عَبُوسا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۷: خط ۷:
(بر وزن فلس) رو ترش كردن. «عَبَسَ وَجْهَهُ عَبَساً و عَبوُساً: كَلَحَ» لازم و متعدى هر دو آمده است. [عبس:1-2]. رو ترش كرد و اعراض و بى‏اعتنائى كرد كه نابينا پيش او آمد. [مدثر:21-22]. معنى آيه در «بَسَرَ» گذشت. راغب گفته: علت عبوسى تنگى نفس است يعنى چيزى را ناپسند مى‏دارد و در اثر ناراحتى درون چهره در هم مى‏كشد. عبوس: ترش رو [انسان:10]. عبوس در آيه صفت يوم واقع شده چنان كه عسير در آيه [مدثر:9]. [فرقان:26]. گويند «ليلك قائم نهارك صائم» در آيه نيز يوم با صفت اهل آن موصوف شده است. و يا يوم در اثر شدت بشير عبوس تشبيه شده. ولى فرض اول بهتر است مثل [هود:102]. نزول سوره عبس‏ [عبس:1-11]. ظهور اين آيات بىشك در ملامت است كه شخص در ارشاد مردم ميان غنى و نابينا فرق گذاشته و به نابينا با آن كه در صدد اخذ حكم و عمل به آن بوده اعتنا نشده و به غنى اعتنا شده است. درباره نزول آيات در مجمع فرموده: گفته شده: عبداللّه بن امّ مكتوم كه نابينا بود پيش رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلم» آمد و آن حضرت با عتبة بن ربيعه، اباجهل، عباس بن عبدالمطلب، ابّى بن خلف و امية بن خلف صحبت مى‏كرد به اميد آن كه اسلام آورند. عبداللّه صدا زد يا رسول از آنچه خدا تعليمت كرده بر من بخوان و تعليم كن پيوسته اين كلام را تكرار مى‏كرد و نمى‏دانست كه آن حضرت با آن قوم سخن مى‏گويد تا كراهت در قيافه آن حضرت ظاهر شد به واسطه قطع شدن كلامش و در دل گفت: اين بزرگان مكّه گويند پيروان او فقط نابينايان و بردگانند، لذا به او اعتنائى نكرد، و با آنها به سخنش ادامه داد. در نتيجه آيات فوق نازل شد آن حضرت پس از آن عبداللّه را احترام مى‏كرد و مى‏فرمود: آفرين بر كسى كه خدايم درباره او ملامتم كرده و مى‏فرمود حاجتى دارى؟ از حضرت صادق «عليه السلام» روايت شده: «كانَ رَسُولُ اللَّه «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» اِذا رَأىَ عَبْدَاللَّهِ بْنِ اُمِّ مَكْتُومٍ قالَ: مَرْحباً مَرْحَباً لا يُعاتِبُنى اللَّهُ فيكَ اَبَداً وَ كانَ يَصْنَعُ بِهِ مِنَ اللُّطْفِ حَتَّى كانَ يَكُفُّ عَنِ النَّبىِّ «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» مِمَّا يَفْعَلُ بِهِ» يعنى از آمدن به حضور آن حضرت خوددارى و حيا مى‏كرد. اهل سنت نز در كتب حديث و تفسير نزديك به آن نقل كرده‏اند و همه حكايت دارد كه ملامت درباره رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلم» است. سيّد مرتضى علم الهدى رحمة اللَّه به نقل مجمع فرموده: ظهور آيه دلالت ندارد كه آن راجع به حضرت رسول «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» باشد و آن خبر محض است كه به صاحب آن تصريح نشده بلكه دلالت دارد كه مراد غير آن حضرت است زيرا عبوس بودن از صفات آن حضرت با كفّار هم نيست كجا مانده با مؤمنين مستر شدين، وانگهى توجّه به اغنيا و غفلت از فقراء از اخلاق كريمه آن حضرت به دور است... پس ظاهر آن است كه مراد از «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» غير آن حضرت است از حضرت صادق «عليه السلام» روايت شده: آيه درباره مردى از بنىاميّه نازل شده كه در محضر آن حضرت بود عبداللّه بى امّ مكتوم آمد، وى چون او را ديد خود را كنار كشيد و رو ترش كرد و اعراض نمود، خداوند حال او را حكايت كرد و رفتارش را ناپسند دانست. در تفسير برهان از على بن ابراهيم نقل