گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۸: خط ۲۰:
<span id='link386'><span>
<span id='link386'><span>
==آيات ۸۲ - ۹۳، سوره نمل ==
==آيات ۸۲ - ۹۳، سوره نمل ==
وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِمْ أَخْرَجْنَا لهَُمْ دَابَّةً مِّنَ الاَرْضِ تُكلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاس كانُوا بِئَايَتِنَا لا يُوقِنُونَ(۸۲)
وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِمْ أَخْرَجْنَا لهَُمْ دَابَّةً مِّنَ الاَرْضِ تُكلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاس كانُوا بِئَايَتِنَا لا يُوقِنُونَ(۸۲)
وَ يَوْمَ نحْشرُ مِن كلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِّمَّن يُكَذِّب بِئَايَتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ(۸۳)
وَ يَوْمَ نحْشرُ مِن كلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِّمَّن يُكَذِّب بِئَايَتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ(۸۳)
حَتى إِذَا جَاءُو قَالَ أَ كذَّبْتُم بِئَايَتى وَ لَمْ تحِيطوا بهَا عِلْماً أَمَّا ذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۸۴)
حَتى إِذَا جَاءُو قَالَ أَ كذَّبْتُم بِئَايَتى وَ لَمْ تحِيطوا بهَا عِلْماً أَمَّا ذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۸۴)
وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِم بِمَا ظلَمُوا فَهُمْ لا يَنطِقُونَ(۸۵)
وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِم بِمَا ظلَمُوا فَهُمْ لا يَنطِقُونَ(۸۵)
أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِيَسكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(۸۶)
أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِيَسكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ(۸۶)
وَ يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ فَفَزِعَ مَن فى السمَوَتِ وَ مَن فى الاَرْضِ إِلا مَن شاءَ اللَّهُ وَ كلُّ أَتَوْهُ دَخِرِينَ(۸۷)
وَ يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ فَفَزِعَ مَن فى السمَوَتِ وَ مَن فى الاَرْضِ إِلا مَن شاءَ اللَّهُ وَ كلُّ أَتَوْهُ دَخِرِينَ(۸۷)
وَ تَرَى الجِْبَالَ تحْسبهَا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السحَابِ صنْعَ اللَّهِ الَّذِى أَتْقَنَ كلَّ شىْءٍ إِنَّهُ خَبِيرُ بِمَا تَفْعَلُونَ(۸۸)
وَ تَرَى الجِْبَالَ تحْسبهَا جَامِدَةً وَ هِىَ تَمُرُّ مَرَّ السحَابِ صنْعَ اللَّهِ الَّذِى أَتْقَنَ كلَّ شىْءٍ إِنَّهُ خَبِيرُ بِمَا تَفْعَلُونَ(۸۸)
مَن جَاءَ بِالْحَسنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِّنهَا وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئذٍ ءَامِنُونَ(۸۹)
مَن جَاءَ بِالْحَسنَةِ فَلَهُ خَيرٌ مِّنهَا وَ هُم مِّن فَزَعٍ يَوْمَئذٍ ءَامِنُونَ(۸۹)
وَ مَن جَاءَ بِالسيِّئَةِ فَكُبَّت وُجُوهُهُمْ فى النَّارِ هَلْ تجْزَوْنَ إِلا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۹۰)
وَ مَن جَاءَ بِالسيِّئَةِ فَكُبَّت وُجُوهُهُمْ فى النَّارِ هَلْ تجْزَوْنَ إِلا مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(۹۰)
إِنَّمَا أُمِرْت أَنْ أَعْبُدَ رَب هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِى حَرَّمَهَا وَ لَهُ كلُّ شىْءٍ وَ أُمِرْت أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسلِمِينَ(۹۱)
إِنَّمَا أُمِرْت أَنْ أَعْبُدَ رَب هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِى حَرَّمَهَا وَ لَهُ كلُّ شىْءٍ وَ أُمِرْت أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسلِمِينَ(۹۱)
وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْءَانَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ(۹۲)
وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْءَانَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنذِرِينَ(۹۲)
وَ قُلِ الحَْمْدُ للَّهِ سيرِيكمْ ءَايَتِهِ فَتَعْرِفُونهَا وَ مَا رَبُّك بِغَفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(۹۳)
وَ قُلِ الحَْمْدُ للَّهِ سيرِيكمْ ءَايَتِهِ فَتَعْرِفُونهَا وَ مَا رَبُّك بِغَفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ(۹۳)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۶۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۶۵ </center>
ترجمه آيات
ترجمه آيات
خط ۴۸: خط ۵۰:
اين آيات فصل سابق را تمام مى كند و به مساءله بعث و پارهاى از ملحقات به آن ، از قبيل امورى كه در قيامت و قبل از قيامت رخ مى دهد اشاره مى كند و سوره را با همان مطلبى ختم مى نمايد كه با آن آغاز شده بود و آن مساءله انذار و بشارت است .
