بِالْوَصِيد: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
[بلد:20]. وصد به معنى بافتن و ثبوت آمده است «وَصَدَالثَّوْبَ: نَسَجَهُ» و گويند«وَصَدَ الشَّىْءُ» يعنى ثابت شد «وَصَدَبِالْمَكانِ» يعنى در مكان مقيم شد. ايصاد را بستن در و نيز در تنگنا قراردادن گفتهاند راغب گويد: «اَوْصَدْتُ الْبابِ وَآصَدْتُهُ: اَغْلَقْتُهُ وَ اَحْكَمْتُهُ» شايد مراد از نار مؤصده پيوسته بودن آتش باشد يعنى درش بسته شده ديگر نجاتى از آن نيست يعنى: آنها اهل شومى و شقاوتند براى آنهاست آتشى دربسته. * [كهف:18]. سگشان بازوهاى خود را بر آستانه در گشوده بود «اَلْوَصيدُ: اَلْفِناءُ». | [بلد:20]. وصد به معنى بافتن و ثبوت آمده است «وَصَدَالثَّوْبَ: نَسَجَهُ» و گويند«وَصَدَ الشَّىْءُ» يعنى ثابت شد «وَصَدَبِالْمَكانِ» يعنى در مكان مقيم شد. ايصاد را بستن در و نيز در تنگنا قراردادن گفتهاند راغب گويد: «اَوْصَدْتُ الْبابِ وَآصَدْتُهُ: اَغْلَقْتُهُ وَ اَحْكَمْتُهُ» شايد مراد از نار مؤصده پيوسته بودن آتش باشد يعنى درش بسته شده ديگر نجاتى از آن نيست يعنى: آنها اهل شومى و شقاوتند براى آنهاست آتشى دربسته. * [كهف:18]. سگشان بازوهاى خود را بر آستانه در گشوده بود «اَلْوَصيدُ: اَلْفِناءُ». | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::بِالْوَصِيد]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۰
«وَصِیْد» چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» مى گوید: در اصل به معناى اطاق و انبارى است که در کوهستان براى ذخیره اموال ایجاد مى کنند، و در اینجا به معناى دهانه غار است.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
[بلد:20]. وصد به معنى بافتن و ثبوت آمده است «وَصَدَالثَّوْبَ: نَسَجَهُ» و گويند«وَصَدَ الشَّىْءُ» يعنى ثابت شد «وَصَدَبِالْمَكانِ» يعنى در مكان مقيم شد. ايصاد را بستن در و نيز در تنگنا قراردادن گفتهاند راغب گويد: «اَوْصَدْتُ الْبابِ وَآصَدْتُهُ: اَغْلَقْتُهُ وَ اَحْكَمْتُهُ» شايد مراد از نار مؤصده پيوسته بودن آتش باشد يعنى درش بسته شده ديگر نجاتى از آن نيست يعنى: آنها اهل شومى و شقاوتند براى آنهاست آتشى دربسته. * [كهف:18]. سگشان بازوهاى خود را بر آستانه در گشوده بود «اَلْوَصيدُ: اَلْفِناءُ».
در حال بارگیری...