النساء ٩٧: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=همانا آنان که دریابندشان فرشتگان ستم‌کنندگان بر خویشتن گویند در چه بودید گویند بودیم ناتوانانی در زمین گویند آیا نبود زمین خدا پهناور تا هجرت کنید در آن آنان جایگاهشان دوزخ است و چه بد بازگشتگاهی است‌
|-|معزی=همانا آنان که دریابندشان فرشتگان ستم‌کنندگان بر خویشتن گویند در چه بودید گویند بودیم ناتوانانی در زمین گویند آیا نبود زمین خدا پهناور تا هجرت کنید در آن آنان جایگاهشان دوزخ است و چه بد بازگشتگاهی است‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::97|٩٧]] | قبلی = النساء ٩٦ | بعدی = النساء ٩٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::29|٢٩]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::97|٩٧]] | قبلی = النساء ٩٦ | بعدی = النساء ٩٨  | کلمه = [[تعداد کلمات::29|٢٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«تَوَفَّاهُمْ»: جان ایشان را می‌گیرند. به قبض روح آنان می‌پردازند. «ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ»: ستمکاران به خود. در اصل: ظَالِمِینَ أَنفُسِهِمْ است که نون به هنگام اضافه حذف شده است. «مَصِیراً»: جایگاه. سرانجام.
«تَوَفَّاهُمْ»: جان ایشان را می‌گیرند. به قبض روح آنان می‌پردازند. «ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ»: ستمکاران به خود. در اصل: ظَالِمِینَ أَنفُسِهِمْ است که نون به هنگام اضافه حذف شده است. «مَصِیراً»: جایگاه. سرانجام.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۹


ترجمه

کسانی که فرشتگان (قبض ارواح)، روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند، به آنها گفتند: «شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با اینکه مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!)» گفتند: «ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم.» آنها [= فرشتگان‌] گفتند: «مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟!» آنها (عذری نداشتند، و) جایگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدی دارند.

كسانى كه فرشتگان جان آنها را- كه ستمگر خويشند- مى‌ستانند، به آنها گويند: [در امر دين‌] بر چه بوديد؟ گويند: ما در زمين مستضعفان بوديم. [فرشتگان‌] گويند: مگر زمين خدا وسيع نبود كه هجرت كنيد؟ اينانند كه جايگاهشان دوزخ است و بد سر انجامى است
كسانى كه بر خويشتن ستمكار بوده‌اند، [وقتى‌] فرشتگان جانشان را مى‌گيرند، مى‌گويند: «در چه [حال‌] بوديد؟» پاسخ مى‌دهند: «ما در زمين از مستضعفان بوديم.» مى‌گويند: «مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد؟» پس آنان جايگاهشان دوزخ است، و [دوزخ‌] بد سرانجامى است.
آنان که فرشتگان، جانشان را در حالی که ظالم به خود بوده‌اند می‌گیرند، از آنها پرسند که در چه کار بودید؟ پاسخ دهند که ما در روی زمین مردمی ضعیف و ناتوان بودیم. فرشتگان گویند: آیا زمین خدا پهناور نبود که در آن هجرت کنید؟! و مأوای ایشان جهنم است و آن بد جایگاه بازگشتی است.
قطعاً کسانی که [با ترک هجرت از دیار کفر، و ماندن زیر سلطه کافران و مشرکان] بر خویش ستم کردند [هنگامی که] فرشتگانْ آنان را قبض روح می کنند، به آنان می گویند: [از نظر دین داری و زندگی] در چه حالی بودید؟ می گویند: ما در زمین، مستضعف بودیم. فرشتگان می گویند: آیا زمین خدا وسیع و پهناور نبود تا در آن [از محیط شرک به دیار ایمان] مهاجرت کنید؟! پس جایگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهی است.
كسانى هستند كه فرشتگان جانشان را مى‌ستانند در حالى كه بر خويشتن ستم كرده بودند. از آنها مى‌پرسند: در چه كارى بوديد؟ گويند: ما در روى زمين مردمى بوديم زبون گشته. فرشتگان گويند: آيا زمين خدا پهناور نبود كه در آن مهاجرت كنيد؟ مكان اينان جهنم است و سرانجامشان بد.
کسانی که فرشتگان جانشان را می‌گیرند و آنان بر خود ستم روا داشته‌اند، به ایشان گویند در چه حال بودید؟ گویند ما در سرزمین خود مستضعف بودیم، گویند آیا مگر زمین خداوند وسیع نبود که بتوانید در آن [به هر کجا که خواهید] هجرت کنید؟ سرا و سرانجام اینان جهنم است و چه بد سرانجامی است‌
همانا فرشتگان به كسانى كه جانشان را در حالى كه ستمكار بر خويش بوده‌اند مى‌ستانند گويند: [در كار دين‌] در چه [حال‌] بوديد؟ گويند: ما در زمين ناتوان شمرده‌شدگان بوديم. گويند: مگر زمين خدا فراخ نبود تا در آن هجرت كنيد؟ جايگاه اينان دوزخ است و بد بازگشتگاهى است
بیگمان کسانی که فرشتگان (برای قبض روح در واپسین لحظات زندگی) به سراغشان می‌روند و (می‌بینند که به سبب ماندن با کفّار در کفرستان، و هجرت نکردن به سرزمین ایمان) بر خود ستم کرده‌اند، بدیشان می‌گویند: کجا بوده‌اید (که اینک چنین بی‌دین و توشه مرده‌اید و بدبخت شده‌اید؟ عذرخواهان) گویند: ما بیچارگانی در سرزمین (کفر) بودیم (و چنان که باید به انجام دستورات دین نرسیدیم! فرشتگان بدیشان) گویند: مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن (بتوانید بار سفر بندید و به جای دیگری) کوچ کنید؟ جایگاه آنان دوزخ است، و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی!
بی‌گمان کسانی که بر خود ستمکارند (هنگامی که) فرشتگان جانشان را گرفتند (به آنان) گفتند: «در چه (حال) بودید؟» پاسخ دادند: «ما در زمین از مستضعفان بودیم.» گفتند: «مگر زمین خدا وسیع نبود تا در آن مهاجرت کنید؟» پس آنان جایگاهشان دوزخ است و (دوزخ) چه بد بازگشتگاهی است.
همانا آنان که دریابندشان فرشتگان ستم‌کنندگان بر خویشتن گویند در چه بودید گویند بودیم ناتوانانی در زمین گویند آیا نبود زمین خدا پهناور تا هجرت کنید در آن آنان جایگاهشان دوزخ است و چه بد بازگشتگاهی است‌