اين آيات فصل سابق را تمام مى كند و به مساءله بعث و پارهاى از ملحقات به آن ، از قبيل امورى كه در قيامت و قبل از قيامت رخ مى دهد اشاره مى كند و سوره را با همان مطلبى ختم مى نمايد كه با آن آغاز شده بود و آن مساءله انذار و بشارت است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۶۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۶۶ </center>
وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِمْ أَخْرَجْنَا لهَُمْ دَابَّةً مِّنَ الاَرْضِ تُكلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاس كانُوا بِئَايَتِنَا لا يُوقِنُونَ
وَ إِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيهِمْ أَخْرَجْنَا لهَُمْ دَابَّةً مِّنَ الاَرْضِ تُكلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاس كانُوا بِئَايَتِنَا لا يُوقِنُونَ
مقصود از «'''قول '''» و اخراج جنبنده اى از زمين كه با مردم سخن مى گويد
مقصود از «'''قول '''» و اخراج جنبنده اى از زمين كه با مردم سخن مى گويد
مقتضاى سياق آيه - از اين نظر كه متصل به ما قبل است ، يعنى به آياتى است كه پيرامون مشركين معاصر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و يا خصوص مشركين مكه و قريش كه دشمنترين مردم بودند با آن جناب و دعوت او بحث مى كرد - اين ظهور را به آيه مى دهد كه : ضميرهاى جمع در «'''عليهم '''» و در «'''لهم '''» و در «'''تكلمهم '''» به مشركين بر گردد، كه گفتگو درباره آنان است اما نه به خصوص آنان ، بلكه به آنان از اين نظر كه به سوى اسلام دعوت مى شوند، پس در حقيقت مراد عموم مردم اين امتند، چون همه از نظر دعوت يكى هستند، اولشان به آخرشان ملحق است و اين گونه عنايت در كلام خداى تعالى بسيار وارد شده است .
مقتضاى سياق آيه - از اين نظر كه متصل به ما قبل است ، يعنى به آياتى است كه پيرامون مشركين معاصر رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) و يا خصوص مشركين مكه و قريش كه دشمنترين مردم بودند با آن جناب و دعوت او بحث مى كرد - اين ظهور را به آيه مى دهد كه : ضميرهاى جمع در «'''عليهم '''» و در «'''لهم '''» و در «'''تكلمهم '''» به مشركين بر گردد، كه گفتگو درباره آنان است اما نه به خصوص آنان ، بلكه به آنان از اين نظر كه به سوى اسلام دعوت مى شوند، پس در حقيقت مراد عموم مردم اين امتند، چون همه از نظر دعوت يكى هستند، اولشان به آخرشان ملحق است و اين گونه عنايت در كلام خداى تعالى بسيار وارد شده است .
خط ۶۴: خط ۶۶:
اين آن معنايى است كه با كمك سياق و به هدايت تدبر در آيه به دست مى آيد.
اين آن معنايى است كه با كمك سياق و به هدايت تدبر در آيه به دست مى آيد.
ولى مفسرين در معناى آن حرفهاى عجيب و غريبى زده اند و در معناى مفردات آيه و جمله هاى آن دقتهاى زياده از حد كرده اند، و همچنين در آنچه از آيه فهميده مى شود و در حقيقت اين جنبنده ، و صفات آن و معناى سخن گفتنش و كيفيت خروج آن ، و زمان خروجش و اينكه چند مرتبه از زمين بيرون مى آيد و در چه مكانى بيرون مى شود، اقوال بسيارى گفته اند، كه به هيچ يك آنها نمى توان اعتماد كرد، مگر به زور و به همين جهت از نقل آنها و بحث در پيرامونش صرف نظر كرديم ، اگر كسى بخواهد بدانها اطلاع يابد بايد به تفاسير مطول مراجعه كند.
