يَمُوت: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه موت | موت]] (۱۶۵ بار) [[کلمه با ریشه:: موت| ]] | *[[ریشه موت | موت]] (۱۶۵ بار) [[کلمه با ریشه:: موت| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
مرگ. [بقره:94]. فعل آن از باب نَصَرَ يَنْصُرُ و عَلِمَ يَعْلَمُ مىآيد على هذا «ماتَ يَموتُ» و «ماتَ یَماتُ»هر دو صحيح است. در آيه [آل عمران:158]. ايضاً آيه 157. كه «مُتُم» به ضمّ ميم آمده از نصرينصر است ولى در آيه [مؤمنون:35]. كه در قرآنها با كسر ميم آمده از عَلِمَ يَعْلَمُ است، بيضاوى در ذيل آيه اوّل گفته: نافع، حمزه و كسائى آنرا به كسر ميم خواندهاند از ماتَ يَماتُ. در مجمع فرموده: نافع و اهل كوفه جز عاصم به كسر ميم خواندهاند (البتّه در آل عمران). ولى در آيه مؤمنون ظاهراً كسر اجماعى است. *** قرآن ضلالت و بى ايمانى و كفر را موت مى داند چنانكه فرموده: [انعام:122]. در اين آيه آدم گمراه مرده و آدم هدايت يافته زنده به حساب آمده است و نيز خطاب به رسول «صلى الله عليه واله» فرموده: [روم:52]. تو مردگان را شنوا نتوانى كرد و نيز فرموده [فاطر:22]. پس مؤمنون زنده و كافر مرده است. *** مَيت و ميّت: هر دو به معنى مرده است. مثل [انعام:122]. [فرقان:49]. كه در مرده انسان وغيرانسان است و مثل [زمر:30]. [اعراف:57]. كه در باره انسان و غيرانسان هر دو آمده است. جمع آن اَمْوات، مَوْتى: مَيِتوُن و ميتون آمده مثل [فاطر:22]. [بقره:73]. [مؤمنون:15]. ولى ميتون با تخفيف در قرآن نيامده است. مَوْتَة: مرگ و آن اخص از موت و گويا تاء آن براى وحدت است [دخان:56]. مَمات: نيز به معنى موت است. [اسراء:75]. مَيْتَة: مؤنث ميت و در عرف شرع حيوانى است كه بدون ذبح شرعى مرده است خواه خودبخود بميرد و يا به ذبح غيرشرعى. [مائده:3]. در آيه [يس:33]. در معناى اولى به كار رفته است. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۶:۴۸
ریشه کلمه
- موت (۱۶۵ بار)
قاموس قرآن
مرگ. [بقره:94]. فعل آن از باب نَصَرَ يَنْصُرُ و عَلِمَ يَعْلَمُ مىآيد على هذا «ماتَ يَموتُ» و «ماتَ یَماتُ»هر دو صحيح است. در آيه [آل عمران:158]. ايضاً آيه 157. كه «مُتُم» به ضمّ ميم آمده از نصرينصر است ولى در آيه [مؤمنون:35]. كه در قرآنها با كسر ميم آمده از عَلِمَ يَعْلَمُ است، بيضاوى در ذيل آيه اوّل گفته: نافع، حمزه و كسائى آنرا به كسر ميم خواندهاند از ماتَ يَماتُ. در مجمع فرموده: نافع و اهل كوفه جز عاصم به كسر ميم خواندهاند (البتّه در آل عمران). ولى در آيه مؤمنون ظاهراً كسر اجماعى است. *** قرآن ضلالت و بى ايمانى و كفر را موت مى داند چنانكه فرموده: [انعام:122]. در اين آيه آدم گمراه مرده و آدم هدايت يافته زنده به حساب آمده است و نيز خطاب به رسول «صلى الله عليه واله» فرموده: [روم:52]. تو مردگان را شنوا نتوانى كرد و نيز فرموده [فاطر:22]. پس مؤمنون زنده و كافر مرده است. *** مَيت و ميّت: هر دو به معنى مرده است. مثل [انعام:122]. [فرقان:49]. كه در مرده انسان وغيرانسان است و مثل [زمر:30]. [اعراف:57]. كه در باره انسان و غيرانسان هر دو آمده است. جمع آن اَمْوات، مَوْتى: مَيِتوُن و ميتون آمده مثل [فاطر:22]. [بقره:73]. [مؤمنون:15]. ولى ميتون با تخفيف در قرآن نيامده است. مَوْتَة: مرگ و آن اخص از موت و گويا تاء آن براى وحدت است [دخان:56]. مَمات: نيز به معنى موت است. [اسراء:75]. مَيْتَة: مؤنث ميت و در عرف شرع حيوانى است كه بدون ذبح شرعى مرده است خواه خودبخود بميرد و يا به ذبح غيرشرعى. [مائده:3]. در آيه [يس:33]. در معناى اولى به كار رفته است.