مَرّوا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
مَرّ و مُرُور به معنى رفتن و گذشتن است. «مَرَّ الرَّجُلُ مَرّاً وَ مُرُوراً: جازَ وَ ذَهَبَ» [هود:38]. كشتى را مىساخت و هر وقت جمعى از قومش بر او مىگذشتند او را مسخره مىكردند. * [يونس:12]. ظاهراً «مَرّ» در تقدير «مَرَّ عَلى غَيِّهِ» است يعنى چون گرفتاريش را از بين برديم به گمراهیاش ادامه مىدهد گويا ما را براى گرفتارى خويش نخوانده است. ايضاً آيه [اعراف:189]. يعنى چون با او مقاربت كرد بار خفيفى برداشت و حمل را ادامه داد. * [فرقان:72]. آنانكه در باطل حاضر نشوند و چون بلغوى گذشتند محترمانه و بیآنكه آلوده بشوند مىگذرند. مُسْتَمِر: (به صيغه فاعل) ثابت و دائمى. «اِسْتَمَرَّ الشَّىْءُ: دامَ و ثَبَتَ». [قمر:2]. و اگر معجزهاى ديدند گويند سحر دائمى (و سحر بعد از سحر) است. بعضى آن را محكم و قوى گفتهاند. *** مَرارَة به معنى تلخى است [قمر:46]. بلكه قيامت وعده آنهاست و قيامت بلاى بزرگتر و تلختر است. مَرَّة: (به فتح اوّل) دفعه. گوئى آن يك مرور از زمان است [انعام:94]. [بقره:229]. [نور:58]. مِرَّة (به كسر ميم) قوّه و نيرو و عقل و حالت و مستمر است [نجم:6-5]. شايد مراد از مِرَّة نيرو يا بصيرت و عقل باشد يعنى: او را فرشته پر قوت تعليم داده كه صاحب بصيرت است كه به پا خواست و نمايان شد. | مَرّ و مُرُور به معنى رفتن و گذشتن است. «مَرَّ الرَّجُلُ مَرّاً وَ مُرُوراً: جازَ وَ ذَهَبَ» [هود:38]. كشتى را مىساخت و هر وقت جمعى از قومش بر او مىگذشتند او را مسخره مىكردند. * [يونس:12]. ظاهراً «مَرّ» در تقدير «مَرَّ عَلى غَيِّهِ» است يعنى چون گرفتاريش را از بين برديم به گمراهیاش ادامه مىدهد گويا ما را براى گرفتارى خويش نخوانده است. ايضاً آيه [اعراف:189]. يعنى چون با او مقاربت كرد بار خفيفى برداشت و حمل را ادامه داد. * [فرقان:72]. آنانكه در باطل حاضر نشوند و چون بلغوى گذشتند محترمانه و بیآنكه آلوده بشوند مىگذرند. مُسْتَمِر: (به صيغه فاعل) ثابت و دائمى. «اِسْتَمَرَّ الشَّىْءُ: دامَ و ثَبَتَ». [قمر:2]. و اگر معجزهاى ديدند گويند سحر دائمى (و سحر بعد از سحر) است. بعضى آن را محكم و قوى گفتهاند. *** مَرارَة به معنى تلخى است [قمر:46]. بلكه قيامت وعده آنهاست و قيامت بلاى بزرگتر و تلختر است. مَرَّة: (به فتح اوّل) دفعه. گوئى آن يك مرور از زمان است [انعام:94]. [بقره:229]. [نور:58]. مِرَّة (به كسر ميم) قوّه و نيرو و عقل و حالت و مستمر است [نجم:6-5]. شايد مراد از مِرَّة نيرو يا بصيرت و عقل باشد يعنى: او را فرشته پر قوت تعليم داده كه صاحب بصيرت است كه به پا خواست و نمايان شد. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::مَرّوا]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۹
ریشه کلمه
- مرر (۳۴ بار)
قاموس قرآن
مَرّ و مُرُور به معنى رفتن و گذشتن است. «مَرَّ الرَّجُلُ مَرّاً وَ مُرُوراً: جازَ وَ ذَهَبَ» [هود:38]. كشتى را مىساخت و هر وقت جمعى از قومش بر او مىگذشتند او را مسخره مىكردند. * [يونس:12]. ظاهراً «مَرّ» در تقدير «مَرَّ عَلى غَيِّهِ» است يعنى چون گرفتاريش را از بين برديم به گمراهیاش ادامه مىدهد گويا ما را براى گرفتارى خويش نخوانده است. ايضاً آيه [اعراف:189]. يعنى چون با او مقاربت كرد بار خفيفى برداشت و حمل را ادامه داد. * [فرقان:72]. آنانكه در باطل حاضر نشوند و چون بلغوى گذشتند محترمانه و بیآنكه آلوده بشوند مىگذرند. مُسْتَمِر: (به صيغه فاعل) ثابت و دائمى. «اِسْتَمَرَّ الشَّىْءُ: دامَ و ثَبَتَ». [قمر:2]. و اگر معجزهاى ديدند گويند سحر دائمى (و سحر بعد از سحر) است. بعضى آن را محكم و قوى گفتهاند. *** مَرارَة به معنى تلخى است [قمر:46]. بلكه قيامت وعده آنهاست و قيامت بلاى بزرگتر و تلختر است. مَرَّة: (به فتح اوّل) دفعه. گوئى آن يك مرور از زمان است [انعام:94]. [بقره:229]. [نور:58]. مِرَّة (به كسر ميم) قوّه و نيرو و عقل و حالت و مستمر است [نجم:6-5]. شايد مراد از مِرَّة نيرو يا بصيرت و عقل باشد يعنى: او را فرشته پر قوت تعليم داده كه صاحب بصيرت است كه به پا خواست و نمايان شد.