ولى مفسرين در معناى آن حرفهاى عجيب و غريبى زده اند و در معناى مفردات آيه و جمله هاى آن دقتهاى زياده از حد كرده اند، و همچنين در آنچه از آيه فهميده مى شود و در حقيقت اين جنبنده ، و صفات آن و معناى سخن گفتنش و كيفيت خروج آن ، و زمان خروجش و اينكه چند مرتبه از زمين بيرون مى آيد و در چه مكانى بيرون مى شود، اقوال بسيارى گفته اند، كه به هيچ يك آنها نمى توان اعتماد كرد، مگر به زور و به همين جهت از نقل آنها و بحث در پيرامونش صرف نظر كرديم ، اگر كسى بخواهد بدانها اطلاع يابد بايد به تفاسير مطول مراجعه كند.
وَ يَوْمَ نحْشرُ مِن كلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِّمَّن يُكَذِّب بِئَايَتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ
وَ يَوْمَ نحْشرُ مِن كلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِّمَّن يُكَذِّب بِئَايَتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ
مراد از «'''آيات '''» و خشر فوجى از هر امت در آيه : «'''و يوم نحشر منكل امة فوجا ممن كذب بآياتنا...'''»
مراد از «'''آيات '''» و خشر فوجى از هر امت در آيه : «'''و يوم نحشر منكل امة فوجا ممن كذب بآياتنا...'''»
كلمه «'''فوج '''» - بطورى كه راغب گفته - به معناى جماعتى است كه به سرعت عبور كنند و كلمه «'''يوزعون '''»، مضارع از ايزاع است كه به معناى نگاه داشتن و جلوگيرى از حركت آنان است ، به طورى كه اول جمعيت با آخرش يكجا گرد آيند.
كلمه «'''فوج '''» - بطورى كه راغب گفته - به معناى جماعتى است كه به سرعت عبور كنند و كلمه «'''يوزعون '''»، مضارع از ايزاع است كه به معناى نگاه داشتن و جلوگيرى از حركت آنان است ، به طورى كه اول جمعيت با آخرش يكجا گرد آيند.
خط ۸۰: خط ۸۲:
ليكن خواننده توجه دارد كه اين وجهى است ساختگى كه به هيچ وجه قانع كننده نيست و اگر مقصود از آيه همين مى بود جا داشت به جاى دفع توهم مزبور كه اين مفسر آن را توهم كرده توهمى مهمتر از آن را دفع مى كرد و آن اين است كه كسى توهم كند كه حشر فوجى از هر امت در غير روز قيامت است و براى دفع اين توهم ، اول مساءله نفخ صور را بياورد، بعد حشر فوج از هر امت را، تا كسى خيال نكند حشر مذكور در غير قيامت است ، آنگاه بعد از آن جملهاى بياورد تا توهم مفسر نامبرده را رفع كند.
ليكن خواننده توجه دارد كه اين وجهى است ساختگى كه به هيچ وجه قانع كننده نيست و اگر مقصود از آيه همين مى بود جا داشت به جاى دفع توهم مزبور كه اين مفسر آن را توهم كرده توهمى مهمتر از آن را دفع مى كرد و آن اين است كه كسى توهم كند كه حشر فوجى از هر امت در غير روز قيامت است و براى دفع اين توهم ، اول مساءله نفخ صور را بياورد، بعد حشر فوج از هر امت را، تا كسى خيال نكند حشر مذكور در غير قيامت است ، آنگاه بعد از آن جملهاى بياورد تا توهم مفسر نامبرده را رفع كند.
پس معلوم شد كه آيه شريفه نمى تواند مربوط به وقايع قيامت باشد، بلكه از حشرى خبر مى دهد كه قبل از روز قيامت واقع مى شود، البته در افاده اين معنا نيز صريح نيست ، بطورى كه قابل تاءويل نباشد.
پس معلوم شد كه آيه شريفه نمى تواند مربوط به وقايع قيامت باشد، بلكه از حشرى خبر مى دهد كه قبل از روز قيامت واقع مى شود، البته در افاده اين معنا نيز صريح نيست ، بطورى كه قابل تاءويل نباشد.
