النحل ٣٥: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و گفتند آنان که شرک ورزیدند اگر میخواست خدا همانا نمیپرستیدیم جز از وی چیزی را نه ما و نه پدران ما و نه حرام (محترم) میشمردیم جز او چیزی را چنین کردند آنان که پیش از ایشان بودند پس آیا هست بر فرستادگان جز پیام آشکار | |-|معزی=و گفتند آنان که شرک ورزیدند اگر میخواست خدا همانا نمیپرستیدیم جز از وی چیزی را نه ما و نه پدران ما و نه حرام (محترم) میشمردیم جز او چیزی را چنین کردند آنان که پیش از ایشان بودند پس آیا هست بر فرستادگان جز پیام آشکار | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = [[نازل شده در سال::14|٢ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::35|٣٥]] | قبلی = النحل ٣٤ | بعدی = النحل ٣٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::35|٣٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«لَوْ شآءَ اللهُ ...»: (نگا: انعام / زخرف / ). «مِن شَیْءٍ»: حرف (مِنْ) زائد است. «الْمُبِینُ»: روشن. روشنگر. | «لَوْ شآءَ اللهُ ...»: (نگا: انعام / زخرف / ). «مِن شَیْءٍ»: حرف (مِنْ) زائد است. «الْمُبِینُ»: روشن. روشنگر. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷
ترجمه
النحل ٣٤ | آیه ٣٥ | النحل ٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَوْ شآءَ اللهُ ...»: (نگا: انعام / زخرف / ). «مِن شَیْءٍ»: حرف (مِنْ) زائد است. «الْمُبِینُ»: روشن. روشنگر.
تفسیر
- آيات ۲۲ - ۴۰،سوره نحل
- اعتقاد به معاد لازمه توحيد كامل است
- بيان اينكه گمراه كنندگان همانند بار گناهان ناشى از اضلالشان را بر دوش مى كشند
- چگونگى تعدد وزر و عذاب در ازاء عمل واحد
- اشاره به استفاده هاى نادرستى كه از آيه ((ليحملوا اوزارهم كاملة يوم القيمة ))
- مقصود از كسانى كه علم داده شده اند در آيه :((قال الذين اوتوا العلم ...)) معصومين عليهم السلام هستند
- معناى آيه : ((قيل للذين اتقوا ماذا انزل اليكم قالوا خيرا)) و مراد از ((الذين اتقوا))
- معناى ((طيب )) و ((طاهر)) و مقصود از طيب بودن متقين درحال توفى و مرگ
- تعلق مشيت خداوند (لوشاء الله ) به امر عدمى (ما عبدنا) در آيه و توجيه آن
- تقرير و تبيين استدلال مشركين براى بت پرستى خود
- پاسخ به دليل مشركين : تنها وظيفه پيامبران ((بلاغ مبين )) است
- تقسيم امت ها به دو طائفه هدايت يافته و گمراه
- وجه اينكه گمراهى به خلاف هدايت به خود گمراهان نسبت داده شده است
- توضيح اينكه ((ضلالت )) امر عدمى است و نمى توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است
- تسليت و دلدارى رسول خدا(ص ): نسبت به هدايت مشركين حريص مباش
- تفسير آيه توسط جبريون و مفوضه در جهت اثبات مذهب خود
- در قيامت ياورانى هستند كه مشركين از يارى آنها بهره مند نمى شوند
- مسئله رفع اختلاف و تبين آن يكى از معرفات روز قيامت است
- اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى تعالى به :قول ، كلمه ، امر، اراده و قضاى خدا در ذيل (اننقول له كن فيكون )
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل : ((الذين اتوا العلم ))، ((... قالوا خيرا))، ((قالوااساطير الاولين )) و...)
- نقشه قريش در برابر جذابيت دعوت پيامبر اكرم (ص ) درذيل آيه ((و اذا قيل لهم ماذا...))
- روايتى درباره سلطنت و قدرت نامحدود خدا
نکات آیه
۱- مشرکان مکه، بت پرستى خود و پدرانشان را برخاسته از مشیت خداوند مى دانستند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا) با توجه به مکى بودن سورهء نحل و نیز قرینه «کذلک فعل الذین من قبلهم» مراد از «الذین أشرکوا» مشرکان مکه است.
۲- مشرکان مکه، جبرى مسلک بوده و عمل خود را بر اساس مشیت خداوند مى دانستند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء)
۳- مشرکان مکه، درصدد تقویت پایگاه عقیدتى خویش با استناد به ریشه تاریخى داشتن آن (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا) ذکر «و لا ءاباؤنا» در کلام مشرکان در حالى که بحثى از آنها در میان نبوده است، مى تواند مشعر به نکته یاد شده باشد.
۴- مشرکان مکه، باورمند به مشیت خداوند بودند و تفسیر نادرستى از آن داشتند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء)
۵- مشرکان، انبیا را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که سخن مشرکان (لو شاء الله ما عبدنا من دونه) از روى اعتقاد و ایمان نباشد; چه اینکه در صورت عقیده به خدا و ربوبیت او مشرک نبودند; بلکه از روى استهزا و تمسخر آن را گفته باشند.
۶- مشرکان با استدلال مغالطه آمیز، درصدد بودند تا اعمال و عقاید شرک آلود خود را توجیه کنند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء) در حالى که خداوند به طور تشریعى از مشرکان خواستار اصلاح عقیده خود و گزینش توحید شده است، آنان براى نفى این خواسته، آن را با اراده تکوینى در هم مى آمیزند تا از خود رفع تکلیف کنند.
