تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۲۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۲۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۲: خط ۱۴:
زمين نيز گنجينه هاى خيرات خود را در اختيار او مى گذارد، و اين تسليم شدن انسان در برابر خط سير همان اسلامى است كه دين خداى تعالى است ، و بوسيله نوح و ساير انبياء و رسل به سوى آن دعوت شده است .
زمين نيز گنجينه هاى خيرات خود را در اختيار او مى گذارد، و اين تسليم شدن انسان در برابر خط سير همان اسلامى است كه دين خداى تعالى است ، و بوسيله نوح و ساير انبياء و رسل به سوى آن دعوت شده است .
و اما اگر از آن خط سير تخطى نموده ، به اين سو و آن سو منحرف شود، در حقيقت به جنگ با همه اسباب كون و اجزاى عالم هستى برخاسته و خواسته است نظام جارى در سراسر جهان را بر هم بزند، كه بايد منتظر تلخى عذاب و سنگينى بلاها باشد، پس اگر در اين ميان به راه راست خود برگشت و در برابر اراده خداى سبحان يعنى همان خط سيرى كه كل جهان برايش ترسيم كرده خاضع شده اميد آن مى رود كه مجددا به نعمتهاى از دست داده برسد و بلاها از او برگردد، و گرنه هلاك و نابوديش حتمى بوده و خدا را به وى نيازى نيست ، زيرا خدا از همه عالميان بى نياز است ، و اين بحث در بعضى از جلدهاى سابق اين كتاب نيز مطرح شد.
و اما اگر از آن خط سير تخطى نموده ، به اين سو و آن سو منحرف شود، در حقيقت به جنگ با همه اسباب كون و اجزاى عالم هستى برخاسته و خواسته است نظام جارى در سراسر جهان را بر هم بزند، كه بايد منتظر تلخى عذاب و سنگينى بلاها باشد، پس اگر در اين ميان به راه راست خود برگشت و در برابر اراده خداى سبحان يعنى همان خط سيرى كه كل جهان برايش ترسيم كرده خاضع شده اميد آن مى رود كه مجددا به نعمتهاى از دست داده برسد و بلاها از او برگردد، و گرنه هلاك و نابوديش حتمى بوده و خدا را به وى نيازى نيست ، زيرا خدا از همه عالميان بى نياز است ، و اين بحث در بعضى از جلدهاى سابق اين كتاب نيز مطرح شد.
فَقَالَ الْمَلاُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاك إِلا بَشراً مِّثْلَنَا...
فَقَالَ الْمَلاُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاك إِلا بَشراً مِّثْلَنَا...
حرف «'''فاء'''» كه بر سر اين جمله آمده مى فهماند كه اين جواب متفرع است بر كلام نوح (عليه السلام ) و در اين تفريع كردن اشاره اى است به اينكه (قوم نوح ) در رد و انكار سخن نوح (عليه السلام ) شتاب كرده و در اين باره هيچ فكر نكردند كه رد دعوت او برايشان بهتر است يا قبول آن .
حرف «'''فاء'''» كه بر سر اين جمله آمده مى فهماند كه اين جواب متفرع است بر كلام نوح (عليه السلام ) و در اين تفريع كردن اشاره اى است به اينكه (قوم نوح ) در رد و انكار سخن نوح (عليه السلام ) شتاب كرده و در اين باره هيچ فكر نكردند كه رد دعوت او برايشان بهتر است يا قبول آن .
آيه مورد بحث مى فرمايد: جواب دهندگان ، سران قوم و اشراف و ريش ‍ سفيدان قوم بودند، و اين سران در متن پاسخ خود اصلا دليلى كه نوح (عليه السلام ) بر توحيد آورده بود را متعرض نشده و از دستپاچگى حرف خود را زدند كه آن نفى رسالت نوح (عليه السلام ) و تكبر و گردنكشى خود از اطاعت آن جناب بود.
آيه مورد بحث مى فرمايد: جواب دهندگان ، سران قوم و اشراف و ريش ‍ سفيدان قوم بودند، و اين سران در متن پاسخ خود اصلا دليلى كه نوح (عليه السلام ) بر توحيد آورده بود را متعرض نشده و از دستپاچگى حرف خود را زدند كه آن نفى رسالت نوح (عليه السلام ) و تكبر و گردنكشى خود از اطاعت آن جناب بود.