حَتى إِذَا جَاءُو قَالَ أَ كذَّبْتُم بِئَايَتى وَ لَمْ تحِيطوا بهَا عِلْماً أَمَّا ذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
حَتى إِذَا جَاءُو قَالَ أَ كذَّبْتُم بِئَايَتى وَ لَمْ تحِيطوا بهَا عِلْماً أَمَّا ذَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
مراد از «'''آمدن '''» - البته به كمك سياق - حضور در موطن خطاب است ، آن خطابى كه از جمله «'''قال اكذبتم ...'''» استفاده مى شود و مراد از «'''آيات '''» - همانطور كه در آيه قبلى هم گفتيم - مطلق آيات است كه بر حق دلالت كند و جمله «'''و لم تحيطوا بها علما'''» جمله اى
مراد از «'''آمدن '''» - البته به كمك سياق - حضور در موطن خطاب است ، آن خطابى كه از جمله «'''قال اكذبتم ...'''» استفاده مى شود و مراد از «'''آيات '''» - همانطور كه در آيه قبلى هم گفتيم - مطلق آيات است كه بر حق دلالت كند و جمله «'''و لم تحيطوا بها علما'''» جمله اى
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۱ </center>
خط ۹۲: خط ۹۴:
و اما اينكه وقوع قول را به حلول عذاب و داخل شدن در آتش تفسير كرده اند، از سياق بعيد است ، براى اينكه با تفريع مذكور نمى سازد.
و اما اينكه وقوع قول را به حلول عذاب و داخل شدن در آتش تفسير كرده اند، از سياق بعيد است ، براى اينكه با تفريع مذكور نمى سازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۲ </center>
أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِيَسكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
أَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا الَّيْلَ لِيَسكُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
بعد از آنكه در آيات سابق وضع بسيارى از مردم را چنين توصيف كرد كه : از شنيدن كلمه حق ، كر و از نظر كردن در آيات خدا كورند و نمى توانند از آنها عبرت گيرند و سپس داستان دابة الارض را پيش آورد، كه به زودى او را به عنوان آيتى خارق العاده از زمين بيرون مى كند، تا با ايشان سخن گويد و آنگاه اين نكته را خاطر نشان ساخت كه به زودى از هر امتى فوجى از مكذبين را محشور مى كند و مورد عتاب قرار مى دهد، كه بدون هيچ علمى به آيات از آن اعراض كردند، اينك در آيه مورد بحث ايشان را ملامت و توبيخ مى كند بر اينكه علاوه بر اينكه دليلى بر تكذيب خود ندارند دليل بر عليه خود دارند و آن اين است كه آنان شب را مى بينند چون در شب به سر بردهاند، پس بالطبع از وضع آن آگاهند و همچنين روز را ديدهاند كه آيات آسمان و زمين را برايشان روشن مى كند و با اين حال چرا آنها را به عنوان آيات ما نمى بينند؟
بعد از آنكه در آيات سابق وضع بسيارى از مردم را چنين توصيف كرد كه : از شنيدن كلمه حق ، كر و از نظر كردن در آيات خدا كورند و نمى توانند از آنها عبرت گيرند و سپس داستان دابة الارض را پيش آورد، كه به زودى او را به عنوان آيتى خارق العاده از زمين بيرون مى كند، تا با ايشان سخن گويد و آنگاه اين نكته را خاطر نشان ساخت كه به زودى از هر امتى فوجى از مكذبين را محشور مى كند و مورد عتاب قرار مى دهد، كه بدون هيچ علمى به آيات از آن اعراض كردند، اينك در آيه مورد بحث ايشان را ملامت و توبيخ مى كند بر اينكه علاوه بر اينكه دليلى بر تكذيب خود ندارند دليل بر عليه خود دارند و آن اين است كه آنان شب را مى بينند چون در شب به سر بردهاند، پس بالطبع از وضع آن آگاهند و همچنين روز را ديدهاند كه آيات آسمان و زمين را برايشان روشن مى كند و با اين حال چرا آنها را به عنوان آيات ما نمى بينند؟
«'''ان فى ذلك لايات لقوم يؤ منون '''» - يعنى در اينكه شب را هنگام سكونت و روز را هنگام ديدن قرار داد، تا آيات آسمان و زمين را ببينند خود آيتها است براى مردمى كه در ايشان اثرى از ايمان و تصديق به حق وجود داشته باشد.