كرده: سوره درباره عثمان و ابن امّ مكتوم مؤذّن رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله و سلم» نازل شد، او نابينا بود محضر آن حضرت آمد، عثمان و اصحاب حاضر بودند، حضرت او را بر عثمان مقدّم كرد، عثمان ابرو درهم كشيد تا آيات نازل شد. مرحوم فيض در صافى فرموده: آن چه شهرت يافته كه آيات درباره رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله و سلم» نازل شده نه عثمان منافى است با اين عتاباتى كه لايق به شأن آن حضرت نیست و همچنين آنچه بعد از آيات تا آخر سوره آمده است... به نظر مى‏آيد كه اين از مجعولات اهل نفاق باشد. الميزان نيز قبول ندارد كه آيات راجع به حضرت رسول «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» بوده باشد. نگارنده گويد ناگفته نماند: اولاً: دقت در آيات نشان مى‏دهد كه طرف خطاب و مورد نظر شخص آن حضرت است كه آيات در عين ملامت حكايت از مسئوليت بزرگ مخاطب دارند و روى سخن با كسى است كه بايد در ارشاد به راه خدا مردم را يكسان ببيند و همه را در پذيرفتن كلام حق در يك رديف قرار دهد «كَلَّا اِنَّها تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ» دفعه ديگر در آيات تأمّل كنيد. ثانياً: روايتى كه در مجمع و برهان و صافى و غيره از امام صادق «عليه السلام» نقل شده سند ندارد آن در مجمع به لفظ «روى» و در برهان به لفظ «عَلِى بْنِ اِبْراهيمِ قالَ نُزِلَتْ فِى عُثْمان» است. لذا نمى‏شود با آن ظهور آيات را برگرداند. ثالثاً: در بسيارى از آيات با لحن تندتر از اين آيات به آن حضرت خطاب شده است مثل [اسراء:39]. [بقره:145]. [حاقة:44-46]. «والله اعلم» فرق اين آيات با «عَبَسَ...» آنست كه اين آيات مشروط‏اند و مصداق آنها واقع نشده است ولى «عَبَسَ...» از شى‏ء تحقّق يافته خبر مى‏دهد. مرحوم طبرسى در جوامع الجامع قول مشهور را نقل كرده و به كلام سيد مرتضى اشاره ننموده است وانگهى اين آيات در صدر اول رسالت نازل شده و مصّونيت آن حضرت از هر ناشايست بواسطه اين آيات و نظائر آنهاست از طرف ديگر آن بزرگوار در اين امر نظر سوئى نداشته است بلكه نفع دين در نظرش بود ولى آيات متوجّهش كرد كه از طرف خداوند متعال تحت مراقبت شديد است. در «سفر» ذيل سخن درباره آيه [عبس:15]. توضيحى داده شد كه با اين مطلب مناسب است.
(بر وزن فلس) رو ترش كردن. «عَبَسَ وَجْهَهُ عَبَساً و عَبوُساً: كَلَحَ» لازم و متعدى هر دو آمده است. [عبس:1-2]. رو ترش كرد و اعراض و بى‏اعتنائى كرد كه نابينا پيش او آمد. [مدثر:21-22]. معنى آيه در «بَسَرَ» گذشت. راغب گفته: علت عبوسى تنگى نفس است يعنى چيزى را ناپسند مى‏دارد و در اثر ناراحتى درون چهره در هم مى‏كشد. عبوس: ترش رو [انسان:10]. عبوس در آيه صفت يوم واقع شده چنان كه عسير در آيه [مدثر:9]. [فرقان:26]. گويند «ليلك قائم نهارك صائم» در آيه نيز يوم با صفت اهل آن موصوف شده است. و يا يوم در اثر شدت بشير عبوس تشبيه شده. ولى فرض اول بهتر است مثل [هود:102]. نزول سوره عبس‏ [عبس:1-11]. ظهور اين آيات بىشك در ملامت است كه شخص در ارشاد مردم ميان غنى و نابينا فرق گذاشته و به نابينا با آن كه در صدد اخذ حكم و عمل به آن بوده اعتنا نشده و به غنى اعتنا شده است. درباره نزول آيات در مجمع فرموده: گفته شده: عبداللّه بن امّ مكتوم كه نابينا بود پيش رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلم» آمد و آن حضرت با عتبة بن ربيعه، اباجهل، عباس بن عبدالمطلب، ابّى بن خلف و امية بن خلف