أَنْکِحُوا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۹: خط ۹:
نكاح به معنى زن گرفتن است كه همان عقد نكاح باشد به معنى مقاربت و جماع نيز آيد. راغب مى‏گويد: نكاح در اصل براى عقد است سپس به طور استعاره به جماع گفته شده، محال است كه اول جماع وضع شده سپس در عقد به استعاره باشد زيرا نامهاى جماع همه كنايات اند و عرب تصريح به آن را قبيح مى‏داند و اين غيرممكن است كه با لفظ قبيح از غيرقبيح تعبير آورند. (يعنى لفظى كه براى جماع وضع شده در عقد خواندن بكاربرند. در مجمع ذيل [بقره:221]. فرموده: نكاح لفظى است كه بر عقد و جماع گفته مى‏شود به قولى اصل آن جماع است آنگاه دراثر كثرت استعمال به عقد نكاح گفته‏اند. فيومى در مصباح گويد: ابن فارس و غيره گفته‏اند: نكاح بروطى و عقد اطلاق مى‏شود. در صحاح گفته: «اَلنِكاحُ: اَلَوطْءُ وَقَدْيَكُونُ لِلعَقْدِ» در قاموس گويد: «اَلنِكاحُ اَلْوَطْىُ وَ الْعَقْدُلَهُ» به نظر نگارنده قول راغب اصح است مگر آنكه بگوييم: نكاح در جماع وعقد هر دو مجاز است و معناى اصلى آن مخالطه و يا انضمام و نظير آن است چنانكه در مصباح المنير آمده است. ناگفته نماند: تمام موارد آن در قرآن مجيد به معنى تزويج وازدواج است مگر [نور:3]. كه شايد به معنى جماع باشد و تحقيق خواهدشد. اينك بعضى از آيات. [نساء:22]. زنانى را كه پدرانتان تزويج كرده تزويج نكنيد (نامادريها). [بقره:230]. اگر(بارسوم) زن را طلاق دهد ديگر بر او حلال نمى‏شود تا زن با ديگرى ازدواج كند. در آيه اول نسبت نكاح به مرد و در آيه دوم به زن داده شده است. انكاح: از باب افعال تزويج كردن زنى است به مردى و بالعكس [نور:32]. بى شوهران را به شوهر دهيد و بى همسران را همسر بگيريد و اين را در باره غلامان شايسته و كنيزان نيز انجام دهيد. * [بقره:235]. عقده به معنى گره است گويى بوسيله نكاح، زن و شوهر به هم بسته و گره زده مى‏شوند ظاهرا نكاح بيان «عقده» است يعنى در عده وفات به عقد نكاح تصميم نگيريد و اجرا نكنيد تا عده وفات سرآيد. * [نور:3]. راجع به اين آيه در «زنا» صحبت كرده‏ايم در البيان اختيار كرده كه مراد از نكاح در آيه جماع است يعنى: مرد زانى زنا نمى‏كند مگر با زن زناكار و يا با زن مشرك كه پست‏تر از زن زناكار است و زن زناكار زنا نمى‏كند مگر با مردزانى ويابا مشرك كه بدتر از مرد زناكار است ولى مؤمن اينكار را نمى‏كند كه زنا حرام است و مؤمن مرتكب آن نمى‏شود. نگارنده را در مراد آيه ابهام برطرف نشده است. والله العالم.
نكاح به معنى زن گرفتن است كه همان عقد نكاح باشد به معنى مقاربت و جماع نيز آيد. راغب مى‏گويد: نكاح در اصل براى عقد است سپس به طور استعاره به جماع گفته شده، محال است كه اول جماع وضع شده سپس در عقد به استعاره باشد زيرا نامهاى جماع همه كنايات اند و عرب تصريح به آن را قبيح مى‏داند و اين غيرممكن است كه با لفظ قبيح از غيرقبيح تعبير آورند. (يعنى لفظى كه براى جماع وضع شده در عقد خواندن بكاربرند. در مجمع ذيل [بقره:221]. فرموده: نكاح لفظى است كه بر عقد و جماع گفته مى‏شود به قولى اصل آن جماع است آنگاه دراثر كثرت استعمال به عقد نكاح گفته‏اند. فيومى در مصباح گويد: ابن فارس و غيره گفته‏اند: نكاح بروطى و عقد اطلاق مى‏شود. در صحاح گفته: «اَلنِكاحُ: اَلَوطْءُ وَقَدْيَكُونُ لِلعَقْدِ» در قاموس گويد: «اَلنِكاحُ اَلْوَطْىُ وَ الْعَقْدُلَهُ» به نظر نگارنده قول راغب اصح است مگر آنكه بگوييم: نكاح در جماع وعقد هر دو مجاز است و معناى اصلى آن مخالطه و يا انضمام و نظير آن است چنانكه در مصباح المنير آمده است. ناگفته نماند: تمام موارد آن در قرآن مجيد به معنى تزويج وازدواج است مگر [نور:3]. كه شايد به معنى جماع باشد و تحقيق خواهدشد. اينك بعضى از آيات. [نساء:22]. زنانى را كه پدرانتان تزويج كرده تزويج نكنيد (نامادريها). [بقره:230]. اگر(بارسوم) زن را طلاق دهد ديگر بر او حلال نمى‏شود تا زن با ديگرى ازدواج كند. در آيه اول نسبت نكاح به مرد و در آيه دوم به زن داده شده است. انكاح: از باب افعال تزويج كردن زنى است به مردى و بالعكس [نور:32]. بى شوهران را به شوهر دهيد و بى همسران را همسر بگيريد و اين را در باره غلامان شايسته و كنيزان نيز انجام دهيد. * [بقره:235]. عقده به معنى گره است گويى بوسيله نكاح، زن و شوهر به هم بسته و گره زده مى‏شوند ظاهرا نكاح بيان «عقده» است يعنى در عده وفات به عقد نكاح تصميم نگيريد و اجرا نكنيد تا عده وفات سرآيد. * [نور:3]. راجع به اين آيه در «زنا» صحبت كرده‏ايم در البيان اختيار كرده كه مراد از نكاح در آيه جماع است يعنى: مرد زانى زنا نمى‏كند مگر با زن زناكار و يا با زن مشرك كه پست‏تر از زن زناكار است و زن زناكار زنا نمى‏كند مگر با مردزانى ويابا مشرك كه بدتر از مرد زناكار است ولى مؤمن اينكار را نمى‏كند كه زنا حرام است و مؤمن مرتكب آن نمى‏شود. نگارنده را در مراد آيه ابهام برطرف نشده است. والله العالم.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::أَنْکِحُوا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۸

