قِيلا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۷: خط ۷:
قَوْل و قيل به معنى مطلق سخن گفتن و سخن است در اقرب الموارد گفته: قول به معنى كلام يا هر لفظى است كه زبان آن را افشاء مى‏كند تمام باشد يا ناقص قاموس نيز چنين گفته است. در مجمع فرموده: قول در كلام عرب موضوع است براى حكايت چنانكه گوئى «قالَ زَيْدٌ - خَرَجَ عَمْرٌو» راغب گويد: قول و قيل يكى است قول بر وجوهى به كار رود اظهر آنها كلمه يا كلمات مركب از حروف است كه به وسيله تكلم ظاهر شود مفرد باشد يا مركّب. قول در قرآن در وجوهى به كار رفته كه ذيلاً به بعضى اشاره مى‏شود: 1- سخن معمولى و متداول [بقره:263]. در مقابل سائل و فقير سخن متعارف و زبان خوش و گذشت بهتر از صدقه ايست كه در پى آن اذيت باشد [واقعة:26]. 2- قول خدا يا به وسيله خلق صوت است مثل صدائى كه از درخت بر موسى رسيد [طه:11-12]. [طه:19-21]. و يا به وسيله فهماندن مطلب و الهام و وحى است مثل [بقره:30]. كه شايد به وسيله فهماندن و الهام بوده باشد [مائده:110]. و يا اراده باشد كه با قول تعبير آيد مثل [انبیاء:69]. 3- قول نفسى و باطنى. مثل [مجادله:8]. در اين آيه به نظر و فكر و آنچه در ذهن است قول اطلاق شده. 4- اجابت تكوينى مثل [فصّلت:11]. مسلم است كه زمين و آسمان فرمان خدا را اجابت كرده‏اند و آن با «قالَتا» تعبير شده است. 5- وعده عذاب [يس:7]. [هود:40]. [اسراء:16]. ظاهراً مراد از قول در اينگونه آيات وعده عذاب است طبرسى در ذيل آيه 40 هود فرموده: آنكه وعده هلاك او سبقت يافته و خبر داده شده كه ايمان نخواهد آورد. الميزان نيز وعده هلاكت گفته است. *** تَقَوُّل: گفتن چيزى است كه حقيقت ندارد «تَقَوَّلَ عَلَيْهِ قَوْلاً» يعنى بر او دروغ بست و چيزى را گفت كه حقيقت ندارد [حاقة:44]. اگر از خود دروغى بر ما ببندد از دست راستش مى‏گيريم و رگ قلبش را قطع مى‏كنيم. [طور:33]. يا مى‏گويند قرآن را از جانب خويش گفته و بر خدا بسته بلكه ايمان نمى‏آورند. اقاويل جمع اقوال و آن جمع قول است. *** [زخرف:85-88]. «قيلِهِ» مصدر است مثل قول و ضمير آن راجع به رسول خداست و گفته‏اند آن عطف است بر «السَّاعَة» يعنى علم قيامت و علم گفتار رسول خدا كه گفت: خدايا اين قوم ايمان نمى‏آورند، نزد خداست حمزه و عاصم آن را به كسر لام و ديگران به فتح آن خوانده‏اند. بنابر قرائت فتح احتمال دارد مفعول فعل محذوف باشد يعنى «وَاذْكُرْ قيلَهُ يارَبِّ...» كشاف به واسطه كثرت فصل عطف را خوب نمى‏داند و حرف قسم و غيره مقدر مى‏كند. واللَّه‏العالم.
قَوْل و قيل به معنى مطلق سخن گفتن و سخن است در اقرب الموارد گفته: قول به معنى كلام يا هر لفظى است كه زبان آن را افشاء مى‏كند تمام باشد يا ناقص قاموس نيز چنين گفته است. در مجمع فرموده: قول در كلام عرب موضوع است براى حكايت چنانكه گوئى «قالَ زَيْدٌ - خَرَجَ عَمْرٌو» راغب گويد: قول و قيل يكى است قول بر وجوهى به كار رود اظهر آنها كلمه يا كلمات مركب از حروف است كه به وسيله تكلم ظاهر شود مفرد باشد يا مركّب. قول در قرآن در وجوهى به كار رفته كه ذيلاً به بعضى اشاره مى‏شود: 1- سخن معمولى و متداول [بقره:263]. در مقابل سائل و فقير سخن متعارف و زبان خوش و گذشت بهتر از صدقه ايست كه در پى آن اذيت باشد [واقعة:26]. 2- قول خدا يا به وسيله خلق صوت است مثل صدائى كه از درخت بر موسى رسيد [طه:11-12]. [طه:19-21]. و يا به وسيله فهماندن مطلب و الهام و وحى است مثل [بقره:30]. كه شايد به وسيله فهماندن و الهام بوده باشد [مائده:110]. و يا اراده باشد كه با قول تعبير آيد مثل [انبیاء:69]. 3- قول نفسى و باطنى. مثل [مجادله:8]. در اين آيه به نظر و فكر و آنچه در ذهن است قول اطلاق شده. 4- اجابت تكوينى مثل [فصّلت:11]. مسلم است كه زمين و آسمان فرمان خدا را اجابت كرده‏اند و آن با «قالَتا» تعبير شده است. 5- وعده عذاب [يس:7]. [هود:40]. [اسراء:16]. ظاهراً مراد از قول در اينگونه آيات وعده عذاب است طبرسى در ذيل آيه 40 هود فرموده: آنكه وعده هلاك او سبقت يافته و خبر داده شده كه ايمان نخواهد آورد. الميزان نيز وعده هلاكت گفته است. *** تَقَوُّل: گفتن چيزى است كه حقيقت ندارد «تَقَوَّلَ عَلَيْهِ قَوْلاً» يعنى بر او دروغ بست و چيزى را گفت كه حقيقت ندارد [حاقة:44]. اگر از خود دروغى بر ما ببندد از دست راستش مى‏گيريم و رگ قلبش را قطع مى‏كنيم. [طور:33]. يا مى‏گويند قرآن را از جانب خويش گفته و بر خدا بسته بلكه ايمان نمى‏آورند. اقاويل جمع اقوال و آن جمع قول است. *** [زخرف:85-88]. «قيلِهِ» مصدر است مثل قول و ضمير آن راجع به رسول خداست و گفته‏اند آن عطف است بر «السَّاعَة» يعنى علم قيامت و علم گفتار رسول خدا كه گفت: خدايا اين قوم ايمان نمى‏آورند، نزد خداست حمزه و عاصم آن را به كسر لام و ديگران به فتح آن خوانده‏اند. بنابر قرائت فتح احتمال دارد مفعول فعل محذوف باشد يعنى «وَاذْكُرْ قيلَهُ يارَبِّ...» كشاف به واسطه كثرت فصل عطف را خوب نمى‏داند و حرف قسم و غيره مقدر مى‏كند. واللَّه‏العالم.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::قِيلا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۹

