گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۵۰}}
__TOC__
__TOC__


خط ۴: خط ۶:
<span id='link528'><span>
<span id='link528'><span>
==خداوند خاطر شريف پيامبر (ص ) را تسلى مى دهد ==
==خداوند خاطر شريف پيامبر (ص ) را تسلى مى دهد ==
لَيْس عَلَيْك هُدَاهُمْ وَ لَكنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشاءُ
لَيْس عَلَيْك هُدَاهُمْ وَ لَكنَّ اللَّهَ يَهْدِى مَن يَشاءُ
در اين جمله روى سخن از مؤ منين گردانده شد و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مخاطب قرار گرفته كه اى پيامبر هدايت آنان به عهده تو نيست ، اين خدا است كه هر كس را بخواهد هدايت مى كند، گوئى رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وقتى اختلاف مسلمانان در خصوص مساله انفاق را ديده و ملاحظه كرده است كه بعضى انفاق را با خلوص انجام مى دهند و بعضى ديگر بعد از انفاق منت و اذيت روا مى دارند و گروهى ديگر اصلا از انفاق كردن مال پاكيره خوددارى مى ورزند،
در اين جمله روى سخن از مؤ منين گردانده شد و پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مخاطب قرار گرفته كه اى پيامبر هدايت آنان به عهده تو نيست ، اين خدا است كه هر كس را بخواهد هدايت مى كند، گوئى رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) وقتى اختلاف مسلمانان در خصوص مساله انفاق را ديده و ملاحظه كرده است كه بعضى انفاق را با خلوص انجام مى دهند و بعضى ديگر بعد از انفاق منت و اذيت روا مى دارند و گروهى ديگر اصلا از انفاق كردن مال پاكيره خوددارى مى ورزند،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۶۱۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۶۱۱ </center>
خط ۱۰: خط ۱۲:
شاهد بر اين معنا كه ما از آيه استفاده كرديم جمله «'''هديهم '''» است ، كه مصدرى است اضافه شده بر ضميرى كه به مردم بر مى گردد، چون ظاهر اين تعبير اين است كه ايمان تا حدى در مردم تحقق يافته و مى فهماند كه اين مقدار هدايت كه در امت خود موجود مى بينى از تو نيست ، و آنچه هم كه تحقق نيافته مى بينى باز تو مسؤ ولش نيستى ، شاهد ديگر ا ينكه جمله مورد بحث تسليت خاطر آن جناب است اين است كه هر جا در قرآن در مساله ايمان استنادش به رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را نفى مى كند، همه به منظوردلخوش ساختن آن جناب است
شاهد بر اين معنا كه ما از آيه استفاده كرديم جمله «'''هديهم '''» است ، كه مصدرى است اضافه شده بر ضميرى كه به مردم بر مى گردد، چون ظاهر اين تعبير اين است كه ايمان تا حدى در مردم تحقق يافته و مى فهماند كه اين مقدار هدايت كه در امت خود موجود مى بينى از تو نيست ، و آنچه هم كه تحقق نيافته مى بينى باز تو مسؤ ولش نيستى ، شاهد ديگر ا ينكه جمله مورد بحث تسليت خاطر آن جناب است اين است كه هر جا در قرآن در مساله ايمان استنادش به رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) را نفى مى كند، همه به منظوردلخوش ساختن آن جناب است
بنابراين جمله مورد بحث يعنى جمله :«'''ليس عليك هديهم و لكن الله يهدى من يشاء'''» جمله اى است معترضه ، كه صرفا به منظور دلخوشى آن جناب در وسط كلام آمده است و خطابى را كه قبلا به مؤ منين داشت قطع نمود، و جمله مورد بحث را خطاب به آن جناب كرد، آنگاه دوباره خطاب به مؤ منين را از سر گرفت ، و فرمود: «'''و ما تنفقوا من خير...'''» و اين جمله معترضه نظير جمله معترضه : «'''لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه '''» است ، كه در وسط آيات مربوط به قيامت قرار گرفته است .
بنابراين جمله مورد بحث يعنى جمله :«'''ليس عليك هديهم و لكن الله يهدى من يشاء'''» جمله اى است معترضه ، كه صرفا به منظور دلخوشى آن جناب در وسط كلام آمده است و خطابى را كه قبلا به مؤ منين داشت قطع نمود، و جمله مورد بحث را خطاب به آن جناب كرد، آنگاه دوباره خطاب به مؤ منين را از سر گرفت ، و فرمود: «'''و ما تنفقوا من خير...'''» و اين جمله معترضه نظير جمله معترضه : «'''لا تحرك به لسانك لتعجل به ان علينا جمعه و قرآنه '''» است ، كه در وسط آيات مربوط به قيامت قرار گرفته است .
وَ مَا تُنفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَلاَنفُسِكمْ وَ مَا تُنفِقُونَ إِلا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ...
وَ مَا تُنفِقُوا مِنْ خَيرٍ فَلاَنفُسِكمْ وَ مَا تُنفِقُونَ إِلا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ...
