ریشه رشد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::رشد]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۰
تکرار در قرآن: ۱۹(بار)
قاموس قرآن
(بر وزن قفل و فرس) هدايت. نجات. صلاح. كمال. در مفردات و قاموس و اقرب هر دو وزن به يك معنى است. فيومى در مصباح رشد را صلاح و رسيدن به صواب گفته راغب گويد: آن خلاف غّى است و به جاى هدايت بكار رود. مجمع ذيل آيه [كهف:10].نقل كرده رشد و نجات هر دو به يك معنى اند. قاموس و اقرب آنرا هدايت و استقامت در طريق حق گفتهاند. در قرآن مجيد باغّى و ضرر و شّر مقابل آمده مثل [بقره:256]. اجبارى در دين نيست كه دخول در باطل از هدايت تميز يافته است. و مثل [جنّ:21]. [جنّ:10]. يعنى :بگو من براى شما نه ضررى قادرم و نه صلاحى و ما نميدانيم كه براى مردم شّرى اراده شده يا پروردگارشان براى آنها صلاحى خواسته. رشد در آيه بقره بر وزن قفل و در دو آيه جنّ بر وزن فرس است. *[جنّ:1-2]. قرانى عجيب شنيديم كه به صلاح و نجات هدايت مىكرد. ناگفته نماند بايد در آيات دقّت كرد و هر كدام از معانى چهارگانه كه مناسب باشد در نظر گرفت گر چه همه در واقع يكى هستند. رشاد: به معنى رشد است [غافر:29]. هدايت نمىكنيم شما را مگر به راه صلاح. راشد: اسم فاعل از رشد است [حجرات:7]. آنها هدايت يافتهگاناند. رشيد: صاحب رشد. [هود:78]. آیا در میان شما مرد عاقلی نیست [هود:97]. رشيد در آيه به معنى مرشد است چنان كه مجمع گفته مثل [كهف:17]. دستور فرعون نجات دهنده نيست.
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
يَرْشُدُونَ | ۱ |
الرُّشْدُ | ۱ |
رُشْداً | ۲ |
الرُّشْدِ | ۲ |
رَشِيدٌ | ۱ |
الرَّشِيدُ | ۱ |
بِرَشِيدٍ | ۱ |
رَشَداً | ۵ |
مُرْشِداً | ۱ |
رُشْدَهُ | ۱ |
الرَّشَادِ | ۲ |
الرَّاشِدُونَ | ۱ |