مَکَرُوا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۱۵: خط ۱۵:
تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم به عكس است. در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را به آنچه گمان نمى‏كرد مى‏كشد و اغلب در تدبير بدكار مى‏رود. اينكه در قاموس گفته: «اَلْمَكْرُ: اَلْخَديعَةُ» و در صحاح آمده: «اَلْمَكْرُ: اَلْاِحْتِيالُ وَالْخَديعَةُ» هر دو معنى غالب را در نظر گرفته‏اند. بنابر قول اقرب، مفردات ، مجمع و المنار مكر اعم و شامل تدبير خوب و بد هر دو است. مؤيد اين سخن قول خداوند است كه فرموده: [فاطر:43]. وصف «اَلسَّيِّى» مى‏رساند كه مكر فى نفسه گاهى سيى‏ء است و گاهى حَسَن ايضاً آيات [غافر:45]. [نحل:45]. در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود: 1- در بسيارى از آيات آنگاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است يعنى اول مكر بدكاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلاً در آيه [انفال:30]. مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است كه مى‏خواستند حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود. ايضا در آيه [آل عمران:54]. كه مراد از مكر اول حيله يهود است در باره كشتن عيسى «عليه السلام» و منظور از مكرالله نجات دادن عيسى از دست آنهااست. ولى در آياتى نظير [نمل:51-50]. منظور از مكر اول طفره زدن و انحراف كفار است از پيروى حضرت صالح «عليه السلام» و غرض از مكر دوم هلاكت و عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود چنانكه فرمود: «فَانْضُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْ ناهُمْ وَقَوْمَهُمْ» و نيز روشن مى‏كند كه مكر خدا همان «دمرنا» است. ايضا: [يونس:21]. 2- در اينگونه آيات نسبت مكر بخدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجر به حرمان و عذاب بدكاران مى‏شود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بدكار و نيكوكار از هم شناخته نمى‏شوند پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است [جاثية:21]. 3- گاهى مكر منسوب بخدا مكر ابتدايى است مثل [اعراف:99]. معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكرنشده است. 4- [رعد:42]. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمى‏توانند برد.
تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم به عكس است. در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را به آنچه گمان نمى‏كرد مى‏كشد و اغلب در تدبير بدكار مى‏رود. اينكه در قاموس گفته: «اَلْمَكْرُ: اَلْخَديعَةُ» و در صحاح آمده: «اَلْمَكْرُ: اَلْاِحْتِيالُ وَالْخَديعَةُ» هر دو معنى غالب را در نظر گرفته‏اند. بنابر قول اقرب، مفردات ، مجمع و المنار مكر اعم و شامل تدبير خوب و بد هر دو است. مؤيد اين سخن قول خداوند است كه فرموده: [فاطر:43]. وصف «اَلسَّيِّى» مى‏رساند كه مكر فى نفسه گاهى سيى‏ء است و گاهى حَسَن ايضاً آيات [غافر:45]. [نحل:45]. در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود: 1- در بسيارى از آيات آنگاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است يعنى اول مكر بدكاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلاً در آيه [انفال:30]. مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است كه مى‏خواستند حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود. ايضا در آيه [آل عمران:54]. كه مراد از مكر اول حيله يهود است در باره كشتن عيسى «عليه السلام» و منظور از مكرالله نجات دادن عيسى از دست آنهااست. ولى در آياتى نظير [نمل:51-50]. منظور از مكر اول طفره زدن و انحراف كفار است از پيروى حضرت صالح «عليه السلام» و غرض از مكر دوم هلاكت و عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود چنانكه فرمود: «فَانْضُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْ ناهُمْ وَقَوْمَهُمْ» و نيز روشن مى‏كند كه مكر خدا همان «دمرنا» است. ايضا: [يونس:21]. 2- در اينگونه آيات نسبت مكر بخدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجر به حرمان و عذاب بدكاران مى‏شود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بدكار و نيكوكار از هم شناخته نمى‏شوند پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است [جاثية:21]. 3- گاهى مكر منسوب بخدا مكر ابتدايى است مثل [اعراف:99]. معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكرنشده است. 4- [رعد:42]. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمى‏توانند برد.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::مَکَرُوا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۴

آیات شامل این کلمه

«مَکْر» در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن مى فهمیم تفاوت بسیار دارد «در فارسى امروز مکر» به نقشه هاى شیطانى و زیان بخش گفته مى شود، در حالى که در لغت عرب هر نوع چاره اندیشى را «مکر» مى گویند که گاهى خوب و گاهى زیان آور است.