خط ۵۶: خط ۵۸:
<span id='link210'><span>
<span id='link210'><span>
==سومين سخن نوح (ع ) خطاب به نوح و پيروانش : ما شما را دروغگو مى پنداريم ==
==سومين سخن نوح (ع ) خطاب به نوح و پيروانش : ما شما را دروغگو مى پنداريم ==
بَلْ نَظنُّكُمْ كَذِبِينَ
بَلْ نَظنُّكُمْ كَذِبِينَ
كلمه «'''بل '''» اعراض از مطالب قبل از خود را ميرساند، و در اينجا اعراض از احتجاج قبلى را مى فهماند كه قبلا نيز به آن اشاره كرديم ، پس ‍ حاصل معناى اين جمله اين است كه ما نه تنها در شما فضيلتى نميبينيم كه پيرويتان را بر ما واجب كند، بلكه مطلب ديگرى اينجا هست كه ايجاب مى كند ما شما را پيروى نكنيم ، و آن اين است كه ما شما را دروغگو مى دانيم .
كلمه «'''بل '''» اعراض از مطالب قبل از خود را ميرساند، و در اينجا اعراض از احتجاج قبلى را مى فهماند كه قبلا نيز به آن اشاره كرديم ، پس ‍ حاصل معناى اين جمله اين است كه ما نه تنها در شما فضيلتى نميبينيم كه پيرويتان را بر ما واجب كند، بلكه مطلب ديگرى اينجا هست كه ايجاب مى كند ما شما را پيروى نكنيم ، و آن اين است كه ما شما را دروغگو مى دانيم .
و معناى آيه ، آنطور كه از سياق برمى آيد - و خدا داناتر است - اين است كه وقتى در شما - صاحبان دعوت دينى - چيزى كه صحت دعوتتان را نشان دهد ديده نمى شود، و شما با اينكه از مزاياى حيات يعنى مال و جاه ، تهيدست هستيد، مع ذلك اصرار داريد كه ما تسليم شما شده و اطاعتتان كنيم ، همين اصرار شما اين گمان را در دل ما قوى مى سازد كه شما در اين ادعايتان دروغگو بوده و ميخواهيد به اين وسيله آنچه كه از امتيازات دنيوى كه در دست ما است از چنگ ما در آوريد.
و معناى آيه ، آنطور كه از سياق برمى آيد - و خدا داناتر است - اين است كه وقتى در شما - صاحبان دعوت دينى - چيزى كه صحت دعوتتان را نشان دهد ديده نمى شود، و شما با اينكه از مزاياى حيات يعنى مال و جاه ، تهيدست هستيد، مع ذلك اصرار داريد كه ما تسليم شما شده و اطاعتتان كنيم ، همين اصرار شما اين گمان را در دل ما قوى مى سازد كه شما در اين ادعايتان دروغگو بوده و ميخواهيد به اين وسيله آنچه كه از امتيازات دنيوى كه در دست ما است از چنگ ما در آوريد.
خط ۶۳: خط ۶۵:
<span id='link211'><span>
<span id='link211'><span>
==پاسخ حضرت نوح (ع ) به استدلال كفار ==
==پاسخ حضرت نوح (ع ) به استدلال كفار ==
قَالَ يَقَوْمِ أَ رَءَيْتُمْ إِن كُنت عَلى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبى ...
قَالَ يَقَوْمِ أَ رَءَيْتُمْ إِن كُنت عَلى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبى ...
اين آيه شريفه و سه آيه بعدش پاسخى را كه نوح (عليه السلام ) به استدلال كفار داده بيان مى كند، و كلمه «'''عميت '''» ماضى مجهول از باب تفعيل ، يعنى تعميه است ، و تعميه به معناى پنهان كردن است ؛ مى فرمايد: اى قوم اگر من فرضا داراى بصيرتى از ناحيه خود به من داده و آن را بر شما مخفى كرده باشد، و شما به خاطر جهل و بى رغبتى تان نسبت به پذيرفتن حق ، آن رحمت را درك نكرده باشيد، آيا مى توانم شما را در درك آن مجبور بسازم ؟
اين آيه شريفه و سه آيه بعدش پاسخى را كه نوح (عليه السلام ) به استدلال كفار داده بيان مى كند، و كلمه «'''عميت '''» ماضى مجهول از باب تفعيل ، يعنى تعميه است ، و تعميه به معناى پنهان كردن است ؛ مى فرمايد: اى قوم اگر من فرضا داراى بصيرتى از ناحيه خود به من داده و آن را بر شما مخفى كرده باشد، و شما به خاطر جهل و بى رغبتى تان نسبت به پذيرفتن حق ، آن رحمت را درك نكرده باشيد، آيا مى توانم شما را در درك آن مجبور بسازم ؟
بعضى از اساتيد قرائت ، كلمه «'''عميت '''» را بدون تشديد و نيز به صيغه معلوم - يعنى با فتحه عين - خوانده اند كه تحدّى قرائت ، معناى كلمه اينكه واجب است اطاعت نكنيم . و چون اساس استدلال كفار اين بود لذا نوح (عليه السلام ) در صدد بر آمد تا اولا آنچه آنها مى خواستند نفى كنند اثبات كند، و آن رسالت و توابع رسالت خود بود، و ثانيا آنچه آنها ميخواستند اثبات كنند كه همان اتهام او و پيروانش به دروغگوئى بود را نفى كند.
