طَائِف: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۱۱: خط ۱۱:
دور زدن. «طافَ حَوْلَ الشَّىْ‏ءِ: دارَ حَوْلَهُ» چنانكه فرموده [واقعة:17]. يعنى پسران جاويدان به دور آنها هستند. تطوّف از باب تفعّل نيز طواف كردن است [بقره:158]. «يَطَوَّفَ» در اصل يتطوّف و از باب تفعّل است از اين آيه و آيه [رحمن:44 ]بدست مى‏آيد كه رفت و آمد ميان دو شى‏ء را نيز طواف گويند كه سعى بين صفا و مروه دور زدن در اطراف آن دو نيست بلكه گردش ميان آنها است. طائف: طواف كننده. [اعراف:201] طائف شيطان وسوسه او است. راغب گويد: به خيال و جنّ و حادثه به طور استعاره طائف گويند. كه وسوسه شيطانى به دور انسان (در عالم خيال) مى‏گردد تا اغفالش كند. در آيه [قلم:19]. به حادثه و بلا طائف گفته شده، از «عَلَيْها» به نظر مى‏آيد كه بلاى آسمانى بوده است. طائفه: قسمتى از مردم و قطعه‏اى از شى‏ء است مثل [آل عمران:69]. ولى در قرآن به معناى دوم به كار نرفته. طبرسى فرموده: در اصل و تسميه آن دو قول است يكى‏آن كه طائفه مثل رفقائى است كه از حمله كارشان سفر و طواف در شهرها است. ديگرى آنكه: طائفه جماعتى است كه با آنها حلقه و دائره‏اى تشكيل مى‏شود كه به دور آن مى‏گردند. * [بقره:158]. آيا اين آيه در تشريع سعى است و يا استجابت آن را مى‏فهماند، به نظر الميزان: معبد و شعيره بودن صفا و مروه دلالت دارد كه خدا عبادتى در آنها تشريع فرموده و تفريع «فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ...» اعلام اصل تشريع سعى ميان صفا و مروه است نه براى افاده ندب و گرنه منتسب بود كه سعى را مدح كند نه اينكه ذمّ آن را نفى نمايد... و جمله «مَنْ تَطِوَّعِ خَيْراً...» مانند تعليل بر تشريع سعى با يك قاعده كلى است و چنين تشريع در قرآن شايع است مثل [صف:11]. در تشريع جهاد. [بقره:184]. در تشريع روزه [نساء:101]. در تشريع قصر (تمام شد). اين بيان متين و قابل قبول است. در مجمع فرموده: اين آيه دلالت دارد كه سعى بين صفا و مروه عبادت است و در آن خلافى نيست و آن نزد ما (اماميه) واجب است در حج و عمره شافعى و اصحابش نيز آن را واجب مى‏دانند و شافعى گفته: سنّت سعى را واجب كرده و آن قول رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه فرموده: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ السَّعْىِ فَاسْعَوا» ولى ظاهر آيه مباح بودن آنچه از سعى را مكروه مى‏دانستند مى‏رساند. سعى را مكروه مى‏دانستند مى‏رساند سعى به نظر ابوحنيفه و اصحابش مستحب است و نزد ما اماميه و شافعى ترك عمدى سعى موجب بطلان حج است. نا گفته نماند: اين قول در صحيح تزوذى نيز از شافعى نقل شده است. در وسائل از كافى نقل شده از امام صادق عليه السلام از سعى بين صفا و مروه سؤال شد كه واجب است يا مندوب؟ فرمود: واجب است. سائل گفت: مگر خدا نفرموده «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ آنْ يَطَوَّفَ بِهِما» فرمود: آن در عمره قضا بود (بعد از حديبيّه)كه رسول خدا شرط كرد بتها را از صفا و مروه بردارند مردى از اصحاب آن حضرت به كارى مشغول شد و سعى را نكرد تا مدت منقضى شد و بتها را به جايشان آوردند گفتند: يا رسول اللّه فلانى سعى نكرده حال‏آن كه بتها را به صفا و مروه برگرداندند. خداوند نازل كرد: «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَوَّفَ بِهِما». يعنى در اين حال كه بتها در صفا و مروه قرار گرفته‏اند باز مى‏تواند سعى كند. در روايت ديگر درباره قصر نماز امام صادق عليه السلام گفت: اَوَ لَيْسَ قالَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ: اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرر اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ اَوِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَوَّفَ بِهِما» اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الطَّوافَ بِهِما واجِبٌ لِاَنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَكَرَهُ فى كِتابِهِ وَصَنَعَهُ نَبَيُّهُ صلى اللّه عليه و آله و سلم در اين حديث امام عليه السلام خواسته و جوب قصر را [نساء:101]. با مقايسه به آيه «اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ» بيان فرمايد. از روايت اول به نظر مى‏آيد كه سعى پيش از نزول آن براى اين آيه واجب بوده و نزول آن براى رفع محذور مذكور بوده است. * [حج:29]. مراد طواف معمولى به دور كعبه است كه هفت شوط با شرايط مخصوصى است. * [بقره:125]، [حج:26]. به قرينه «تِلْعاكِفينَ» و «القائِمينَ» مى‏توان فهميد كه مراد «الطّائِفينَ» كسانى اند كه از شهرهاى ديگرى براى زيارت مى‏آيند چنانكه راغب نيز چنين گفته و از سعيد بن جبير نقل شده است، در اين ص.رت مراد از عاكفين و قائمين اقامت كنندگان در مكّه‏اند و اينكه اكثر مفسّران طائفين را طواف كنندگان گفته‏اند درست به نظر نمى‏آيد يعنى: خانه مرا پاك گردان هم براى اهل مكه و هم براى اهل آفاق. در اقرب گويد: «طافَ فى الْبِلادِ:جالَ وَ سارَ» * [انعام:156]. مراد دو طائفه يهود و نصارى اند. * [نور:58]. گفته‏اند: مراد از طوّافون خدمتكاران است ولى صدر آيه نشان مى‏دهد كه اطفال نيز بدان داخل اند و غرض از طواف رفت و آمد مى‏باشد.