«'''ان فى ذلك لايات لقوم يؤ منون '''» - يعنى در اينكه شب را هنگام سكونت و روز را هنگام ديدن قرار داد، تا آيات آسمان و زمين را ببينند خود آيتها است براى مردمى كه در ايشان اثرى از ايمان و تصديق به حق وجود داشته باشد.
و مراد از «'''آيات '''»، علامتها و جهات داله آنها بر توحيد و فروعى است كه متفرع بر توحيد مى شود، كه از آن جمله است دلالت آنها بر اين حقيقت كه بر انسان لازم است در جايى و زمانى سكونت كند و آرام گيرد، كه براى همين آرامش و سكونت درست شده و آن شب است كه با پرده ظلمتش ديدگان را در حجاب مى كند و در مقابل در جايى و زمانى به جنب و جوش در آيد، كه براى جنب و جوش درست شده و آن روز است كه با روشنياش همه چيز را - مخصوصا آن چيزها را كه متضمن منافع حيات آدمى است - نشان آدمى مى دهد. پس بر انسان لازم است از چيزى هم كه پرده ظلمت جهل از ايشان پوشانده سكوت كند و خلاصه چيزى را كه نمى داند نه بگويد و نه انكار كند و چيزى را بگويد و به چيزى ايمان داشته باشد كه آيات بينات كه چون روز روشنند، آن را برايشان روشن كرده باشند.
و مراد از «'''آيات '''»، علامتها و جهات داله آنها بر توحيد و فروعى است كه متفرع بر توحيد مى شود، كه از آن جمله است دلالت آنها بر اين حقيقت كه بر انسان لازم است در جايى و زمانى سكونت كند و آرام گيرد، كه براى همين آرامش و سكونت درست شده و آن شب است كه با پرده ظلمتش ديدگان را در حجاب مى كند و در مقابل در جايى و زمانى به جنب و جوش در آيد، كه براى جنب و جوش درست شده و آن روز است كه با روشنياش همه چيز را - مخصوصا آن چيزها را كه متضمن منافع حيات آدمى است - نشان آدمى مى دهد. پس بر انسان لازم است از چيزى هم كه پرده ظلمت جهل از ايشان پوشانده سكوت كند و خلاصه چيزى را كه نمى داند نه بگويد و نه انكار كند و چيزى را بگويد و به چيزى ايمان داشته باشد كه آيات بينات كه چون روز روشنند، آن را برايشان روشن كرده باشند.
وَ يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ فَفَزِعَ مَن فى السمَوَتِ وَ مَن فى الاَرْضِ إِلا مَن شاءَ اللَّهُ وَ كلُّ أَتَوْهُ دَخِرِينَ
وَ يَوْمَ يُنفَخُ فى الصورِ فَفَزِعَ مَن فى السمَوَتِ وَ مَن فى الاَرْضِ إِلا مَن شاءَ اللَّهُ وَ كلُّ أَتَوْهُ دَخِرِينَ
«'''نفخ صور - دميدن در بوق '''» كنايه است از اعلام به جمعيت انبوهى چون لشكر، مطلبى را كه بايد همگى عملى كنند، مثل اينكه همگى در فلان روز و فلان ساعت حاضر
«'''نفخ صور - دميدن در بوق '''» كنايه است از اعلام به جمعيت انبوهى چون لشكر، مطلبى را كه بايد همگى عملى كنند، مثل اينكه همگى در فلان روز و فلان ساعت حاضر
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۵ صفحه : ۵۷۳ </center>
خط ۱۱۰: خط ۱۱۲:
و اگر دخور و ذلت را به اولياى خداى تعالى هم نسبت داده ، منافاتى با عزت آنان نزد خدا ندارد، چون عزت و غناى بنده نزد خدا ذلت و فقر او است در نزد خودش ، بله ذلت دشمنان خدا در قبال عزت كاذبهاى كه براى خود قائل بودند، ذلت واقعى و خوارى حقيقى است .
و اگر دخور و ذلت را به اولياى خداى تعالى هم نسبت داده ، منافاتى با عزت آنان نزد خدا ندارد، چون عزت و غناى بنده نزد خدا ذلت و فقر او است در نزد خودش ، بله ذلت دشمنان خدا در قبال عزت كاذبهاى كه براى خود قائل بودند، ذلت واقعى و خوارى حقيقى است .


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۵ بخش۴۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش