ضَرِيع: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[غاشية:6-7]. ضريع طعام اهل جهنّم است كه نه سير مىكند و نه فربه مىگرداند. در نهايه گويد: آن علفى است در حجاز، خارهاى بزرگ دارد، به آن شبرق گويند. در مجمع فرموده: علفى است شتر آن را مىخورد نفع و ضررى ندارد. علت اين تسميه آن است كه ضريع به شتر مشتبه مىشود وآن را علف ديگر مىداند و اصل مضارعه به معنى مشابهت است جوهرى گويد: آن خشكيده علف شبرق است ايضاً در جوامع و الجامع و كشاف آمده: آن خشكيده علف شبرق است و از جنس خار مىباشد تاتر است شتر آن را مىچرد و چون خشكيد از آن كنار مىشود، آن سمّ قاتل است. در صحاح و كشاف نقل شده كه شاعر گفته است: وَ حُبِسْنَ فى هَزَمِ الضَّريعِ فَكُلُّها حَدْباءُ دامِيَةُ الْيَدَيْنِ حَرُودُ يعنى: شتران در ضريع شكسته حبس شدند در نتيجه، همه آنها پشت خميده، دستها زخمى و خشمگين اند. بايد دانست: ضريع در آيه نكره است. يعنى ضريع به خصوصى است كه اين صفت دارد كه نه از گرسنگى سير مىكند و نه لاغرى را فربه مىكند. چنانكه در مجمع از ابن عباس از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نقل شده: ضريع چيزى است در آتش دوزخ مىباشد خار مانند تلختر از صبر، بدبوتر از مردار، سوزانتر از آتش خدا آن را ضريع ناميده. مناسب است آياتى كه درباره طعام اهل عذاب آمده در اينجا نقل شود: اول - زقوم:[دخان:43-45]. مشروح آن در «زقوم» گذشت. دوم - غسلين: [حاقة:35-37]. شايد غسلين آشاميدنى و صديد باشد كه فرموده [ابراهيم:16-17]. سوم - ضريع است كه گفته شد. چهارم - طعام گلوگير [مزّمل:12-13]. به احتمال قوى اين يكى از طعامهاى سه گانه فوق يا همه آنهااست. بايد دانست: مفهوم آيه ضريع و غسلين نفى طعام ديگر است لذا بايد هر دو يكى باشند و يا هر يك مخصوص به گردهى از دوزخيان باشد. | [غاشية:6-7]. ضريع طعام اهل جهنّم است كه نه سير مىكند و نه فربه مىگرداند. در نهايه گويد: آن علفى است در حجاز، خارهاى بزرگ دارد، به آن شبرق گويند. در مجمع فرموده: علفى است شتر آن را مىخورد نفع و ضررى ندارد. علت اين تسميه آن است كه ضريع به شتر مشتبه مىشود وآن را علف ديگر مىداند و اصل مضارعه به معنى مشابهت است جوهرى گويد: آن خشكيده علف شبرق است ايضاً در جوامع و الجامع و كشاف آمده: آن خشكيده علف شبرق است و از جنس خار مىباشد تاتر است شتر آن را مىچرد و چون خشكيد از آن كنار مىشود، آن سمّ قاتل است. در صحاح و كشاف نقل شده كه شاعر گفته است: وَ حُبِسْنَ فى هَزَمِ الضَّريعِ فَكُلُّها حَدْباءُ دامِيَةُ الْيَدَيْنِ حَرُودُ يعنى: شتران در ضريع شكسته حبس شدند در نتيجه، همه آنها پشت خميده، دستها زخمى و خشمگين اند. بايد دانست: ضريع در آيه نكره است. يعنى ضريع به خصوصى است كه اين صفت دارد كه نه از گرسنگى سير مىكند و نه لاغرى را فربه مىكند. چنانكه در مجمع از ابن عباس از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نقل شده: ضريع چيزى است در آتش دوزخ مىباشد خار مانند تلختر از صبر، بدبوتر از مردار، سوزانتر از آتش خدا آن را ضريع ناميده. مناسب است آياتى كه درباره طعام اهل عذاب آمده در اينجا نقل شود: اول - زقوم:[دخان:43-45]. مشروح آن در «زقوم» گذشت. دوم - غسلين: [حاقة:35-37]. شايد غسلين آشاميدنى و صديد باشد كه فرموده [ابراهيم:16-17]. سوم - ضريع است كه گفته شد. چهارم - طعام گلوگير [مزّمل:12-13]. به احتمال قوى اين يكى از طعامهاى سه گانه فوق يا همه آنهااست. بايد دانست: مفهوم آيه ضريع و غسلين نفى طعام ديگر است لذا بايد هر دو يكى باشند و يا هر يك مخصوص به گردهى از دوزخيان باشد. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::ضَرِيع]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۵
«ضَریع» از مادّه «ضُرُوع» است و در این که «ضَرِیع» چیست؟ مفسران تفسیرهاى گوناگونى دارند; بعضى گفته اند: نوعى خار است که به زمین مى چسبد، هنگامى که خشک نبود قریش آن را «شَبْرَق» مى نامیدند، و هنگامى که خشک مى شد، آن را «ضَرِیع» مى گفتند، گیاهى است سمى که هیچ حیوان و چهارپایى به آن نزدیک نمى شود.