دور زدن. «طافَ حَوْلَ الشَّىْ‏ءِ: دارَ حَوْلَهُ» چنانكه فرموده [واقعة:17]. يعنى پسران جاويدان به دور آنها هستند. تطوّف از باب تفعّل نيز طواف كردن است [بقره:158]. «يَطَوَّفَ» در اصل يتطوّف و از باب تفعّل است از اين آيه و آيه [رحمن:44 ]بدست مى‏آيد كه رفت و آمد ميان دو شى‏ء را نيز طواف گويند كه سعى بين صفا و مروه دور زدن در اطراف آن دو نيست بلكه گردش ميان آنها است. طائف: طواف كننده. [اعراف:201] طائف شيطان وسوسه او است. راغب گويد: به خيال و جنّ و حادثه به طور استعاره طائف گويند. كه وسوسه شيطانى به دور انسان (در عالم خيال) مى‏گردد تا اغفالش كند. در آيه [قلم:19]. به حادثه و بلا طائف گفته شده، از «عَلَيْها» به نظر مى‏آيد كه بلاى آسمانى بوده است. طائفه: قسمتى از مردم و قطعه‏اى از شى‏ء است مثل [آل عمران:69]. ولى در قرآن به معناى دوم به كار نرفته. طبرسى فرموده: در اصل و تسميه آن دو قول است يكى‏آن كه طائفه مثل رفقائى است كه از حمله كارشان سفر و طواف در شهرها است. ديگرى آنكه: طائفه جماعتى است كه با آنها حلقه و دائره‏اى تشكيل مى‏شود كه به دور آن مى‏گردند. * [بقره:158]. آيا اين آيه در تشريع سعى است و يا استجابت آن را مى‏فهماند، به نظر الميزان: معبد و شعيره بودن صفا و مروه دلالت دارد كه خدا عبادتى در آنها تشريع فرموده و تفريع «فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ...» اعلام اصل تشريع سعى ميان صفا و مروه است نه براى افاده ندب و گرنه منتسب بود كه سعى را مدح كند نه اينكه ذمّ آن را نفى نمايد... و جمله «مَنْ تَطِوَّعِ خَيْراً...» مانند تعليل بر تشريع سعى با يك قاعده كلى است و چنين تشريع در قرآن شايع است مثل [صف:11]. در تشريع جهاد. [بقره:184]. در تشريع روزه [نساء:101]. در تشريع قصر (تمام شد). اين بيان متين و قابل قبول است. در مجمع فرموده: اين آيه دلالت دارد كه سعى بين صفا و مروه عبادت است و در آن خلافى نيست و آن نزد ما (اماميه) واجب است در حج و عمره شافعى و اصحابش نيز آن را واجب مى‏دانند و شافعى گفته: سنّت سعى را واجب كرده و آن قول رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه فرموده: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ السَّعْىِ فَاسْعَوا» ولى ظاهر آيه مباح بودن آنچه از سعى را مكروه مى‏دانستند مى‏رساند. سعى را مكروه مى‏دانستند مى‏رساند سعى به نظر ابوحنيفه و اصحابش مستحب است و نزد ما اماميه و شافعى ترك عمدى سعى موجب بطلان حج است. نا گفته نماند: اين قول در صحيح تزوذى نيز از شافعى نقل شده است. در وسائل از كافى نقل شده از امام صادق عليه السلام از سعى بين صفا و مروه سؤال شد كه واجب است يا مندوب؟ فرمود: واجب است. سائل گفت: مگر خدا نفرموده «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ آنْ يَطَوَّفَ بِهِما» فرمود: آن در عمره قضا بود (بعد از حديبيّه)كه رسول خدا شرط كرد بتها را از صفا و مروه بردارند مردى از اصحاب آن حضرت به كارى مشغول شد و سعى را نكرد تا مدت منقضى شد و بتها را به جايشان آوردند گفتند: يا رسول اللّه فلانى سعى نكرده حال‏آن كه بتها را به صفا و مروه برگرداندند. خداوند نازل كرد: «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَوَّفَ بِهِما». يعنى در اين حال كه بتها در صفا و مروه قرار گرفته‏اند باز مى‏تواند سعى كند. در روايت ديگر درباره قصر نماز امام صادق عليه السلام گفت: اَوَ لَيْسَ قالَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ: اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرر اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ اَوِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَوَّفَ بِهِما» اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الطَّوافَ بِهِما واجِبٌ لِاَنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَكَرَهُ فى كِتابِهِ وَصَنَعَهُ نَبَيُّهُ صلى اللّه عليه و آله و سلم در اين حديث امام عليه السلام خواسته و جوب قصر را [نساء:101]. با مقايسه به آيه «اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ» بيان فرمايد. از روايت اول به نظر مى‏آيد كه سعى پيش از نزول آن براى اين آيه واجب بوده و نزول آن براى رفع محذور مذكور بوده است. * [حج:29]. مراد طواف معمولى به دور كعبه است كه هفت شوط با شرايط مخصوصى است. * [بقره:125]، [حج:26]. به قرينه «تِلْعاكِفينَ» و «القائِمينَ» مى‏توان فهميد كه مراد «الطّائِفينَ» كسانى اند كه از شهرهاى ديگرى براى زيارت مى‏آيند چنانكه راغب نيز چنين گفته و از سعيد بن جبير نقل شده است، در اين ص.رت مراد از عاكفين و قائمين اقامت كنندگان در مكّه‏اند و اينكه اكثر مفسّران طائفين را طواف كنندگان گفته‏اند درست به نظر نمى‏آيد يعنى: خانه مرا پاك گردان هم براى اهل مكه و هم براى اهل آفاق. در اقرب گويد: «طافَ فى الْبِلادِ:جالَ وَ سارَ» * [انعام:156]. مراد دو طائفه يهود و نصارى اند. * [نور:58]. گفته‏اند: مراد از طوّافون خدمتكاران است ولى صدر آيه نشان مى‏دهد كه اطفال نيز بدان داخل اند و غرض از طواف رفت و آمد مى‏باشد.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::طَائِف]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۸

آیات شامل این کلمه

«طائِفٌ» از مادّه «طواف» به معناى «طواف کننده» است، گویا وسوسه هاى شیطانى همچون طواف کننده اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى کنند تا راهى براى نفوذ بیابند، اگر انسان در این هنگام به یاد خدا و عواقب شوم گناه بیفتد، آنها را از خود دور ساخته و رهایى مى یابد و گرنه سرانجام در برابر این وسوسه ها تسلیم مى گردد.

ولى، گاه کنایه از بلا و مصیبتى است که در شب روى مى دهد، و منظور در سوره «قلم» همین است.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

دور زدن. «طافَ حَوْلَ الشَّىْ‏ءِ: دارَ حَوْلَهُ» چنانكه فرموده [واقعة:17]. يعنى پسران جاويدان به دور آنها هستند. تطوّف از باب تفعّل نيز طواف كردن است [بقره:158]. «يَطَوَّفَ» در اصل يتطوّف و از باب تفعّل است از اين آيه و آيه [رحمن:44 ]بدست مى‏آيد كه رفت و آمد ميان دو شى‏ء را نيز طواف گويند كه سعى بين صفا و مروه دور زدن در اطراف آن دو نيست بلكه گردش ميان آنها است. طائف: طواف كننده. [اعراف:201] طائف شيطان وسوسه او است. راغب گويد: به خيال و جنّ و حادثه به طور استعاره طائف گويند. كه وسوسه شيطانى به دور انسان (در عالم خيال) مى‏گردد تا اغفالش كند. در آيه [قلم:19]. به حادثه و بلا طائف گفته شده، از «عَلَيْها» به نظر مى‏آيد كه بلاى آسمانى بوده است. طائفه: قسمتى از مردم و قطعه‏اى از شى‏ء است مثل [آل عمران:69]. ولى در قرآن به معناى دوم به كار نرفته. طبرسى فرموده: در اصل و تسميه آن دو قول است يكى‏آن كه طائفه مثل رفقائى است كه از حمله كارشان سفر و طواف در شهرها است. ديگرى آنكه: طائفه جماعتى است كه با آنها حلقه و دائره‏اى تشكيل مى‏شود كه به دور آن مى‏گردند. * [بقره:158]. آيا اين آيه در تشريع سعى است و يا استجابت آن را مى‏فهماند، به نظر الميزان: معبد و شعيره بودن صفا و مروه دلالت دارد كه خدا عبادتى در آنها تشريع فرموده و تفريع «فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ...» اعلام اصل تشريع سعى ميان