صحبت مى‏كرد به اميد آن كه اسلام آورند. عبداللّه صدا زد يا رسول از آنچه خدا تعليمت كرده بر من بخوان و تعليم كن پيوسته اين كلام را تكرار مى‏كرد و نمى‏دانست كه آن حضرت با آن قوم سخن مى‏گويد تا كراهت در قيافه آن حضرت ظاهر شد به واسطه قطع شدن كلامش و در دل گفت: اين بزرگان مكّه گويند پيروان او فقط نابينايان و بردگانند، لذا به او اعتنائى نكرد، و با آنها به سخنش ادامه داد. در نتيجه آيات فوق نازل شد آن حضرت پس از آن عبداللّه را احترام مى‏كرد و مى‏فرمود: آفرين بر كسى كه خدايم درباره او ملامتم كرده و مى‏فرمود حاجتى دارى؟ از حضرت صادق «عليه السلام» روايت شده: «كانَ رَسُولُ اللَّه «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» اِذا رَأىَ عَبْدَاللَّهِ بْنِ اُمِّ مَكْتُومٍ قالَ: مَرْحباً مَرْحَباً لا يُعاتِبُنى اللَّهُ فيكَ اَبَداً وَ كانَ يَصْنَعُ بِهِ مِنَ اللُّطْفِ حَتَّى كانَ يَكُفُّ عَنِ النَّبىِّ «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» مِمَّا يَفْعَلُ بِهِ» يعنى از آمدن به حضور آن حضرت خوددارى و حيا مى‏كرد. اهل سنت نز در كتب حديث و تفسير نزديك به آن نقل كرده‏اند و همه حكايت دارد كه ملامت درباره رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلم» است. سيّد مرتضى علم الهدى رحمة اللَّه به نقل مجمع فرموده: ظهور آيه دلالت ندارد كه آن راجع به حضرت رسول «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» باشد و آن خبر محض است كه به صاحب آن تصريح نشده بلكه دلالت دارد كه مراد غير آن حضرت است زيرا عبوس بودن از صفات آن حضرت با كفّار هم نيست كجا مانده با مؤمنين مستر شدين، وانگهى توجّه به اغنيا و غفلت از فقراء از اخلاق كريمه آن حضرت به دور است... پس ظاهر آن است كه مراد از «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» غير آن حضرت است از حضرت صادق «عليه السلام» روايت شده: آيه درباره مردى از بنىاميّه نازل شده كه در محضر آن حضرت بود عبداللّه بى امّ مكتوم آمد، وى چون او را ديد خود را كنار كشيد و رو ترش كرد و اعراض نمود، خداوند حال او را حكايت كرد و رفتارش را ناپسند دانست. در تفسير برهان از على بن ابراهيم نقل كرده: سوره درباره عثمان و ابن امّ مكتوم مؤذّن رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله و سلم» نازل شد، او نابينا بود محضر آن حضرت آمد، عثمان و اصحاب حاضر بودند، حضرت او را بر عثمان مقدّم كرد، عثمان ابرو درهم كشيد تا آيات نازل شد. مرحوم فيض در صافى فرموده: آن چه شهرت يافته كه آيات درباره رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله و سلم» نازل شده نه عثمان منافى است با اين عتاباتى كه لايق به شأن آن حضرت نیست و همچنين آنچه بعد از آيات تا آخر سوره آمده است... به نظر مى‏آيد كه اين از مجعولات اهل نفاق باشد. الميزان نيز قبول ندارد كه آيات راجع به حضرت رسول «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» بوده باشد. نگارنده گويد ناگفته نماند: اولاً: دقت در آيات نشان مى‏دهد كه طرف خطاب و مورد نظر شخص آن حضرت است كه آيات در عين ملامت حكايت از مسئوليت بزرگ مخاطب دارند و روى سخن با كسى است كه بايد در ارشاد به راه خدا مردم را يكسان ببيند و همه را در پذيرفتن كلام حق در يك رديف قرار دهد «كَلَّا اِنَّها تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ» دفعه ديگر در آيات تأمّل كنيد. ثانياً: روايتى كه در مجمع