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

قَوْل و قيل به معنى مطلق سخن گفتن و سخن است در اقرب الموارد گفته: قول به معنى كلام يا هر لفظى است كه زبان آن را افشاء مى‏كند تمام باشد يا ناقص قاموس نيز چنين گفته است. در مجمع فرموده: قول در كلام عرب موضوع است براى حكايت چنانكه گوئى «قالَ زَيْدٌ - خَرَجَ عَمْرٌو» راغب گويد: قول و قيل يكى است قول بر وجوهى به كار رود اظهر آنها كلمه يا كلمات مركب از حروف است كه به وسيله تكلم ظاهر شود مفرد باشد يا مركّب. قول در قرآن در وجوهى به كار رفته كه ذيلاً به بعضى اشاره مى‏شود: 1- سخن معمولى و متداول [بقره:263]. در مقابل سائل و فقير سخن متعارف و زبان خوش و گذشت بهتر از صدقه ايست كه در پى آن اذيت باشد [واقعة:26]. 2- قول خدا يا به وسيله خلق صوت است مثل صدائى كه از درخت بر موسى رسيد [طه:11-12]. [طه:19-21]. و يا به وسيله فهماندن مطلب و الهام و وحى است مثل [بقره:30]. كه شايد به وسيله فهماندن و الهام بوده باشد [مائده:110]. و يا اراده باشد كه با قول تعبير آيد مثل [انبیاء:69]. 3- قول نفسى و باطنى. مثل [مجادله:8]. در اين آيه به نظر و فكر و آنچه در ذهن است قول اطلاق شده. 4- اجابت تكوينى مثل [فصّلت:11]. مسلم است كه زمين و آسمان فرمان خدا را اجابت كرده‏اند و آن با «قالَتا» تعبير شده است. 5- وعده عذاب [يس:7]. [هود:40]. [اسراء:16]. ظاهراً مراد از قول در اينگونه آيات وعده عذاب است طبرسى در ذيل آيه 40 هود فرموده: آنكه وعده هلاك او سبقت يافته و خبر داده شده كه ايمان نخواهد آورد. الميزان نيز وعده هلاكت گفته است. *** تَقَوُّل: گفتن چيزى است كه حقيقت ندارد «تَقَوَّلَ عَلَيْهِ قَوْلاً» يعنى بر او دروغ بست و چيزى را گفت كه حقيقت ندارد [حاقة:44]. اگر از خود دروغى بر ما ببندد از دست راستش مى‏گيريم و رگ قلبش را قطع مى‏كنيم. [طور:33]. يا مى‏گويند قرآن را از جانب خويش گفته و بر خدا بسته بلكه ايمان نمى‏آورند. اقاويل جمع اقوال و آن جمع قول است. *** [زخرف:85-88]. «قيلِهِ» مصدر است مثل قول و ضمير آن راجع به رسول خداست و گفته‏اند آن عطف است بر «السَّاعَة» يعنى علم قيامت و علم گفتار رسول خدا كه گفت: خدايا اين قوم ايمان نمى‏آورند، نزد خداست حمزه و عاصم آن را به كسر لام و ديگران به فتح آن خوانده‏اند. بنابر قرائت فتح احتمال دارد مفعول فعل محذوف باشد يعنى «وَاذْكُرْ قيلَهُ يارَبِّ...» كشاف به واسطه كثرت فصل عطف را خوب نمى‏داند و حرف قسم و غيره مقدر مى‏كند. واللَّه‏العالم.


در حال بارگیری...