النساء ٩٦ آیه ٩٧ النساء ٩٨
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«تَوَفَّاهُمْ»: جان ایشان را می‌گیرند. به قبض روح آنان می‌پردازند. «ظَالِمِی أَنفُسِهِمْ»: ستمکاران به خود. در اصل: ظَالِمِینَ أَنفُسِهِمْ است که نون به هنگام اضافه حذف شده است. «مَصِیراً»: جایگاه. سرانجام.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- فرشتگان الهى، مأمور گرفتن جان انسانها (انّ الّذین توفّیهم الملئکة)

۲- چگونه سپرى کردن زندگانى دنیا، پرسش فرشتگان از گناهکاران مستضعف پس از مرگ (سؤال قبر) (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم)

۳- بازخواست گنهکاران، پس از لحظه مرگ از سوى فرشتگان (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم)

۴- ناتوانى از انجام تکالیف الهى، پاسخ ماندگاران در سیطره کفر و شرک به فرشتگان مأمورِ گرفتن جان (قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین)

۵- ماندن در سیطره مشرکان و کافران و ترک هجرت، ظلم به نفس است. (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فى الارض) بنابر اینکه توبیخ ملائکه بر اصل هجرت نکردن باشد، نه اینکه ترک هجرت باعث عمل نکردن به تکالیف الهى مى شده است.

۶- ناگوارى حال مستضعفان سر باز زده از هجرت، به هنگام مرگ* (قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فى الارض) استفهام توبیخى «فیم کنتم» حکایت از حالت سخت گنهکاران مستضعف دارد.

۷- توبیخ و سرزنش مستضعفان سر باز زده از هجرت، از سوى ملائکه به هنگام مرگ (قالوا کنّا مستضعفین فى الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۸- گروهى از مسلمانان در صدر اسلام، از مکّه هجرت نکردند و همچنان تحت ستم کافران باقى ماندند. (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ... قالوا کنّا مستضعفین فى الارض) ابن عباس گوید: گروهى از اهل مکّه ایمان آوردند، ولى به علت ترس، از هجرت سر باز زدند و این آیه درباره آنان نازل شد. (روح المعانى، ذیل آیه).