بعضى از اساتيد قرائت ، كلمه «'''عميت '''» را بدون تشديد و نيز به صيغه معلوم - يعنى با فتحه عين - خوانده اند كه تحدّى قرائت ، معناى كلمه اينكه واجب است اطاعت نكنيم . و چون اساس استدلال كفار اين بود لذا نوح (عليه السلام ) در صدد بر آمد تا اولا آنچه آنها مى خواستند نفى كنند اثبات كند، و آن رسالت و توابع رسالت خود بود، و ثانيا آنچه آنها ميخواستند اثبات كنند كه همان اتهام او و پيروانش به دروغگوئى بود را نفى كند.
خط ۹۴: خط ۹۶:
و اين آيه از جمله آياتى است كه اكراه را در دين خدا نفى كرده و دلالت مى كند بر اينكه مساءله اجبار نكردن ، خود يكى از احكام دينى است كه در همه شرايع و حتى قديمى ترين آنها كه شريعت نوح (عليه السلام ) است تشريع شده و تا به امروز نيز به قوت خود باقى بوده و نسخ نگرديده است .
و اين آيه از جمله آياتى است كه اكراه را در دين خدا نفى كرده و دلالت مى كند بر اينكه مساءله اجبار نكردن ، خود يكى از احكام دينى است كه در همه شرايع و حتى قديمى ترين آنها كه شريعت نوح (عليه السلام ) است تشريع شده و تا به امروز نيز به قوت خود باقى بوده و نسخ نگرديده است .
از آنچه گذشت روشن گرديد كه آيه شريفه كه مى فرمايد: «'''يا قوم أ رَأ يْتم ان كنت ...'''»، جواب اين گفته كفار است كه گفتند: «'''لا نراك الا بشرا مثلنا'''»، بنابراين ، فساد گفتار بعضى از مفسرين كه آن را پاسخ از جمله «'''بل نظنكم كاذبين '''» دانسته اند و همچنين گفتار جمعى ديگر كه آن را جواب از جمله «'''و ما نراك اتبعك الا الذين هم اراذلنا بادى الرأ ى '''» گرفته اند، و نيز گفتار جمعى ديگر كه آن را جواب از جمله «'''و ما نرى لكم علينا من فضل '''» گرفته اند روشن مى گردد و ديگر حاجت به آن نيست كه با متعرض شدن كلمات آنان و رد آنها بحث خود را طول دهيم .
از آنچه گذشت روشن گرديد كه آيه شريفه كه مى فرمايد: «'''يا قوم أ رَأ يْتم ان كنت ...'''»، جواب اين گفته كفار است كه گفتند: «'''لا نراك الا بشرا مثلنا'''»، بنابراين ، فساد گفتار بعضى از مفسرين كه آن را پاسخ از جمله «'''بل نظنكم كاذبين '''» دانسته اند و همچنين گفتار جمعى ديگر كه آن را جواب از جمله «'''و ما نراك اتبعك الا الذين هم اراذلنا بادى الرأ ى '''» گرفته اند، و نيز گفتار جمعى ديگر كه آن را جواب از جمله «'''و ما نرى لكم علينا من فضل '''» گرفته اند روشن مى گردد و ديگر حاجت به آن نيست كه با متعرض شدن كلمات آنان و رد آنها بحث خود را طول دهيم .