۷- مشرکان مکه، على رغم عقیده به خدایان متعدد، اظهار عقیده به خداوند کرده و قضاى او را در عالم نافذ مى دانستند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء)
۸- مشرکان، برخى اشیاى مباح را بدون دلیل تحریم مى کردند. (و لاحرّمنا من دونه من شىء)
۹- مشرکان، دخالت خود را در تحریم مباحها، برخاسته از مشیت خداوند معرفى مى کردند. (لو شاء الله ... و لاحرّمنا من دونه من شىء)
۱۰- مشرکان قبل از اسلام نیز همچون مشرکان صدراسلام، مباحها را بى جهت تحریم مى کردند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّمنا من دونه من شىء کذلک فعل الذین من قبلهم)
۱۱- شرک در عبادت و تحریم مباحها و اسناد آن به مشیت خداوند، از سنتهاى رایج مشرکان در طول تاریخ (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّمنا من دونه من شىء کذلک فعل الذین من قبلهم)
۱۲- جبرگرایى، مسلک مشرکان در طول تاریخ (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء نحن و لا ءاباؤنا و لاحرّمنا من دونه من شىء کذلک فعل الذین من قبلهم)
۱۳- انسانها در پذیرش دین و یا رد آن، مختارند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء ... فهل على الرسل إلاّ البلغ المبین) آوردن عبارت «فهل على الرسل إلاّ البلاغ...» در پایان آیه، مى تواند جواب ادعاى مشرکان درباره جبرى بودن عقیده شان باشد; به این صورت که خداوند در جواب آنان مى فرماید: پیامبران فقط براى ابلاغ پیام خداوند فرستاده شده اند و جبرى در کار نیست.
۱۴- برخوردهاى مشرکان با انبیا و تعالیم آسمانى در طول تاریخ، همسو و یکنواخت بوده است. (کذلک فعل الذین من قبلهم ... و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ... کذلک فعل الذین من قبلهم)
۱۵- وظیفه همه انبیاى الهى، تنها ابلاغ پیام خداوند به صورت روشن و صریح بوده است و نه اجبار مردم به قبول آن. (فهل على الرسل إلاّ البلغ المبین)
۱۶- همه انبیا، داراى وظیفه اى واحد و هماهنگ بوده اند. (فهل على الرسل إلاّ البلغ المبین)
۱۷- مشرکان مکه، با اشاعه فکر جبرگرایى، درصدد اثبات عبث بودن بعثت انبیا بودند. (و قال الذین أشرکوا لو شاء الله ما عبدنا من دونه من شىء ... فهل على الرسل إلاّ البلغ المبین) عبارت «فهل على الرسل إلاّ البلاغ المبین» پس از بیان اعتقادات مشرکان، مى تواند جوابى براى آنان باشد; با این توضیح که مشرکان مى خواستند با استناد ایمان و کفر به خداوند، بیان کنند که با چنین امرى، جایى براى آمدن انبیا نیست و خداوند با «فهل على الرسل...» جواب آنان را مى دهد که آمدن پیامبران، بیهوده نیست و براى ابلاغ پیام الهى است.
موضوعات مرتبط
- انبیا: استهزاگران انبیا ۵; روش برخورد با انبیا ۱۴; روش تبلیغ انبیا ۱۵; محدوده مسؤولیت انبیا ۱۵، ۱۶; مسؤولیت انبیا ۱۶; هماهنگى انبیا ۱۶
- انسان: اختیار انسان ۱۳
- بدعتگذاران ۸:
- تبلیغ: صراحت در تبلیغ ۱۵
- جبرواختیار ۱۳، ۱۵:
- خدا: آثار مشیت خدا ۱، ۲، ۹، ۱۱
- دین: اختیار در دین ۱۳; تبلیغ دین ۱۵; روش برخورد با دین ۱۴
- عقیده: آثار عقیده به جبر ۱۷; تاریخ عقیده ۱۲; عقیده به مشیت خدا ۴
- مباحات: تحریم مباحات ۸، ۹، ۱۰، ۱۱
- مشرکان: استهزاهاى مشرکان ۵; بدعتگذارى مشرکان ۸، ۹، ۱۰، ۱۱; بدعتگذارى مشرکان صدراسلام ۱۰; توجیه عقیده مشرکان ۶; توجیه عمل ناپسند مشرکان ۶; توجیه گرى مشرکان ۶; جبرگرایى مشرکان ۹، ۱۱، ۱۲; روش برخورد مشرکان ۱۱; شرک عبادى مشرکان ۱۱; عقیده مشرکان ۱۲; مشرکان و انبیا ۱۴; مشرکان و دین ۱۴; هماهنگی مشرکان ۱۰، ۱۴
- مشرکان مکه: بینش مشرکان مکه ۱، ۲; تقویت عقیده مشرکان مکه ۳; تلاش مشرکان مکه ۳; جبرگرایى مشرکان مکه ۱، ۲، ۱۷; خداشناسى مشرکان مکه ۷; دشمنى مشرکان مکه ۱۷; عقیده مشرکان مکه ۴، ۷; مبانى عقیدتى مشرکان مکه ۳; مشرکان مکه و مشیت خدا ۴، ۷; منشأ بت پرستى مشرکان مکه ۱