الأعراف ١٧٢: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و هنگامی که بگرفت پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتهای ایشان نژاد ایشان را و گواهشان گرفت بر خویشتن آیا نیستم پروردگار شما گفتند بلی گواهی دادیم تا نگوئید روز قیامت بودیم ما از این ناآگاهان | |-|معزی=و هنگامی که بگرفت پروردگار تو از فرزندان آدم از پشتهای ایشان نژاد ایشان را و گواهشان گرفت بر خویشتن آیا نیستم پروردگار شما گفتند بلی گواهی دادیم تا نگوئید روز قیامت بودیم ما از این ناآگاهان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = [[نازل شده در سال::16|٤ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::172|١٧٢]] | قبلی = الأعراف ١٧١ | بعدی = الأعراف ١٧٣ | کلمه = [[تعداد کلمات::29|٢٩]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«أَخَذَ»: پدید آورد. «مِن ظُهُورِهِمْ»: از پشتهای ایشان. مراد ستون فقرات است. بدل از (مِن بَنی آدَمَ) است. «أَن تَقُولُوا»: مفعولله برای مطالب پیشین، یعنی پدیدارکردن و به گواهی گرفتن و گواهی دادن است. | «أَخَذَ»: پدید آورد. «مِن ظُهُورِهِمْ»: از پشتهای ایشان. مراد ستون فقرات است. بدل از (مِن بَنی آدَمَ) است. «أَن تَقُولُوا»: مفعولله برای مطالب پیشین، یعنی پدیدارکردن و به گواهی گرفتن و گواهی دادن است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۷
ترجمه
الأعراف ١٧١ | آیه ١٧٢ | الأعراف ١٧٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَخَذَ»: پدید آورد. «مِن ظُهُورِهِمْ»: از پشتهای ایشان. مراد ستون فقرات است. بدل از (مِن بَنی آدَمَ) است. «أَن تَقُولُوا»: مفعولله برای مطالب پیشین، یعنی پدیدارکردن و به گواهی گرفتن و گواهی دادن است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ... (۰)
وَ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ... (۱) إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي... (۰) يَا مَعْشَرَ الْجِنِ وَ الْإِنْسِ أَ... (۷) وَ رَبُّکَ الْغَنِيُ ذُو الرَّحْمَةِ... (۴) وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَکُمْ خَلاَئِفَ... (۲) وَ مَا وَجَدْنَا لِأَکْثَرِهِمْ مِنْ... (۰) مَا کَانَ لِلْمُشْرِکِينَ أَنْ... (۴) وَ آتَاکُمْ مِنْ کُلِ مَا... (۰) أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا... (۰) فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّينِ حَنِيفاً... (۱) وَ إِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ... (۲) هٰذَا نَذِيرٌ مِنَ النُّذُرِ الْأُولَى (۰) وَ إِنَّهُ عَلَى ذٰلِکَ لَشَهِيدٌ (۲) وَ إِذَا مَسَ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا... (۲)
تفسیر
- آيات ۱۷۲ - ۱۷۴، سوره اعراف
- معناى اخذ ذريه بنى آدم از ظهور آنان و گواه گرفتن (اشهاد) آنان بر خودشان
- اعتراف بنى نوع بشر به ربوبيت خداى سبحان در عالم ذر ناشى از فقر ذاتى انسانبه خدا است
- چند وجه در مورد سؤ ال و جواب در: (( الست بربكم قالوا بلى ((
- اتمام صحبت خداى تعالى بر بندگان با گواه گرفتن آحاد افراد بشر بر خودشان
- جواب به اين احتمال كه پدران اصلا اشهاد نشده و تنها ذريه يا بعض ذريه اشهاد شدهباشند
- كلام عده اى از مفسرين كه قضيه اشهاد را مربوط به دنيا دانسته اند و وجوهى كه در ردعالم ذر آورده اند
- پاسخ به يكايك اشكال هاى منكرين عالم ذر
- شرح و بيان مثبتين عالم ذر در مورد آن عالم و اشهاد بنى آدم بر خودشان
- اشكالاتى كه بر آنچه مثبتين عالم ذر از آيه و روايات مربوط به عالم ذر فهميده اند وارداست .