و برهان و صافى و غيره از امام صادق «عليه السلام» نقل شده سند ندارد آن در مجمع به لفظ «روى» و در برهان به لفظ «عَلِى بْنِ اِبْراهيمِ قالَ نُزِلَتْ فِى عُثْمان» است. لذا نمى‏شود با آن ظهور آيات را برگرداند. ثالثاً: در بسيارى از آيات با لحن تندتر از اين آيات به آن حضرت خطاب شده است مثل [اسراء:39]. [بقره:145]. [حاقة:44-46]. «والله اعلم» فرق اين آيات با «عَبَسَ...» آنست كه اين آيات مشروط‏اند و مصداق آنها واقع نشده است ولى «عَبَسَ...» از شى‏ء تحقّق يافته خبر مى‏دهد. مرحوم طبرسى در جوامع الجامع قول مشهور را نقل كرده و به كلام سيد مرتضى اشاره ننموده است وانگهى اين آيات در صدر اول رسالت نازل شده و مصّونيت آن حضرت از هر ناشايست بواسطه اين آيات و نظائر آنهاست از طرف ديگر آن بزرگوار در اين امر نظر سوئى نداشته است بلكه نفع دين در نظرش بود ولى آيات متوجّهش كرد كه از طرف خداوند متعال تحت مراقبت شديد است. در «سفر» ذيل سخن درباره آيه [عبس:15]. توضيحى داده شد كه با اين مطلب مناسب است.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::عَبُوسا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۳

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(بر وزن فلس) رو ترش كردن. «عَبَسَ وَجْهَهُ عَبَساً و عَبوُساً: كَلَحَ» لازم و متعدى هر دو آمده است. [عبس:1-2]. رو ترش كرد و اعراض و بى‏اعتنائى كرد كه نابينا پيش او آمد. [مدثر:21-22]. معنى آيه در «بَسَرَ» گذشت. راغب گفته: علت عبوسى تنگى نفس است يعنى چيزى را ناپسند مى‏دارد و در اثر ناراحتى درون چهره در هم مى‏كشد. عبوس: ترش رو [انسان:10]. عبوس در آيه صفت يوم واقع شده چنان كه عسير در آيه [مدثر:9]. [فرقان:26]. گويند «ليلك قائم نهارك صائم» در آيه نيز يوم با صفت اهل آن موصوف شده است. و يا يوم در اثر شدت بشير عبوس تشبيه شده. ولى فرض اول بهتر است مثل [هود:102]. نزول سوره عبس‏ [عبس:1-11]. ظهور اين آيات بىشك در ملامت است كه شخص در ارشاد مردم ميان غنى و نابينا فرق گذاشته و به نابينا با آن كه در صدد اخذ حكم و عمل به آن بوده اعتنا نشده و به غنى اعتنا شده است. درباره نزول آيات در مجمع فرموده: گفته شده: عبداللّه بن امّ مكتوم كه نابينا بود پيش رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلم» آمد و آن حضرت با عتبة بن ربيعه، اباجهل، عباس بن عبدالمطلب، ابّى بن خلف و امية بن خلف صحبت مى‏كرد به اميد آن كه اسلام آورند. عبداللّه صدا زد يا رسول از آنچه خدا تعليمت كرده بر من بخوان و تعليم كن پيوسته اين كلام را تكرار مى‏كرد و نمى‏دانست كه آن حضرت با آن قوم سخن مى‏گويد تا كراهت در قيافه آن حضرت ظاهر شد به واسطه قطع شدن كلامش و در دل گفت: اين بزرگان مكّه گويند پيروان او فقط نابينايان و بردگانند، لذا به او اعتنائى نكرد، و با آنها به سخنش ادامه داد. در نتيجه آيات فوق نازل شد آن حضرت پس از آن عبداللّه را احترام مى‏كرد و مى‏فرمود: آفرين بر كسى كه خدايم درباره او ملامتم كرده و مى‏فرمود حاجتى دارى؟ از حضرت صادق «عليه السلام» روايت شده: «كانَ رَسُولُ اللَّه «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» اِذا رَأىَ عَبْدَاللَّهِ بْنِ اُمِّ مَكْتُومٍ قالَ: مَرْحباً مَرْحَباً لا يُعاتِبُنى اللَّهُ فيكَ اَبَداً وَ كانَ يَصْنَعُ بِهِ مِنَ اللُّطْفِ حَتَّى كانَ يَكُفُّ عَنِ النَّبىِّ «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» مِمَّا يَفْعَلُ بِهِ» يعنى از آمدن به حضور آن حضرت خوددارى و حيا مى‏كرد. اهل سنت نز در كتب حديث و تفسير نزديك به آن نقل كرده‏اند و همه حكايت دارد كه ملامت درباره رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلم» است. سيّد مرتضى علم الهدى رحمة اللَّه به نقل مجمع فرموده: ظهور آيه دلالت ندارد كه آن راجع به حضرت رسول «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» باشد و آن خبر محض است كه به صاحب آن تصريح نشده بلكه دلالت دارد كه مراد غير آن حضرت است زيرا عبوس بودن از صفات آن حضرت با كفّار هم نيست كجا مانده با مؤمنين مستر شدين، وانگهى توجّه به اغنيا و غفلت از فقراء از اخلاق كريمه آن حضرت به دور است... پس ظاهر آن است كه مراد از «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» غير آن حضرت است از حضرت صادق «عليه السلام» روايت شده: آيه درباره مردى از بنىاميّه نازل شده كه در محضر آن حضرت بود عبداللّه بى امّ مكتوم آمد، وى چون او را ديد خود را كنار كشيد و رو ترش كرد و اعراض نمود، خداوند حال او را حكايت كرد و رفتارش را ناپسند دانست. در تفسير برهان از على بن ابراهيم نقل كرده: سوره درباره عثمان و ابن امّ مكتوم مؤذّن رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله و سلم» نازل شد، او نابينا بود محضر آن حضرت آمد، عثمان و اصحاب حاضر بودند، حضرت او را بر عثمان مقدّم كرد، عثمان ابرو درهم كشيد تا آيات نازل شد. مرحوم فيض در صافى فرموده: آن چه شهرت يافته كه آيات درباره رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله و سلم» نازل شده نه عثمان منافى است با اين عتاباتى كه لايق به شأن آن حضرت نیست و همچنين آنچه بعد از آيات تا آخر سوره آمده است... به نظر مى‏آيد كه اين از مجعولات اهل نفاق باشد. الميزان نيز قبول ندارد كه آيات راجع به حضرت رسول «صلّى اللَّه عليه و آله و سلم» بوده باشد. نگارنده گويد ناگفته نماند: اولاً: دقت در آيات نشان مى‏دهد كه طرف خطاب و مورد نظر شخص آن حضرت است كه آيات در عين ملامت حكايت از مسئوليت بزرگ مخاطب دارند و روى سخن با كسى است كه بايد در ارشاد به راه خدا مردم را يكسان ببيند و همه را در پذيرفتن كلام حق در يك رديف قرار دهد «كَلَّا اِنَّها تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَكَرَهُ» دفعه ديگر در آيات تأمّل كنيد. ثانياً: روايتى كه در مجمع و برهان و صافى و غيره از امام صادق «عليه السلام» نقل شده سند ندارد آن در مجمع به لفظ «روى» و در برهان به لفظ «عَلِى بْنِ اِبْراهيمِ قالَ نُزِلَتْ فِى عُثْمان» است. لذا نمى‏شود با آن ظهور آيات را برگرداند. ثالثاً: در بسيارى از آيات با لحن تندتر از اين آيات به آن حضرت خطاب شده است مثل [اسراء:39]. [بقره:145]. [حاقة:44-46]. «والله اعلم» فرق اين آيات با «عَبَسَ...» آنست كه اين آيات مشروط‏اند و مصداق آنها واقع نشده است ولى «عَبَسَ...» از شى‏ء تحقّق يافته خبر مى‏دهد. مرحوم طبرسى در جوامع الجامع قول مشهور را نقل كرده و به كلام سيد مرتضى اشاره ننموده است وانگهى اين آيات در صدر اول رسالت نازل شده و مصّونيت آن حضرت از هر ناشايست بواسطه اين آيات و نظائر آنهاست از طرف ديگر آن بزرگوار در اين امر نظر سوئى نداشته است بلكه نفع دين در نظرش بود ولى آيات متوجّهش كرد كه از طرف خداوند متعال تحت مراقبت شديد است. در «سفر» ذيل سخن درباره آيه [عبس:15]. توضيحى داده شد كه با اين مطلب مناسب است.


در حال بارگیری...