عَلِم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
دانستن. دانش. [بقره:60]. هر گروه محل آب خوردن خود را دانستند [بقره:32]. علم گاهى به معنى اظهار و روشن كردن آيد مثل [كهف:12]. پيداست كه خدا پيش از برانگيختن اصحاب كهف مىدانست كدام گروه از آنها مدّت توقّف خود را بهتر مىدانند و بعثت آنها براى اظهار و روشن كردن آن بود. طبرسى ذيل آيه 140 از آلعمران «وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا...» فرموده خدا قبل از اظهار مىداند كه آنها از حيث ايمان متمايز مىشوند و پس از اظهار مىداند ك متمايزاند پس تغيير در معلوم است نه در علم. و به قولى معنى آن است: تا خدا معلوم را ظاهر سازد. در الميزان ذيل «لِنَعْلَمَ اَىُّ الْحِزْبَيْنِ» فرموده: مراد علم فعلى است و آن ظهور شىء و حضورش به وجود خاصّ نزد خداست، علم به اين معنى در قرآن زياد است مثل [حديد:25]. [جن:28]. على هذا همه آيات كه در اين سياقاند مراد از علم در آنها اظهار است. *** علم گاهى به معنى دليل و حجّت آيد مثل [كهف:4و5]. يعنى دليلى به اين گفته ندارند [حج:3]. يعنى به غير دليل مجادله مىكند [لقمان :15]. [انعام:100]. دليل اينكه علم در اين آيات به معنى دليل و برهان است اولا لسان خود آيات است كه علم به معنى دانستن جور درنمى آيد. ثانياً لفظ سلطان است كه در نظير اين آيات آمده است مثل [يونس:68]. يعنى دليلى بر اين گفته نداريد. [زخرف:61]. ضمير «اِنَّهُ» راجع به عيسى «عليهالسلام» است در معنى آيه گفتهاند: چون آن حضرت بدون پدر به دنيا آمده اين نشانه آن است كه در آفريده شدن روز قيامت احتياجى به پدر نيست و انسان از زمين كه به حكم مادر است مىرويد على هذا وجود عيسى يكى از نشانههاو شواهد قيامت است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است [رعد:9]. جّن:26]. عَليم: بسيار دانا. صيغه مبالغه است در مجمع از سيبويه نقل كرده: چون اراده مبالغه كنند به جاى فاعل فعيل گويند مثل عليم و رحيم. [بقره:32]. اين كلمه صد و شصت و دو بار در كلاماللَّه آمده است صد و پنجاه و شش بار درباره خدا و هشت بار درباره ديگران مثل [اعراف:112]. [يوسف:55]. [يونس:79]. [يوسف:76]. [حجر:53].[شعراء:34-37]. [ذاريات:28]. عّلام: بسيار دانا. صيغه مبالغه است [مائده:109]. و آن چهار بار و همه به صورت «عَلَّامُ الْغُيُوب» در قرآن آمده است [مائده:109-116]. [توبه:78]. [سباء:48]. | دانستن. دانش. [بقره:60]. هر گروه محل آب خوردن خود را دانستند [بقره:32]. علم گاهى به معنى اظهار و روشن كردن آيد مثل [كهف:12]. پيداست كه خدا پيش از برانگيختن اصحاب كهف مىدانست كدام گروه از آنها مدّت توقّف خود را بهتر مىدانند و بعثت آنها براى اظهار و روشن كردن آن بود. طبرسى ذيل آيه 140 از آلعمران «وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا...» فرموده خدا قبل از اظهار مىداند كه آنها از حيث ايمان متمايز مىشوند و پس از اظهار مىداند ك متمايزاند پس تغيير در معلوم است نه در علم. و به قولى معنى آن است: تا خدا معلوم را ظاهر سازد. در الميزان ذيل «لِنَعْلَمَ اَىُّ الْحِزْبَيْنِ» فرموده: مراد علم فعلى است و آن ظهور شىء و حضورش به وجود خاصّ نزد خداست، علم به اين معنى در قرآن زياد است مثل [حديد:25]. [جن:28]. على هذا همه آيات كه در اين سياقاند مراد از علم در آنها اظهار است. *** علم گاهى به معنى دليل و حجّت آيد مثل [كهف:4و5]. يعنى دليلى به اين گفته ندارند [حج:3]. يعنى به غير دليل مجادله مىكند [لقمان :15]. [انعام:100]. دليل اينكه علم در اين آيات به معنى دليل و برهان است اولا لسان خود آيات است كه علم به معنى دانستن جور درنمى آيد. ثانياً لفظ سلطان است كه در نظير اين آيات