- سخن منكرين عالم ذر و بيان عدم سازگارى آن با سياق آيه شريفه
- عالم ذر، نشاءة انسانى متقدم بر نشاءه دنيوى است ، نه به تقدم زمانى
- بحث روايتى (رواياتى در تفسير آيه ذر، اخراج بنى آدم ، اخذ ميثاق از آنان و اشهاد آنان )
- چند روايت صحيحه كه بر وجود عالم ذر دلالت مى كنند
- تواتر معنوى حديث ذر و اشاره به بعض طرقنقل آن در عامه و خاصه
- چند روايت از امام صادق (ع ) در اين زمينه
نکات آیه
۱- خداوند با گرفتن هر یک از انسانها از صلب پدرانشان، آنان را به صحنه وجود آورد. (و إذ أخذ ربک من بنى ءادم من ظهورهم ذریتهم) «ذریة» به معناى نسل است. «ظهر» (مفرد «ظهور») به معناى پشت است که از آن به صلب تعبیر مى شود. ضمیر در «ظهورهم» به بنى آدم برمى گردد و «من ظهورهم» بدل براى «من بنى ءادم» است. أخذ نسل بنى آدم از صلب آنان به معناى آفرینش نسل آدمى از صلب پدرانشان است.
۲- خداوند پس از خلقت هر انسان، حقیقت وى را در ارتباط با ربوبیت الهى بر او آشکار مى سازد. (و إذ أخذ ربک ... و أشهدهم على أنفسهم ألست بربکم) «أشهده على کذا» یعنى او را حاضر کرد تا وجود امرى یا تحقق فعلى را ببیند و بر آن آگاه شود تا به هنگام لزوم گواهى دهد. بنابراین «أشهدهم على أنفسهم»، یعنى خداوند انسانها را به وجود خودشان حاضر کرد تا خود را ببینند. جمله «ألست بربکم» (آیا پروردگار شما نیستم)، بیان مى دارد که مراد از شهود خویش، دیدن خود در ارتباط با ربوبیت خداوند است. یعنى خود را ببینند و دریابند که وجودشان وابسته به خداوند و ربوبیت اوست.
۳- هر یک از انسانها پس از خلقتشان در حیات دنیا، داراى دو نشئه وجودى هستند: نشئه شهود ارتباط خویش با خداوند و نشئه غیبت و محجوب بودن از خدا (و إذ أخذ ربک ... و أشهدهم على أنفسهم) عطف «أشهدهم» بر «أخذ ربک» دلالت مى کند که مسأله اشهاد و اقرار در همین حیات دنیوى انسان انجام گرفته است. یعنى هر یک از انسانهاى موجود بالعیان ربوبیت خداوند را مشاهده کرده اند. و این در حالى است که عموم انسانها چنین شهود و علم حضورى را نسبت به پروردگار خویش ندارند. لذا مى توان گفت انسان داراى دو جنبه است: جنبه اى که شاهد ربوبیت خدا بوده و جنبه اى که چنین شهودى براى او نیست.
۴- هر انسانى در نشئه شهود به گونه اى محسوس ربوبیت و وحدانیت خداوند را دریافته است. (و أشهدهم على أنفسهم ألست بربکم قالوا بلى)
۵- خداوند پس از شناساندن خود به انسانها از آنان خواست تا بر ربوبیت خدا و عبودیت خویش گواه باشند. (و أشهدهم على أنفسهم ألست بربکم)
۶- اعتراف انسان به ربوبیت خدا در نشئه شهود (ألست بربکم قالوا بلى)
۷- آگاهى انسان در نشئه حجاب به ربوبیت خداوند، برخاسته از آگاهى او در نشئه شهود است. (أشهدهم على أنفسهم ... أن تقولوا یوم القیمة إنا کنا هذا غفلین) «أن تقولوا ... » به تقدیر «لام» و «لا»ى نافیه است. یعنى «لأن لا تقولوا» (ما مسأله اشهاد را عملى کردیم تا روز قیامت نگویید از ربوبیت خدا غافل بودیم.) این تعلیل مى رساند که اگر مسأله اشهاد نبود، حجت بر انسانها تمام نبود و خداوند آنها را به خاطر غفلت از ربوبیتش مؤاخذه نمى کرد. از لوازم این معنا آن است که آگاهى بالفعل انسانها نسبت به خدا به خاطر مسأله اشهاد مى باشد.