«خلیل» از علماى لغت مى گوید: «ضَرِیع» «گیاه سبز بدبوئى است که از دریا بیرون مى افتد».
«ابن عباس» گفته است: «درختى است از آتش که اگر در دنیا باشد، زمین و هر چه را بر آن است مى سوزاند»! ولى، در حدیثى از پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «ضریع چیزى است در آتش دوزخ، شبیه خار، تلخ تر از صبر، متعفن تر از مردار، و سوزنده تر از آتش، خداوند آن را ضریع نام نهاده است» (أَلضَّرِیْعُ شَىْءٌ یَکُونُ فِى النّارِ یَشْبَهُ الشَّوْکَ، أَشَدُّ مَرارَةً مِنَ الصَّبْرِ، وَ أَنْتَنُ مِنَ الْجِیْفَةِ، وَ أَحَرُّ مِنَ النّارِ، سَمّاهُ اللّهُ ضَرِیْعاً).
بعضى نیز گفته اند: «ضَرِیع» طعامى است ذلت آفرین که دوزخیان براى رهایى از آن، به درگاه خدا تضرع مى کنند (فراموش نکنیم ماده «ضرع» به معناى ضعف و ذلت و خضوع است) این تفسیرها با هم منافاتى ندارد و ممکن است در معناى این واژه جمع باشد.
ریشه کلمه
- ضرع (۸ بار)
قاموس قرآن
[غاشية:6-7]. ضريع طعام اهل جهنّم است كه نه سير مىكند و نه فربه مىگرداند. در نهايه گويد: آن علفى است در حجاز، خارهاى بزرگ دارد، به آن شبرق گويند. در مجمع فرموده: علفى است شتر آن را مىخورد نفع و ضررى ندارد. علت اين تسميه آن است كه ضريع به شتر مشتبه مىشود وآن را علف ديگر مىداند و اصل مضارعه به معنى مشابهت است جوهرى گويد: آن خشكيده علف شبرق است ايضاً در جوامع و الجامع و كشاف آمده: آن خشكيده علف شبرق است و از جنس خار مىباشد تاتر است شتر آن را مىچرد و چون خشكيد از آن كنار مىشود، آن سمّ قاتل است. در صحاح و كشاف نقل شده كه شاعر گفته است: وَ حُبِسْنَ فى هَزَمِ الضَّريعِ فَكُلُّها حَدْباءُ دامِيَةُ الْيَدَيْنِ حَرُودُ يعنى: شتران در ضريع شكسته حبس شدند در نتيجه، همه آنها پشت خميده، دستها زخمى و خشمگين اند. بايد دانست: ضريع در آيه نكره است. يعنى ضريع به خصوصى است كه اين صفت دارد كه نه از گرسنگى سير مىكند و نه لاغرى را فربه مىكند. چنانكه در مجمع از ابن عباس از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم نقل شده: ضريع چيزى است در آتش دوزخ مىباشد خار مانند تلختر از صبر، بدبوتر از مردار، سوزانتر از آتش خدا آن را ضريع ناميده. مناسب است آياتى كه درباره طعام اهل عذاب آمده در اينجا نقل شود: اول - زقوم:[دخان:43-45]. مشروح آن در «زقوم» گذشت. دوم - غسلين: [حاقة:35-37]. شايد غسلين آشاميدنى و صديد باشد كه فرموده [ابراهيم:16-17]. سوم - ضريع است كه گفته شد. چهارم - طعام گلوگير [مزّمل:12-13]. به احتمال قوى اين يكى از طعامهاى سه گانه فوق يا همه آنهااست. بايد دانست: مفهوم آيه ضريع و غسلين نفى طعام ديگر است لذا بايد هر دو يكى باشند و يا هر يك مخصوص به گردهى از دوزخيان باشد.