۹- سقوط ارزشهاى والاى انسان، پیامد ماندن در سیطره مستکبران (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم قالوا فیم کنتم قالوا کنّا مستضعفین فى الارض)

۱۰- هجرت، مایه احیاى ارزشهاى الهى (انّ الّذین ... ظالمى انفسهم ... قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۱- مؤمنان تحت ستم، موظّف به هجرت براى رهایى از استضعاف (قالوا کنّا مستضعفین فى الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۲- وسعت و گنجایش زمین براى هجرت و گریز از سرزمین فساد و کفر (و قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۳- تمام زمین از آن خداوند است. (الم تکن ارض اللّه واسعة)

۱۴- عمل نکردن به تکالیف الهى، ستم به خویشتن است. (انّ الّذین توفّیهم الملئکة ظالمى انفسهم ... قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا) بنابر اینکه توبیخ ملائکه از ترک کنندگان هجرت، براى این باشد که چرا با ماندن در محیط کفر تکالیف الهى را ترک کرده اید، نه اینکه سرزنش آنان به جهت خصوص ترک هجرت باشد.

۱۵- ضرورت عمل به تکالیف الهى، هر چند لازمه آن ترک دیار و هجرت به سرزمین دیگر باشد. (قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۶- جبر محیط با توان خروج از آن، عذرى غیر قابل قبول براى ترک تکالیف الهى (قالوا کنّا مستضعفین فى الارض قالوا الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها)

۱۷- جهنّم، جایگاهى بد و سرانجامى شوم است. (مأویهم جهنّم و ساءت مصیرا)

۱۸- جهنّم، جایگاه مستضعفانى که با داشتن توانایى هجرت در محیط کفر بمانند. (فاولئک مأویهم جهنّم) بنابر اینکه سرزنش به جهت ترک هجرت باشد که خود از واجبات است، نه خصوص عمل نکردن به احکام دین.

۱۹- جهنّم، جایگاه گنهکارانى که به سبب ماندن در سلطه مشرکان و ترک عمدى هجرت، قادر بر اداى تکالیف الهى نباشند. (الم تکن ارض اللّه واسعة فتهاجروا فیها فاولئک مأویهم جهنّم و ساءت مصیراً) بنابر اینکه توبیخ، به جهت عمل نکردن به تکالیف باشد، نه خصوص ترک هجرت.

موضوعات مرتبط

 ارزش  ملاک ارزش ۱۰ 
  • استضعاف: نجات از استضعاف ۱۱
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۸
  • انسان: عوامل انحطاط انسان ۹
  • تکلیف: اهمیّت عمل به تکلیف ۱۵ ; قدرت در تکلیف ۱۶ ; موانع عمل به تکلیف ۱۶
  • جهنّم: شومى جهنّم ۱۷
  • حیات: دنیوى ۲
  • خدا: مالکیّت خدا ۱۳
  • دارالکفر: اقامت در دارالکفر ۴، ۸، ۱۸، ۱۹ ; هجرت از دارالکفر ۱۲
  • زمین: مالکیت زمین ۱۳
  • شرک: آثار شرک ۵
  • عذر: غیر مقبول ۱۶
  • عصیان: آثار عصیان ۱۴ ; کیفر عصیان ۱۹
  • فساد: اعراض از فساد ۱۲
  • قابضان روح:۱
  • قبر: پرسش در قبر ۲
  • کافران: ظلم کافران ۸
  • کفر: آثار کفر ۵ ; اعراض از کفر ۱۲
  • گناهکار: پرسش از گناهکار ۲ ; گناهکار در جهنّم ۱۹ ; گناهکار مستضعف ۲ ; مؤاخذه گناهکار ۳
  • محیط: آثار محیط ۱۶
  • مستضعفان: سرزنش مستضعفان ۷ ; مرگ مستضعفان ۶، ۷ ; مستضعفان در جهنم ۱۸ ; مستضعفان و ملائکه ۴
  • مستکبران: آثار مستکبران ۹
  • مسلمانان: صدر اسلام ۸
  • مکه: هجرت از مکه ۸
  • ملائکه: پرسش از ملائکه ۲ ; مسؤولیت ملائکه ۱ ; ملائکه مرگ ۴ ; ملائکه و گناهکار ۳ ; ملائکه و مستضعفان ۷
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱۱
  • نفس: ظلم به نفس ۵، ۱۴
  • وطن: جلاى وطن ۱۵
  • هجرت: آثار ترک هجرت ۶ ; اهمیّت هجرت ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۵، ۱۸ ; ظلم ترک هجرت ۵ ; کیفر ترک هجرت ۱۹

منابع