صفا و مروه است نه براى افاده ندب و گرنه منتسب بود كه سعى را مدح كند نه اينكه ذمّ آن را نفى نمايد... و جمله «مَنْ تَطِوَّعِ خَيْراً...» مانند تعليل بر تشريع سعى با يك قاعده كلى است و چنين تشريع در قرآن شايع است مثل [صف:11]. در تشريع جهاد. [بقره:184]. در تشريع روزه [نساء:101]. در تشريع قصر (تمام شد). اين بيان متين و قابل قبول است. در مجمع فرموده: اين آيه دلالت دارد كه سعى بين صفا و مروه عبادت است و در آن خلافى نيست و آن نزد ما (اماميه) واجب است در حج و عمره شافعى و اصحابش نيز آن را واجب مى‏دانند و شافعى گفته: سنّت سعى را واجب كرده و آن قول رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم است كه فرموده: «كُتِبَ عَلَيْكُمْ السَّعْىِ فَاسْعَوا» ولى ظاهر آيه مباح بودن آنچه از سعى را مكروه مى‏دانستند مى‏رساند. سعى را مكروه مى‏دانستند مى‏رساند سعى به نظر ابوحنيفه و اصحابش مستحب است و نزد ما اماميه و شافعى ترك عمدى سعى موجب بطلان حج است. نا گفته نماند: اين قول در صحيح تزوذى نيز از شافعى نقل شده است. در وسائل از كافى نقل شده از امام صادق عليه السلام از سعى بين صفا و مروه سؤال شد كه واجب است يا مندوب؟ فرمود: واجب است. سائل گفت: مگر خدا نفرموده «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ آنْ يَطَوَّفَ بِهِما» فرمود: آن در عمره قضا بود (بعد از حديبيّه)كه رسول خدا شرط كرد بتها را از صفا و مروه بردارند مردى از اصحاب آن حضرت به كارى مشغول شد و سعى را نكرد تا مدت منقضى شد و بتها را به جايشان آوردند گفتند: يا رسول اللّه فلانى سعى نكرده حال‏آن كه بتها را به صفا و مروه برگرداندند. خداوند نازل كرد: «فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَوَّفَ بِهِما». يعنى در اين حال كه بتها در صفا و مروه قرار گرفته‏اند باز مى‏تواند سعى كند. در روايت ديگر درباره قصر نماز امام صادق عليه السلام گفت: اَوَ لَيْسَ قالَ اللّه عَزَّ وَ جَلَّ: اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرر اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ اَوِعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ اَنْ يَطَوَّفَ بِهِما» اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الطَّوافَ بِهِما واجِبٌ لِاَنَّ اللّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ ذَكَرَهُ فى كِتابِهِ وَصَنَعَهُ نَبَيُّهُ صلى اللّه عليه و آله و سلم در اين حديث امام عليه السلام خواسته و جوب قصر را [نساء:101]. با مقايسه به آيه «اِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ» بيان فرمايد. از روايت اول به نظر مى‏آيد كه سعى پيش از نزول آن براى اين آيه واجب بوده و نزول آن براى رفع محذور مذكور بوده است. * [حج:29]. مراد طواف معمولى به دور كعبه است كه هفت شوط با شرايط مخصوصى است. * [بقره:125]، [حج:26]. به قرينه «تِلْعاكِفينَ» و «القائِمينَ» مى‏توان فهميد كه مراد «الطّائِفينَ» كسانى اند كه از شهرهاى ديگرى براى زيارت مى‏آيند چنانكه راغب نيز چنين گفته و از سعيد بن جبير نقل شده است، در اين ص.رت مراد از عاكفين و قائمين اقامت كنندگان در مكّه‏اند و اينكه اكثر مفسّران طائفين را طواف كنندگان گفته‏اند درست به نظر نمى‏آيد يعنى: خانه مرا پاك گردان هم براى اهل مكه و هم براى اهل آفاق. در اقرب گويد: «طافَ فى الْبِلادِ:جالَ وَ سارَ» * [انعام:156]. مراد دو طائفه يهود و نصارى اند. * [نور:58]. گفته‏اند: مراد از طوّافون خدمتكاران است ولى صدر آيه نشان مى‏دهد كه اطفال نيز بدان داخل اند و غرض از طواف رفت و آمد مى‏باشد.


در حال بارگیری...