۸- تنها خداوند، مالک و مدبر انسانهاست. (ألست بربکم قالوا بلى)
۹- غفلت آدمى از ربوبیت خدا در نشئه حجاب و حیات دنیوى، با سابقه نشئه شهود، عذرى غیر قابل پذیرش (أشهدهم على أنفسهم ... أن تقولوا یوم القیمة إنا کنا هذا غفلین)
۱۰- هیچ انسانى در روز قیامت نمى تواند مدعى غفلت از ربوبیت خدا در حیات دنیوى خویش باشد. (أشهدهم على أنفسهم ... أن تقولوا یوم القیمة إنا کنا هذا غفلین)
۱۱- غفلت، عذرى قابل پذیرش در پیشگاه خداوند (أن تقولوا یوم القیمة إنا کنا هذا غفلین)
۱۲- تمام انسانها فرزندان آدم(ع) هستند. (أخذت ربک من بنى ءادم)
۱۳- قیامت روز مؤاخذه منکران ربوبیت خداست. (أن تقولوا یوم القیمة إنا کنا هذا غفلین)
۱۴- آدمى در قیامت به علم حضورى درمى یابد که خداوند پروردگار اوست. (إنا کنا هذا غفلین) اشاره به ربوبیت خدا با کلمه «هذا» گویاى آن است که انسان در قیامت خود را در پیشگاه خداوند حاضر مى یابد. یعنى علم حضورى و شهودى به او پیدا مى کند.
روایات و احادیث
۱۵- قال زرارة: سألته (أبا جعفر(ع)) عن قول اللّه عز و جل: «و إذ أخذ ربک من بنى آدم من ظهورهم ذریتهم و أشهدهم على أنفسهم ألست بربکم قالوا بلى ... » قال: اخرج من ظهر آدم ذریته إلى یوم القیمة فخرجوا کالذّر فعرّفهم و أراهم نفسه و لو لا ذلک لم یعرف احد ربه.[۱] زراره از امام باقر(ع) درباره معناى آیه «و إذ أخذ ربک من بنى آدم ... » پرسید. امام (ع) فرمود،: خداوند از پشت آدم ذریه او را تا روز قیامت مانند مورچه هاى ریز بیرون آورد و خود را به آنها شناساند و (ربوبیت) خویش را به آنان نشان داد و اگر چنین نبود، هیچ کس پروردگار خود را نمى شناخت.
۱۶- عن أبى عبداللّه(ع): ... إن اللّه عز و جل أخذ من العباد میثاقهم و هم أظلّة قبل المیلاد و هو قوله عز و جل: «و إذ أخذ ربک من بنى آدم ... ألست بربکم قالوا بلى» ... .[۲] از امام صادق(ع) روایت شده است: ... خداوند از بندگان قبل از ولادتشان در حالى که مانند سایه بودند، پیمان گرفت. سپس امام (ع) ب-ه عنوان دلیل، آیه «و إذ أخذ ربک من بنى آدم ... » را تلاوت فرمود.
۱۷- عن أبى بصیر عن أبى عبداللّه(ع) فى قول اللّه: «ألست بربکم قالوا بلى»، ق-الوا بألسنتهم؟ قال: نعم و قالوا بقلوبهم ... .[۳] ابوبصیر گوید: از امام صادق(ع) درباره آیه «ألست بربکم قالوا بلى» پرسیدم (بنى آدم، هنگام میثاق»)، با زبان خود به خدا پاسخ دادند؟ فرمود: آرى و با قلبشان نیز گفتند آرى ... .
۱۸- عن أبى بصیر عن أبى عبداللّه(ع) قال: قلت له: أخبرنى عن اللّه عز و جل هل یراه المؤمنون یوم القیمة؟ قال: نعم و قد رأوه قبل یوم القیمة فقلت: متى؟ قال: حین قال لهم «ألست بربکم قالوا بلى» ... ثم قال: ... و لیست الرویة بالقلب کالرویة بالعین ... .[۴] ابوبصیر گوید به امام صادق(ع) گفتم: درباره خداى عز و جل مرا خبر ده آیا مؤمنان او را روز قیامت مى بینند؟ فرمود: آرى و پیش از روز قیامت نیز او را دیده اند. گفتم چه زمانى؟ فرمود: آنگاه که (روز ألست) به آنان خطاب کرد «آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند بله» ... سپس امام فرمود: ... ولى دیدن با قلب، مانند دیدن با چشم نیست ... .