وَ يَقَوْمِ لا أَسئَلُكمْ عَلَيْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِى إِلا عَلى اللَّهِ
وَ يَقَوْمِ لا أَسئَلُكمْ عَلَيْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِى إِلا عَلى اللَّهِ
منظور آن جناب در اين جمله اين است كه از تهمتى كه به وى زده و دروغگويش خواندند پاسخ دهد، چون لازمه تهمت آنان اين بود كه دعوت آن جناب وسيله و طريقه اى باشد براى جلب اموال مردم و ربودن آنچه دارند به انگيزه طمع ، و وقتى نوح (عليه السلام ) در طول دعوتش چيزى از مردم نخواهد، و اعلام كند كه چيزى از شما نمى خواهم ، ديگر كفار نمى توانند او را متهم كنند.
منظور آن جناب در اين جمله اين است كه از تهمتى كه به وى زده و دروغگويش خواندند پاسخ دهد، چون لازمه تهمت آنان اين بود كه دعوت آن جناب وسيله و طريقه اى باشد براى جلب اموال مردم و ربودن آنچه دارند به انگيزه طمع ، و وقتى نوح (عليه السلام ) در طول دعوتش چيزى از مردم نخواهد، و اعلام كند كه چيزى از شما نمى خواهم ، ديگر كفار نمى توانند او را متهم كنند.
<span id='link214'><span>
<span id='link214'><span>
==جواب نوح (ع ) به اين سخن قوم خود كه مؤ منين با او را پست و ضعيف توصيف كردند،به اينكه او آنان را خود نمى راند و حساب همه با خدا است ==
==جواب نوح (ع ) به اين سخن قوم خود كه مؤ منين با او را پست و ضعيف توصيف كردند،به اينكه او آنان را خود نمى راند و حساب همه با خدا است ==
وَ مَا أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّهُم مُّلَقُوا رَبهِمْ وَ لَكِنى أَرَاشْ قَوْماً تجْهَلُونَ
وَ مَا أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّهُم مُّلَقُوا رَبهِمْ وَ لَكِنى أَرَاشْ قَوْماً تجْهَلُونَ
اين جمله پاسخ از آن گفتار مشركين است كه گفته بودند: و ما نراك اتبعك الا الذين هم أ راذلنا بادى الرأ ى ، و در اين پاسخ ، تعبير زشت كفار از مؤ منين را كه آنان را به عنوان تحقير و تنقيص ، اراذل خواندند مبدل كرد به تعبير محترمانه «'''الذين آمنوا'''» تا در مقابل تحقير كفار، ايمان مؤ منين را تعظيم نموده ، به ارتباطى كه مؤ منين با پروردگار خود دارند اشاره
اين جمله پاسخ از آن گفتار مشركين است كه گفته بودند: و ما نراك اتبعك الا الذين هم أ راذلنا بادى الرأ ى ، و در اين پاسخ ، تعبير زشت كفار از مؤ منين را كه آنان را به عنوان تحقير و تنقيص ، اراذل خواندند مبدل كرد به تعبير محترمانه «'''الذين آمنوا'''» تا در مقابل تحقير كفار، ايمان مؤ منين را تعظيم نموده ، به ارتباطى كه مؤ منين با پروردگار خود دارند اشاره
كرده باشد.
كرده باشد.
خط ۱۰۶: خط ۱۰۸:
پس روشن شد كه مراد آن جناب از جمله «'''انهم ملاقوا ربهم '''» اين بوده كه اشاره كند به اينكه خود آن كفار نيز مانند مؤ منين به سوى خداى سبحان برميگردند، و خداى تعالى نيز به حساب آنان رسيدگى خواهد كرد، و نظير اين اشاره در آيه زير نيز آمده كه مى فرمايد: «'''و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغداة و العشى يريدون وجهه ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك عليهم من شى ء فتطردهم فتكون من الظالمين '''».
پس روشن شد كه مراد آن جناب از جمله «'''انهم ملاقوا ربهم '''» اين بوده كه اشاره كند به اينكه خود آن كفار نيز مانند مؤ منين به سوى خداى سبحان برميگردند، و خداى تعالى نيز به حساب آنان رسيدگى خواهد كرد، و نظير اين اشاره در آيه زير نيز آمده كه مى فرمايد: «'''و لا تطرد الذين يدعون ربهم بالغداة و العشى يريدون وجهه ما عليك من حسابهم من شى ء و ما من حسابك عليهم من شى ء فتطردهم فتكون من الظالمين '''».


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۲۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۲۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]