در اين آيه همانطور كه گفتيم : دوباره خطاب را متوجه مؤ منين كرد اما با سياقى كه نه بشارت در آن هست ، و نه انذار و خشونت ، و اين به آن جهت است كه آيه ، بعد از جمله «'''ولكن الله يهدى من يشاء'''» قرار گرفته ،
در اين آيه همانطور كه گفتيم : دوباره خطاب را متوجه مؤ منين كرد اما با سياقى كه نه بشارت در آن هست ، و نه انذار و خشونت ، و اين به آن جهت است كه آيه ، بعد از جمله «'''ولكن الله يهدى من يشاء'''» قرار گرفته ،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۶۱۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲ صفحه ۶۱۲ </center>
خط ۱۸: خط ۲۰:
پس انفاق در راه خدا يعنى معامله اى كه يك طرفش حقيقت است ، و طرف ديگرش خيال ، لذا دنبال آن جمله فرمود: «'''و ما تنفقوا من خير يوف اليكم و انتم لا تظلمون - كه آنچه انفاق كنيد بدون كم و كاست به شما بر مى گردد، و كمترين ستمى بر شما نخواهد شد'''» خلاصه اين منفعتى كه شما را به سويش مى خوانيم (كه همانا ثوابهاى دنيائى و آخرتى است ) امرى موهوم نيست ، بلكه امرى است حقيقى و واقعى كه خداى تعالى آن را بدون اينكه چيزى از آن گم شده باشد و يا كم كرده باشد به شما خواهد رساند.
پس انفاق در راه خدا يعنى معامله اى كه يك طرفش حقيقت است ، و طرف ديگرش خيال ، لذا دنبال آن جمله فرمود: «'''و ما تنفقوا من خير يوف اليكم و انتم لا تظلمون - كه آنچه انفاق كنيد بدون كم و كاست به شما بر مى گردد، و كمترين ستمى بر شما نخواهد شد'''» خلاصه اين منفعتى كه شما را به سويش مى خوانيم (كه همانا ثوابهاى دنيائى و آخرتى است ) امرى موهوم نيست ، بلكه امرى است حقيقى و واقعى كه خداى تعالى آن را بدون اينكه چيزى از آن گم شده باشد و يا كم كرده باشد به شما خواهد رساند.
و اگر نام رساننده را نبرد، و نفرمود: «'''نوف اليكم - ما آنرا به شما مى رسانيم '''» بلكه فرمود: «'''يوف اليكم - به شما خواهد رسيد'''» براى همان نكته اى بود كه قبلا اشاره كرديم ، و گفتيم سياق گفتار، سياق دعوت است ، و همانطور كه مقتضى است نامى از بشارت و بيم دادن در آن برده نشود، همچنين لازم است نامى از فاعل هم برده نشود، تا گفتار خيرخواهانه تر و بى غرضانه تر باشد، همانند گفتارى باشد كه گوينده ندارد، اگر به راستى منفعتى در آن باشد براى شنونده اش دارد، نه كسى ديگر.
و اگر نام رساننده را نبرد، و نفرمود: «'''نوف اليكم - ما آنرا به شما مى رسانيم '''» بلكه فرمود: «'''يوف اليكم - به شما خواهد رسيد'''» براى همان نكته اى بود كه قبلا اشاره كرديم ، و گفتيم سياق گفتار، سياق دعوت است ، و همانطور كه مقتضى است نامى از بشارت و بيم دادن در آن برده نشود، همچنين لازم است نامى از فاعل هم برده نشود، تا گفتار خيرخواهانه تر و بى غرضانه تر باشد، همانند گفتارى باشد كه گوينده ندارد، اگر به راستى منفعتى در آن باشد براى شنونده اش دارد، نه كسى ديگر.
لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فى سبِيلِ اللَّهِ...
لِلفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فى سبِيلِ اللَّهِ...
كلمه «'''حصر'''» كه مصدر فعل مجهول «'''احصروا'''» است به معناى منع و حبس است و اصل در معناى آن تنگ گرفتن است .
كلمه «'''حصر'''» كه مصدر فعل مجهول «'''احصروا'''» است به معناى منع و حبس است و اصل در معناى آن تنگ گرفتن است .
راغب مى گويد: «'''حصر'''» و «'''احصار'''» هر دو به معناى راه نيافتن به خانه كعبه است اما چيزى كه هست «'''احصار'''»، ممنوع شدن به خاطر وجود مانعى ظاهرى از قبيل دشمن و امثال آن است ، و حصر به معناى ممنوع شدن از ناحيه منع باطنى و درونى از قبيل مرض و امثال آن است ، و كلمه حصر در غير از اين مورد استعمال نشده است پس ‍ اينكه در آيه : «'''فان احصرتم '''» احصار آمده مى تواند به هر دو معنا باشد.
راغب مى گويد: «'''حصر'''» و «'''احصار'''» هر دو به معناى راه نيافتن به خانه كعبه است اما چيزى كه هست «'''احصار'''»، ممنوع شدن به خاطر وجود مانعى ظاهرى از قبيل دشمن و امثال آن است ، و حصر به معناى ممنوع شدن از ناحيه منع باطنى و درونى از قبيل مرض و امثال آن است ، و كلمه حصر در غير از اين مورد استعمال نشده است پس ‍ اينكه در آيه : «'''فان احصرتم '''» احصار آمده مى تواند به هر دو معنا باشد.