۱۹- عن أبى عبداللّه(ع) فى قوله تعالى: « ... ألست بربکم قالوا بلى» ... فمنهم من أقرّ بلسانه فى الذر و لم یؤمن بقلبه ... .[۵] از امام صادق(ع) درباره آیه «ألست بربکم قالوا بلى» روایت شده: بعضى از آنان (ذریه بنى آدم)، در عالم ذر به زبان اقرار کردند، ولى ایمان قلبى نداشتند ... .
۲۰- عن النبى (ص): إن اللّه أخذ المیثاق من ظهر آدم بنعمان یوم عرفه فأخرج من صلبه کل ذریة ... کالذر ... قال: «ألست بربکم قالوا بلى» ... .[۶] از رسول خدا(ص) روایت شده: خداوند از پشت آدم(ع) همه ذریه او را مانند مورچه هاى ریز بیرون آورد، و در سرزمین نعمان روز عرفه از آنان پیمان گرفت. فرمود: «آیا من پروردگار شما نیست؟ گفتند بله» ... .
۲۱- عبداللّه بن سنان عن أبى عبداللّه(ع) قال: سألته عن قول اللّه عز و جل: «فطرة اللّه التى فطر الناس علیها» ما تلک الفطرة؟ قال: هى الاسلام، فطرهم اللّه حین أخذ میثاقهم على التوحید، قال: «ألست بربکم» و فیه المؤمن و الکافر.[۷] عبداللّه بن سنان گوید: از امام صادق(ع) درباره آیه شریفه «فطرة اللّه التى فطر الناس علیها»، پرسیدم: این فطرت چیست؟ فرمود: اسلام است. خداوند بنى آدم را هنگام گرفتن میثاق، بر فطرت توحیدى آفرید که فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» و در آن میثاق، هم مؤمن و هم کافر حضور داشتند.
موضوعات مرتبط
- آدم(ع): نسل آدم(ع) ۱۲
- انسان: آگاهى انسان ۷ ; اظهار حقیقت انسان ۲ ; انسان در عالم خلق ۳، ۷، ۹ ; انسان در عالم ذر ۳، ۴، ۶، ۷، ۹ ; انسان ها در قیامت ۱۰ ; خداشناسى انسان ۴، ۵، ۶، ۱۰ ; خلقت انسان ۲، ۳ ; صُلب انسان ۱ ; عبودیت انسان ۵; کیفیت خلقت انسان ۱ ; مالک انسان ۸ ; مدبّر انسان ۸ ; منشأ خداشناسى انسان ۷ ; نشئه غیب انسان ۳ ; نشئه شهود انسان ۳ ; نیاکان انسان ۱۲
- خدا: افعال خدا ۱، ۲، ۵ ; اقرار به ربوبیت خدا ۶ ; اوامر خدا ۵ ; تدبیر خدا ۸ ; ربوبیت خدا ۲، ۴، ۷، ۱۴ ; گواهى بر ربوبیت خدا ۵ ; مالکیت خدا ۸ ; مکذبان ربوبیت خدا ۱۳ ; وحدانیت خدا ۴
- عذر: غیر مقبول ۹ ; عذر مقبول ۱۱
- غفلت: آثار غفلت ۱۱ ; غفلت از ربوبیت خدا ۹، ۱۰
- قیامت: ظهور حقایق در قیامت ۱۴ ; علم حضورى در قیامت ۱۴ ; مؤاخذه در قیامت ۱۳
منابع
- ↑ کافى، ج ۲، ص ۱۳، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۹۶- ، ح ۳۵۱.
- ↑ علل الشرایع، ص ۸۵، ح ۲، ب ۷۸ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۹۵، ح ۳۴۹.
- ↑ تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۴۰، ح ۱۱۰ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۹۸، ح ۳۶۲.
- ↑ توحید صدوق، ص ۱۱۷، ح ۲۰، ب ۸ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۹۷، ح ۳۵۴.
- ↑ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۲۴۸ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۹۶، ح ۳۵۳.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۳، ص ۶۰۱.
- ↑ کافى، ج ۲، ص ۱۲، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۹۵- ، ح ۳۴۵.