آمده است مثل [يونس:68]. يعنى دليلى بر اين گفته نداريد. [زخرف:61]. ضمير «اِنَّهُ» راجع به عيسى «عليهالسلام» است در معنى آيه گفتهاند: چون آن حضرت بدون پدر به دنيا آمده اين نشانه آن است كه در آفريده شدن روز قيامت احتياجى به پدر نيست و انسان از زمين كه به حكم مادر است مىرويد على هذا وجود عيسى يكى از نشانههاو شواهد قيامت است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است [رعد:9]. جّن:26]. عَليم: بسيار دانا. صيغه مبالغه است در مجمع از سيبويه نقل كرده: چون اراده مبالغه كنند به جاى فاعل فعيل گويند مثل عليم و رحيم. [بقره:32]. اين كلمه صد و شصت و دو بار در كلاماللَّه آمده است صد و پنجاه و شش بار درباره خدا و هشت بار درباره ديگران مثل [اعراف:112]. [يوسف:55]. [يونس:79]. [يوسف:76]. [حجر:53].[شعراء:34-37]. [ذاريات:28]. عّلام: بسيار دانا. صيغه مبالغه است [مائده:109]. و آن چهار بار و همه به صورت «عَلَّامُ الْغُيُوب» در قرآن آمده است [مائده:109-116]. [توبه:78]. [سباء:48]. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::عَلِم]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۷
ریشه کلمه
- علم (۸۵۴ بار)
قاموس قرآن
دانستن. دانش. [بقره:60]. هر گروه محل آب خوردن خود را دانستند [بقره:32]. علم گاهى به معنى اظهار و روشن كردن آيد مثل [كهف:12]. پيداست كه خدا پيش از برانگيختن اصحاب كهف مىدانست كدام گروه از آنها مدّت توقّف خود را بهتر مىدانند و بعثت آنها براى اظهار و روشن كردن آن بود. طبرسى ذيل آيه 140 از آلعمران «وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا...» فرموده خدا قبل از اظهار مىداند كه آنها از حيث ايمان متمايز مىشوند و پس از اظهار مىداند ك متمايزاند پس تغيير در معلوم است نه در علم. و به قولى معنى آن است: تا خدا معلوم را ظاهر سازد. در الميزان ذيل «لِنَعْلَمَ اَىُّ الْحِزْبَيْنِ» فرموده: مراد علم فعلى است و آن ظهور شىء و حضورش به وجود خاصّ نزد خداست، علم به اين معنى در قرآن زياد است مثل [حديد:25]. [جن:28]. على هذا همه آيات كه در اين سياقاند مراد از علم در آنها اظهار است. *** علم گاهى به معنى دليل و حجّت آيد مثل [كهف:4و5]. يعنى دليلى به اين گفته ندارند [حج:3]. يعنى به غير دليل مجادله مىكند [لقمان :15]. [انعام:100]. دليل اينكه علم در اين آيات به معنى دليل و برهان است اولا لسان خود آيات است كه علم به معنى دانستن جور درنمى آيد. ثانياً لفظ سلطان است كه در نظير اين آيات آمده است مثل [يونس:68]. يعنى دليلى بر اين گفته نداريد. [زخرف:61]. ضمير «اِنَّهُ» راجع به عيسى «عليهالسلام» است در معنى آيه گفتهاند: چون آن حضرت بدون پدر به دنيا آمده اين نشانه آن است كه در آفريده شدن روز قيامت احتياجى به پدر نيست و انسان از زمين كه به حكم مادر است مىرويد على هذا وجود عيسى يكى از نشانههاو شواهد قيامت است. «عالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهادَةِ» از اسماء حسنى است و آن يازده مرتبه به لفظ فوق و دو دفعه به لفظ «عالِمُ الْغَيْبِ» در قرآن مجيد آمده است [رعد:9]. جّن:26]. عَليم: بسيار دانا. صيغه مبالغه است در مجمع از سيبويه نقل كرده: چون اراده مبالغه كنند به جاى فاعل فعيل گويند مثل عليم و رحيم. [بقره:32]. اين كلمه صد و شصت و دو بار در كلاماللَّه آمده است صد و پنجاه و شش بار درباره خدا و هشت بار درباره ديگران مثل [اعراف:112]. [يوسف:55]. [يونس:79]. [يوسف:76]. [حجر:53].[شعراء:34-37]. [ذاريات:28]. عّلام: بسيار دانا. صيغه مبالغه است [مائده:109]. و آن چهار بار و همه به صورت «عَلَّامُ الْغُيُوب» در قرآن آمده است [مائده:109-116]. [توبه:78]. [سباء:48].