خط ۳۴: خط ۳۶:
==نكته التفات از همه مسلمين به شخص پيامبر (ص ) در آيه شريفه ==
==نكته التفات از همه مسلمين به شخص پيامبر (ص ) در آيه شريفه ==
و در اينكه فرمود: «'''تعرفهم بسيماهم '''» و نفرمود: «'''تعرفونهم بسيماهم - شما مسلمانان ايشان را با سيمايشان مى شناسيد'''»، براى اين بود كه آبروى فقرا را حفظ نموده و راز آنان را بپوشاند، و پرده تعفف آنان را هتك نكرده باشد، چون معروف شدن فقرا نزد همه مردم نوعى خوارى و اظهار ذلت ايشان است ، به خلاف اينكه خطاب را تنها متوجه رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كند، و بفرمايد: «'''تو ايشان را به سيمايشان مى شناسى '''» براى اينكه آن جناب پيامبرى است كه به سوى فقرا و اغنيا و همه طبقات مبعوث شده ، نسبت به همه رؤ وف و مهربان است ، و به نظر ما براى او از حال فقرا گفتن نه كسر شاءن ايشان است ، ونه آبروريزى از آنان ، و خدا داناتر است - نكته التفات از همه مسلمين به خطاب به شخص رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) اين است .
و در اينكه فرمود: «'''تعرفهم بسيماهم '''» و نفرمود: «'''تعرفونهم بسيماهم - شما مسلمانان ايشان را با سيمايشان مى شناسيد'''»، براى اين بود كه آبروى فقرا را حفظ نموده و راز آنان را بپوشاند، و پرده تعفف آنان را هتك نكرده باشد، چون معروف شدن فقرا نزد همه مردم نوعى خوارى و اظهار ذلت ايشان است ، به خلاف اينكه خطاب را تنها متوجه رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كند، و بفرمايد: «'''تو ايشان را به سيمايشان مى شناسى '''» براى اينكه آن جناب پيامبرى است كه به سوى فقرا و اغنيا و همه طبقات مبعوث شده ، نسبت به همه رؤ وف و مهربان است ، و به نظر ما براى او از حال فقرا گفتن نه كسر شاءن ايشان است ، ونه آبروريزى از آنان ، و خدا داناتر است - نكته التفات از همه مسلمين به خطاب به شخص رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) اين است .
الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُم بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ...
الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَلَهُم بِالَّيْلِ وَ النَّهَارِ...
دو كلمه «'''سر'''» و «'''علانيه '''» دو معناى متقابل بهم دارند، و اين دو كلمه حال از جمله : «'''ينفقون '''» است ، و تقدير كلام اين است كه : «'''آنهائى كه اموال خود را در شب و روز انفاق مى كنند در حالى كه گاهى انفاق خود را پنهان داشته و گاهى آن را اظهار مى دارند...'''» و اگر همه احوال انفاق را ذكر كرده براى اين بود كه بفهماند انفاق گران نسبت به عمل خود اهتمام دارند، و همواره و در شب و روز و خلوت و جلوت مى خواهند ثواب انفاق را دريابند، و حواسشان جمع اين است كه همواره رضاى خدا را به دست آورند، و لذا مى بينيم خداى سبحان در آخر اين آيات با زبان مهربانى و لطف به ايشان ، وعده اى نيكو داده و مى فرمايد: «'''فلهم اجرهم عند ربهم ...'''»
دو كلمه «'''سر'''» و «'''علانيه '''» دو معناى متقابل بهم دارند، و اين دو كلمه حال از جمله : «'''ينفقون '''» است ، و تقدير كلام اين است كه : «'''آنهائى كه اموال خود را در شب و روز انفاق مى كنند در حالى كه گاهى انفاق خود را پنهان داشته و گاهى آن را اظهار مى دارند...'''» و اگر همه احوال انفاق را ذكر كرده براى اين بود كه بفهماند انفاق گران نسبت به عمل خود اهتمام دارند، و همواره و در شب و روز و خلوت و جلوت مى خواهند ثواب انفاق را دريابند، و حواسشان جمع اين است كه همواره رضاى خدا را به دست آورند، و لذا مى بينيم خداى سبحان در آخر اين آيات با زبان مهربانى و لطف به ايشان ، وعده اى نيكو داده و مى فرمايد: «'''فلهم اجرهم عند ربهم ...'''»
بحث روايتى
بحث روايتى
خط ۹۹: خط ۱۰۱:
و در تفسير عياشى از امام ابى جعفر(عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: خداى تعالى گداى سمج را دوست نمى دارد.
و در تفسير عياشى از امام ابى جعفر(عليه السلام ) روايت آورده كه فرمود: خداى تعالى گداى سمج را دوست نمى دارد.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۴۸ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۲ بخش۵۰}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش