طَبَق: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۷: خط ۷:
[انشقاق:19]. در مجمع فرموده: اصل طبق به معنى حال است چنانكه شاعر گفته: اِذا صَفا لَكَ مِنْ مَسْرُورِها طَبَقٌ اَهْدى لَكَ الدَّهْرُ مِنْ مَكْرُوهِها طَبَقاً چون روزگاز حالى از شادى براى تو پيش آورد حال ديگرى از ناپسندش ارمغانت مى‏فرستد شاعر ديگرى گفته: اِنّى امْرُءٌ قَدْ حَلَبْتُ الدَّهْرَ اَشْطُرَهُ وَ ساقَنى طَبَقٌ مِنْهُ اِلى طَبَقٍ‏ من كسى هستم كه نشيب و فرازها ديده و فقط در بعضى ايام شير روزگار را دوشيده و از آن بهره برده‏ام. و مرا از حالى به حالى كشيده است. زمخشرى نيز آن را در آيه حال معنى كرده. يعنى: از حالى به حالى سوار مى‏شويد و از نطفه به جنينى و از آن به طفوليت تا جوانى و پيرى و مرگ بالا مى‏رود تا مقدّرات خداوند درباره شما به جاى خويش رسند و به بهشت يا جهنّم منتهى شويد. در همين مضمون است آيات [مؤمنون:12-16]. همين طور است آيه 5 از سوره حجّ و ساير آيات. «تَرْكَبُنَّ» و «عن» در آيه نشان رهنده آن است كه هر حال قبلى پائين‏تر از حال بعدى است. راغب گويد: مطابقت آن است كه چيزى را بالاى چيزى بگذارى و به اندازه آن باشد. سپس گاهى در چيزى كه فوق چيز ديگر يا موافق شى‏ء ديگر باشد به كار مى‏رود. در آيه گذشته نيز آن مطابقت در نظر است. * [ملك:3]. طباق به معنى مطابقت است ظاهراً مراد از آن بودن بعضى بالاى بعضى است. آن را مشابهت نيز گفته‏اند. طباقاً حال است از سموات. بعضى آن را جمع طبق دانسته‏اند مثل جمل و جمال (شترشتران). راجع به طبقات آسمان رجوع شود به «سماء» بند چهارم.
[انشقاق:19]. در مجمع فرموده: اصل طبق به معنى حال است چنانكه شاعر گفته: اِذا صَفا لَكَ مِنْ مَسْرُورِها طَبَقٌ اَهْدى لَكَ الدَّهْرُ مِنْ مَكْرُوهِها طَبَقاً چون روزگاز حالى از شادى براى تو پيش آورد حال ديگرى از ناپسندش ارمغانت مى‏فرستد شاعر ديگرى گفته: اِنّى امْرُءٌ قَدْ حَلَبْتُ الدَّهْرَ اَشْطُرَهُ وَ ساقَنى طَبَقٌ مِنْهُ اِلى طَبَقٍ‏ من كسى هستم كه نشيب و فرازها ديده و فقط در بعضى ايام شير روزگار را دوشيده و از آن بهره برده‏ام. و مرا از حالى به حالى كشيده است. زمخشرى نيز آن را در آيه حال معنى كرده. يعنى: از حالى به حالى سوار مى‏شويد و از نطفه به جنينى و از آن به طفوليت تا جوانى و پيرى و مرگ بالا مى‏رود تا مقدّرات خداوند درباره شما به جاى خويش رسند و به بهشت يا جهنّم منتهى شويد. در همين مضمون است آيات [مؤمنون:12-16]. همين طور است آيه 5 از سوره حجّ و ساير آيات. «تَرْكَبُنَّ» و «عن» در آيه نشان رهنده آن است كه هر حال قبلى پائين‏تر از حال بعدى است. راغب گويد: مطابقت آن است كه چيزى را بالاى چيزى بگذارى و به اندازه آن باشد. سپس گاهى در چيزى كه فوق چيز ديگر يا موافق شى‏ء ديگر باشد به كار مى‏رود. در آيه گذشته نيز آن مطابقت در نظر است. * [ملك:3]. طباق به معنى مطابقت است ظاهراً مراد از آن بودن بعضى بالاى بعضى است. آن را مشابهت نيز گفته‏اند. طباقاً حال است از سموات. بعضى آن را جمع طبق دانسته‏اند مثل جمل و جمال (شترشتران). راجع به طبقات آسمان رجوع شود به «سماء» بند چهارم.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::طَبَق]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۵

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

[انشقاق:19]. در مجمع فرموده: اصل طبق به معنى حال است چنانكه شاعر گفته: اِذا صَفا لَكَ مِنْ مَسْرُورِها طَبَقٌ اَهْدى لَكَ الدَّهْرُ مِنْ مَكْرُوهِها طَبَقاً چون روزگاز حالى از شادى براى تو پيش آورد حال ديگرى از ناپسندش ارمغانت مى‏فرستد شاعر ديگرى گفته: اِنّى امْرُءٌ قَدْ حَلَبْتُ الدَّهْرَ اَشْطُرَهُ وَ ساقَنى طَبَقٌ مِنْهُ اِلى طَبَقٍ‏ من كسى هستم كه نشيب و فرازها ديده و فقط در بعضى ايام شير روزگار را دوشيده و از آن بهره برده‏ام. و مرا از حالى به حالى كشيده است. زمخشرى نيز آن را در آيه حال معنى كرده. يعنى: از حالى به حالى سوار مى‏شويد و از نطفه به جنينى و از آن به طفوليت تا جوانى و پيرى و مرگ بالا مى‏رود تا مقدّرات خداوند درباره شما به جاى خويش رسند و به بهشت يا جهنّم منتهى شويد. در همين مضمون است آيات [مؤمنون:12-16]. همين طور است آيه 5 از سوره حجّ و ساير آيات. «تَرْكَبُنَّ» و «عن» در آيه نشان رهنده آن است كه هر حال قبلى پائين‏تر از حال بعدى است. راغب گويد: مطابقت آن است كه چيزى را بالاى چيزى بگذارى و به اندازه آن باشد. سپس گاهى در چيزى كه فوق چيز ديگر يا موافق شى‏ء ديگر باشد به كار مى‏رود. در آيه گذشته نيز آن مطابقت در نظر است. * [ملك:3]. طباق به معنى مطابقت است ظاهراً مراد از آن بودن بعضى بالاى بعضى است. آن را مشابهت نيز گفته‏اند. طباقاً حال است از سموات. بعضى آن را جمع طبق دانسته‏اند مثل جمل و جمال (شترشتران). راجع به طبقات آسمان رجوع شود به «سماء» بند چهارم.


در حال بارگیری...