التوبة ٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و اگر یکی از مشرکان به تو پناهنده شد پس پناهش ده تا بشنود گفتار خدا را سپس برسانش به مأمن خویش این بدان است که آنانند گروهی که نمیدانند | |-|معزی=و اگر یکی از مشرکان به تو پناهنده شد پس پناهش ده تا بشنود گفتار خدا را سپس برسانش به مأمن خویش این بدان است که آنانند گروهی که نمیدانند | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره التوبة | نزول = | {{آيه | سوره = سوره التوبة | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::6|٦]] | قبلی = التوبة ٥ | بعدی = التوبة ٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::19|١٩]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«إِسْتَجارَکَ»: از تو پناه خواست. «أَجِرْهُ»: پناهش بده. «مَأْمَنَهُ»: محلّ امن و امان خود. یعنی سرزمین قوم و قبیله و منزل او که سرپناه اهل و عیال خودش میباشد. «ذلِکَ»: این فرمانِ به پناهندگی، یا این پناهندگی. | «إِسْتَجارَکَ»: از تو پناه خواست. «أَجِرْهُ»: پناهش بده. «مَأْمَنَهُ»: محلّ امن و امان خود. یعنی سرزمین قوم و قبیله و منزل او که سرپناه اهل و عیال خودش میباشد. «ذلِکَ»: این فرمانِ به پناهندگی، یا این پناهندگی. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۹
ترجمه
التوبة ٥ | آیه ٦ | التوبة ٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«إِسْتَجارَکَ»: از تو پناه خواست. «أَجِرْهُ»: پناهش بده. «مَأْمَنَهُ»: محلّ امن و امان خود. یعنی سرزمین قوم و قبیله و منزل او که سرپناه اهل و عیال خودش میباشد. «ذلِکَ»: این فرمانِ به پناهندگی، یا این پناهندگی.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۶ - ۱، سوره توبه
- اشاره به اختلاف در اينكه سوره توبه سوره اى مستقليا ملحق به سوره انفال مى باشد
- اعلائم برائت در: (( برائة من الله و رسوله ... )) صرف تشريع نيست بلكه انشاء حكم و قضاء بر برائت است
- عهد شكنى مشركين ، مجوز مقابله به مثل به آنان بوده است
- اقوام مفسرين درباره مراد از چهار ماه در آيه : (( فسيحوا فى الارض اربعة اشهر ))
- مراد از (( يوم الحج الاكبر )) در آيه : (( و اذان من الله و رسوله ... )) و اقوال مختلف در اين مورد
- عهد و پيمانى كه با مشركينى كه به پيمان خود وفادار بوده اند منعقد شده تا پايان مدت محترم است
- امر به از ميان برداشتن مشركين پيمان شكن و منقرض ساختن آنان بعد از انقضاء مهلت چهار ماهه، مگر آنكه توبه كنند...
- چنانچه مشركين توبه كردند آنان را رها كنيد
- امر به امان دادن به مشركى كه امان مى طلبد تا به بحث و بررسى درباره دين حق بپردازد
- هشت مطلب كه از بيانات گذشته معلوم مى گردد
- حكم وجوب امان دادن براى استماع كلام خدا، قابل نسخ نيست
- پذيرش دين حق بايد با اختيار باشد و در اصول اعتقادى بايد علم يقينىحاصل شود
- مشركين به هيچ ميثاق طبيعى يا قراردادى در برابر مؤ منين وفادار نيستند هر چند چربزبانى كنند.
- برادر خوانده شدن مؤ منين در قران كريم به نحو مجاز و استعاره نيست بلكه آثارى بر آنمترتب است
- تحريك و تشويق مسلمين به قتال و كارزار با بيان اينكه جهاد صحنه آزمون است و...
- حديث مزبور از مصادر اهل سنت
- اعلام برائت چند حكم ديگر را نيز اعلام نمود
- علاوه بر اين وظيفه اعلان برائت ، على (ع ) در آن سال اميرالحاج نيز بوده است
- پيامبر اسلام (ص ) امير المؤ منين (ع ) را با چهار پيغام براى مشركين روانه مكه مى كند
- سخن مغرضانه ابن كثير كه گفته است مخصوص به حكم برائت است و احكام ديگر راابوبكر و ابوهريره رساندند و...
- نقد و رد آن گفته ها
- خود عبارت (لا يودى عنك الا انت او رجل منك ) اشتراك در رسالت را مى رساند
- سخن صاحب المنار در مورد ابلاغ آيات برائت و بدگوئى او از شيعه و كوششى كه براىاثبات افضل بودن ابوبكر به عمل آورده است
- اشكالات وارده بر گفته هاى صاحب المنار
- موضوع امارت حاج با مساءله وحى آسمانى كه احدى حتى رسول خدا (ص ) هم حق مداخله و دخل و تصرف در آن را نداشته است فرق دارد
- اضطراب و اختلاف روايات راجع به اعلان آيات برائت
- خدشه اى كه صاحب المنار خواسته است بر يكى بودن نفس پيامبر (ص ) و على (ع ) كه ازجمله وحى استفاده مى شود وارد كند و جواب او
- اشكال سوم بر سخن صاحب المنار
- اشكال چهارم بر سخن صاحب تفسير المنار
- رواياتى درباره اينكه اعلام كننده آيات برائت على (ع ) بوده است
- در روايات شيعه روز حج اكبر، روز عيد قربان دانسته شده است
- روايتى درباره چهار ماه مهلت دادن به مشركين در ذيل آيات گذشته
- چند روايت در ذيل آيه (( فقاتلوا ائمة الكفر... ))
- چند روايت در ذيل آيه شريفه : (( الا تقاتلون قوما نكثوا ايمانهم ... ))
- بررسى و ريشه يابى انعقاد عقود و معاهدات (به معناى اعم ) بين اشخاص
- نياز اجتماعات به پيمانها و معاهدات
- اعتبار معاهدات در اسلام و لزوم احترام به آنها
- نقض ابتدائى عهد جايز نيست ولى مقابله به مثل تجويز شده است
- مقايسه بين اسلام و جوامع متمدن غير دينى از لحاظ احترام به پيمانها و تعهدات
- در ذيل جمله : (( قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ))
- انتساب افعال به اسباب طولى در قرآن كريم
- استدلال اشاعره به آيه : (( قاتلوهم يعذبهم الله بايديكم ... )) براى اثبات جبر و اينكهافعال انسان و آثار آن فقط مستند به خدا است
- جواب به اشاعره و بيان اشكال عمده مذهب آنان كه اصل عليت مى باشد
- سخن جبرى مذهبان از ماديون و پاسخ بدان
- جواب معتزله به اشاعره و اختيارشان قول به تفويض و استقلال انسان در اعمالش را
- رد مذهب تفويض و بيان اينكه عناوين گناه منسب به داوند نيست
نکات آیه
۱ - فرمان الهى به پیامبر (ص) مبنى بر به حضور پذیرفتن مشرکانى که پس از انقضاى مهلت چهار ماهه، به منظور شنیدن پیام وحى، درخواست ملاقات کنند. (فإذا انسلخ الأشهر الحرم فاقتلوا المشرکین ... و إن أحد من المشرکین استجارک فأجره حتى یسمع کلم اللّه) «استجارة» به معناى درخواست جوار و همسایگى است. درخواست جوار از سوى مشرکان پس از انقضاى مهلت چهار ماهه - به قرینه «حتى یسمع کلام اللّه» - درخواست رسیدن به حضور پیامبر (ص) به منظور استماع دعوت آن حضرت و تحقیق پیرامون وحى است.