«مکر» در اصل، به معناى تابیدن و پیچیدن و چاره اندیشیدن و منصرف ساختن دیگرى است و به همین دلیل، به هر کار انحرافى که توأم با اخفاء و پنهانکارى باشد نیز گفته شده است و اختصاص به نقشه هاى زیان بخش که در فارسى امروز در آن استعمال مى شود ندارد، بنابراین، هم در چاره اندیشى هاى بد به کار مى رود و هم چاره اندیشى هاى خوب، و در آنجا که به خدا نسبت داده مى شود، معناى دوم آن مراد است.

«مکر» در سوره «یونس»، که به معناى هر گونه چاره اندیشى است، اشاره به توجیهات ناروا و راه هاى فرارى است که مشرکان در برابر آیات پروردگار و ظهور بلاها و نعمت ها مى اندیشیدند.

«راغب» در «مفردات» مى گوید: اَلْمَکْرُ صَرْفُ الْغَیْرِ عَمّا یَقْصُدُهُ: «مکر آن است که کسى را از رسیدن مقصودش باز دارند». بنابراین، هنگامى که این واژه در مورد خداوند به کار مى رود به معناى خنثى کردن توطئه هاى زیانبار است، و هنگامى که درباره مفسدان به کار مى رود به معناى جلوگیرى از برنامه هاى اصلاحى است.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از مقصودش منصرف كنى و آن دو نوع است محمود و مذموم. محمود آنست كه از آن كار خوبى مراد باشد و مذموم به عكس است. در المنار گفته: مكر در اصل تدبير مخفى است كه مكر شده را به آنچه گمان نمى‏كرد مى‏كشد و اغلب در تدبير بدكار مى‏رود. اينكه در قاموس گفته: «اَلْمَكْرُ: اَلْخَديعَةُ» و در صحاح آمده: «اَلْمَكْرُ: اَلْاِحْتِيالُ وَالْخَديعَةُ» هر دو معنى غالب را در نظر گرفته‏اند. بنابر قول اقرب، مفردات ، مجمع و المنار مكر اعم و شامل تدبير خوب و بد هر دو است. مؤيد اين سخن قول خداوند است كه فرموده: [فاطر:43]. وصف «اَلسَّيِّى» مى‏رساند كه مكر فى نفسه گاهى سيى‏ء است و گاهى حَسَن ايضاً آيات [غافر:45]. [نحل:45]. در اينجا لازم است به سه مطلب اشاره شود: 1- در بسيارى از آيات آنگاه كه نسبت مكر به خدا داده شده مكر در مرتبه ثانى است يعنى اول مكر بدكاران در مقابل دين حق و دستور خداوند است سپس مكر خدا و آن دو جور است مجازات و غير آن مثلاً در آيه [انفال:30]. مراد از «يَمْكُرُونَ» حيله و تدبير مشركين است كه مى‏خواستند حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» را بكشند يا زندانى كنند و يا تبعيد نمايند و مراد از «يَمْكُرُ اللَّهُ» همان تدبير خداوند است كه آن حضرت را مأمور به هجرت نمود. ايضا در آيه [آل عمران:54]. كه مراد از مكر اول حيله يهود است در باره كشتن عيسى «عليه السلام» و منظور از مكرالله نجات دادن عيسى از دست آنهااست. ولى در آياتى نظير [نمل:51-50]. منظور از مكر اول طفره زدن و انحراف كفار است از پيروى حضرت صالح «عليه السلام» و غرض از مكر دوم هلاكت و عذاب آنهاست كه همگى از بين رفتند و مكر خدا نتيجه طبيعى مكر آنها بود چنانكه فرمود: «فَانْضُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْ ناهُمْ وَقَوْمَهُمْ» و نيز روشن مى‏كند كه مكر خدا همان «دمرنا» است. ايضا: [يونس:21]. 2- در اينگونه آيات نسبت مكر بخدا اشكالى ندارد كه مكر خدا همان تدبير خدا و تقديراتى است كه منجر به حرمان و عذاب بدكاران مى‏شود و آن در مرتبه ثانى از خدا ممدوح است كه مقتضاى عدالت جز آن نيست و گرنه بدكار و نيكوكار از هم شناخته نمى‏شوند پس آن مكر ممدوح است زيرا كه عدالت است [جاثية:21]. 3- گاهى مكر منسوب بخدا مكر ابتدايى است مثل [اعراف:99]. معلوم است كه مراد از مكر عذاب خداست در مقابل نافرمانى مردم النهايه نافرمانى بدكاران به لفظ مكر ذكرنشده است. 4- [رعد:42]. اين آيه صريح است در اينكه تدبير كلى مال خداست و تدبير ديگران در مقابل تدبير خدا هيچ است و كارى از پيش نمى‏توانند برد.


در حال بارگیری...