آیات شامل این کلمه

تعبیر أَنْکِحُوا: «آنها را همسر دهید» از مادّه «نِکاح»، با این که ازدواج یک امر اختیارى و بسته به میل طرفین است، مفهومش این است که مقدمات ازدواج آنها را از طریق کمک هاى مالى در صورت نیاز، پیدا کردن همسر مناسب، تشویق به مسأله ازدواج، و بالاخره پا در میانى براى حل مشکلاتى که معمولاً در این موارد بدون وساطت دیگران انجام پذیر نیست، فراهم سازید.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

نكاح به معنى زن گرفتن است كه همان عقد نكاح باشد به معنى مقاربت و جماع نيز آيد. راغب مى‏گويد: نكاح در اصل براى عقد است سپس به طور استعاره به جماع گفته شده، محال است كه اول جماع وضع شده سپس در عقد به استعاره باشد زيرا نامهاى جماع همه كنايات اند و عرب تصريح به آن را قبيح مى‏داند و اين غيرممكن است كه با لفظ قبيح از غيرقبيح تعبير آورند. (يعنى لفظى كه براى جماع وضع شده در عقد خواندن بكاربرند. در مجمع ذيل [بقره:221]. فرموده: نكاح لفظى است كه بر عقد و جماع گفته مى‏شود به قولى اصل آن جماع است آنگاه دراثر كثرت استعمال به عقد نكاح گفته‏اند. فيومى در مصباح گويد: ابن فارس و غيره گفته‏اند: نكاح بروطى و عقد اطلاق مى‏شود. در صحاح گفته: «اَلنِكاحُ: اَلَوطْءُ وَقَدْيَكُونُ لِلعَقْدِ» در قاموس گويد: «اَلنِكاحُ اَلْوَطْىُ وَ الْعَقْدُلَهُ» به نظر نگارنده قول راغب اصح است مگر آنكه بگوييم: نكاح در جماع وعقد هر دو مجاز است و معناى اصلى آن مخالطه و يا انضمام و نظير آن است چنانكه در مصباح المنير آمده است. ناگفته نماند: تمام موارد آن در قرآن مجيد به معنى تزويج وازدواج است مگر [نور:3]. كه شايد به معنى جماع باشد و تحقيق خواهدشد. اينك بعضى از آيات. [نساء:22]. زنانى را كه پدرانتان تزويج كرده تزويج نكنيد (نامادريها). [بقره:230]. اگر(بارسوم) زن را طلاق دهد ديگر بر او حلال نمى‏شود تا زن با ديگرى ازدواج كند. در آيه اول نسبت نكاح به مرد و در آيه دوم به زن داده شده است. انكاح: از باب افعال تزويج كردن زنى است به مردى و بالعكس [نور:32]. بى شوهران را به شوهر دهيد و بى همسران را همسر بگيريد و اين را در باره غلامان شايسته و كنيزان نيز انجام دهيد. * [بقره:235]. عقده به معنى گره است گويى بوسيله نكاح، زن و شوهر به هم بسته و گره زده مى‏شوند ظاهرا نكاح بيان «عقده» است يعنى در عده وفات به عقد نكاح تصميم نگيريد و اجرا نكنيد تا عده وفات سرآيد. * [نور:3]. راجع به اين آيه در «زنا» صحبت كرده‏ايم در البيان اختيار كرده كه مراد از نكاح در آيه جماع است يعنى: مرد زانى زنا نمى‏كند مگر با زن زناكار و يا با زن مشرك كه پست‏تر از زن زناكار است و زن زناكار زنا نمى‏كند مگر با مردزانى ويابا مشرك كه بدتر از مرد زناكار است ولى مؤمن اينكار را نمى‏كند كه زنا حرام است و مؤمن مرتكب آن نمى‏شود. نگارنده را در مراد آيه ابهام برطرف نشده است. والله العالم.


در حال بارگیری...