۲ - لزوم پذیرش پناهندگى کفار محاربى که به منظور آشنایى با معارف اسلام، درخواست پناهندگى مى کنند. (و إن أحد من المشرکین استجارک فأجره حتى یسمع کلم اللّه)
۳ - قرآن، کلام خداست. (حتى یسمع کلم اللّه)
۴ - مؤاخذه کفار به جرم مبارزه با اسلام، پیش از ارائه معارف الهى قرآن به آنان و تمام شدن حجت بر ایشان، ممنوع است. (و خذوهم و احصروهم ... و إن أحد من المشرکین استجارک فأجره حتى یسمع کلم اللّه)
۵ - دستور الهى مبنى بر رساندن مشرکان به مراکز امن خودشان، پس از استماع و دریافت پیام وحى از پیامبر (ص) (فأجره حتى یسمع کلم اللّه ثم أبلغه مأمنه)
۶ - تعرض به کفار و سلب امنیت از آنان در اماکن سکونتشان، جایز نیست. (فأجره حتى یسمع کلم اللّه ثم أبلغه مأمنه)
۷ - تضمین امنیت کفار محاربى که به منظور آشنایى با اسلام و معارف آن، پناهنده شوند و بازگرداندن آنان به مراکز امنشان - پس از دریافت معارف - لازم است. (و إن أحد من المشرکین استجارک ... ثم أبلغه مأمنه)
۸ - اماکن سکونت (شهرها، روستاها و ...) مشرکان پیمان شکن صدر اسلام تنها مراکز امن اعلام شده از سوى خدا براى آنان (فاقتلوا المشرکین حیث وجدتموهم ... ثم أبلغه مأمنه)
۹ - هدف و فلسفه اصلى جنگ و مبارزه با کفار و مشرکان، آوردن ایشان به دامن اسلام است و نه نابودى آنان. (فاقتلوا المشرکین ... و إن أحد من المشرکین استجارک ... حتى یسمع کلم اللّه ثم أبلغه مأمنه)
۱۰ - جهل و ناآگاهى مشرکان، فلسفه دستور خدا به پیامبر (ص) مبنى بر به حضور پذیرفتن آنان و ابلاغ پیام وحى به آنان (و إن أحد من المشرکین استجارک فأجره ... ذلک بأنهم قوم لایعلمون)
۱۱ - مشرکان صدر اسلام، مردمانى نادان و گرفتار جهل بودند. (ذلک بأنهم قوم لایعلمون)
موضوعات مرتبط
- اتمام حجت: اهمیّت اتمام حجت ۴
- احکام: ۲، ۶، ۷ فلسفه احکام ۹، ۱۰
- اسلام: اهمیّت تعلیم اسلام ۲، ۷; اهمیّت گسترش اسلام ۹; تاریخ صدر اسلام ۱۱; جرم مبارزه با اسلام ۴
- پناهندگان: حفظ امنیت پناهندگان ۷
- پناهندگى: احکام پناهندگى ۲، ۷
- جاهلان: ۱۱
- جنگ: فلسفه جنگ با کافران ۹; فلسفه جنگ با مشرکان ۹
- جهاد: فلسفه جهاد ۹
- خدا: اوامر خدا ۱، ۵; کلام خدا ۳
- دین: اهمیّت تعلم دین ۱۰
- قرآن: وحیانیت قرآن ۳; ویژگیهاى قرآن ۳
- قواعد فقهى: قاعده قبح کیفر بىبیان ۴
- کافران: احکام کافران ۶; اماکن امن کافران ۶; امنیت کافران پناهنده ۷; حرمت سلب امنیت از کافران ۶; قبول پناهندگى کافران محارب ۲; مؤاخذه کافران ۴; کافران محارب پناهنده ۷
- مؤاخذه: مؤاخذه قبل از اتمام حجت ۴; مؤاخذه ممنوع ۴
- محرمات: ۶
- محمّد(ص): و مشرکان ۱، ۵; مسؤولیت محمّد(ص) ۱۰
- مشرکان: آثار جهل مشرکان ۱۰; اماکن امن مشرکان ۸; جهل مشرکان صدر اسلام ۱۱; حفظ امنیت مشرکان ۵; قبول درخواست ملاقات مشرکان ۱; مشرکان ناقض معاهده ۸; مهلت به مشرکان ۱
- وحى: استماع تعالیم وحى ۱، ۵