فَاصْبِر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۸: خط ۸:
حبس. امساك. در اقرب آمده «صبر الدابة حبسها بلا علف» راغب امساك در تنگى گفته است . صبر: خويشتن دارى و حبس نفس است بر چيزيكه شرع و عقل تقاضا مى‏كند، يا از چيزى كه شرع و عقل از آن نهى مى‏كند. به حسب اختلاف موارد نام آن فرق مى‏كند اگر خويشتن دارى در مصيبت باشد آن را صبر در جنگ باشد شجاعت نامند ضد آن جبن است. اگر در پيش آمد باشد آن را سعه صدر گويند. اگر در امساك از سخن باشد كتمان نامند. (راغب) در اقرب از كليات اضافه كرده: اگر در امساك نفس از فضول مال باشد آن را عفت و قناعت گويند. در مجمع و مفردات گويد: در حديث، ماه رمضات را شهر الصبر فرموده است مه از روزه نوعى حبس و منع نفس است... [احقاف:35]. اين صبر همان سعه صدر و استقامت در راه حق است. [بقره:177]. اصطبار: خويشتن را وادار كردن به صبر است [مريم:65]. مصابره:را غلبه در صبر گفته‏اند (كشاف -اقرب) [آل عمران:200]. گفته‏اند: يعنى اى اهل ايمان در راه خدا صبر كنيد و به دشمنان در صبر بر جهاد غلبه كنيد و از آنها صابرتر باشيد و سر حدات خويش را حفظ كنيد بنابرآن كه «رابِطُوا» به معنى مرابطه باشد. ولى معنى جانع و واسع آيه در «ربط» گذشت. در تفسير عياشى از حضرت صادق عليه السلام نقل است «... اِصْبِرُوا الْفَرائِضِ وَ صابَرُوا عَلَى الْمَصائربِ وَ رابِطُوا عَلَى الْاَئِمَّةِ» روايات ديگرى نيز در همان كتاب و مجمع و غيره نقل شده است. صبّار: مبالغه است به معنى شديد الصبر. راغب گويد: آن به كسى گفته مى‏شود كه نوعى تكلّف و مجاهدت (در صبر) داشته باشد. [سباء:19]. يعنى هرآن كه داراى مجاهدت در صبر و بسيار حق شناس باشد براى او در اين گفتار آيات و عبرتهائى است. اين كلمه چهار بار در قرآن آمده و همه در قالب آيه فوق. * [بقره:45]، [بقره:153]. مراد از صبر خويشتن دارى است سبب توفيق دو چيز است: توجّه به خداو استمداد از ساحت حق و استقامت و ثبات در كار. در بعضى روايات صبر روزه معنى شده است در تفسير عياشى از اباعبداللّه عليه السلام نقل فرمود:صبر روزه است. و از ابى الحسن عليه السلام نقل كرده «ايصَّبْرُ الصِّوْمُ. اذا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ الشِّدَّةُ اَمِ النّازِلَةُ فَلْيَصُمْ» قال: اللّهُ يَقُولُ «اِسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ الصَّبْرُ الصَّوْمُ». به نظر مى‏آيد:منظور از روايت بيان مصداق باشد نه انحصار واللّه العالم. * [بقره:175]. راغب از ابو عبيده نقل كرده: صبر در آيه به معنى جرئت است و آن لغتى است در صبر. در مجمع فرموده: آن عقيده حسن و قتاده است و على بن ابراهيم آن را از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده. * [طور:48]. راغب آن را انتظار معنى كرده. يعنى منتظر حكم خدا باش كه بر له تو و عليه كفّار حكم كند. در وجه آن گفته: چون انتظار از صبر منفك نيست بلكه آن نوعى صبر است.
حبس. امساك. در اقرب آمده «صبر الدابة حبسها بلا علف» راغب امساك در تنگى گفته است . صبر: خويشتن دارى و حبس نفس است بر چيزيكه شرع و عقل تقاضا مى‏كند، يا از چيزى كه شرع و عقل از آن نهى مى‏كند. به حسب اختلاف موارد نام آن فرق مى‏كند اگر خويشتن دارى در مصيبت باشد آن را صبر در جنگ باشد شجاعت نامند ضد آن جبن است. اگر در پيش آمد باشد آن را سعه صدر گويند. اگر در امساك از سخن باشد كتمان نامند. (راغب) در اقرب از كليات اضافه كرده: اگر در امساك نفس از فضول مال باشد آن را عفت و قناعت گويند. در مجمع و مفردات گويد: در حديث، ماه رمضات را شهر الصبر فرموده است مه از روزه نوعى حبس و منع نفس است... [احقاف:35]. اين صبر همان سعه صدر و استقامت در راه حق است. [بقره:177]. اصطبار: خويشتن را وادار كردن به صبر است [مريم:65]. مصابره:را غلبه در صبر گفته‏اند (كشاف -اقرب) [آل عمران:200]. گفته‏اند: يعنى اى اهل ايمان در راه خدا صبر كنيد و به دشمنان در صبر بر جهاد غلبه كنيد و از آنها صابرتر باشيد و سر حدات خويش را حفظ كنيد بنابرآن كه «رابِطُوا» به معنى مرابطه باشد. ولى معنى جانع و واسع آيه در «ربط» گذشت. در تفسير عياشى از حضرت صادق عليه السلام نقل است «... اِصْبِرُوا الْفَرائِضِ وَ صابَرُوا عَلَى الْمَصائربِ وَ رابِطُوا عَلَى الْاَئِمَّةِ» روايات ديگرى نيز در همان كتاب و مجمع و غيره نقل شده است. صبّار: مبالغه است به معنى شديد الصبر. راغب گويد: آن به كسى گفته مى‏شود كه نوعى تكلّف و مجاهدت (در صبر) داشته باشد. [سباء:19]. يعنى هرآن كه داراى مجاهدت در صبر و بسيار حق شناس باشد براى او در اين گفتار آيات و عبرتهائى است. اين كلمه چهار بار در قرآن آمده و همه در قالب آيه فوق. * [بقره:45]، [بقره:153]. مراد از صبر خويشتن دارى است سبب توفيق دو چيز است: توجّه به خداو استمداد از ساحت حق و استقامت و ثبات در كار. در بعضى روايات صبر روزه معنى شده است در تفسير عياشى از اباعبداللّه عليه السلام نقل فرمود:صبر روزه است. و از ابى الحسن عليه السلام نقل كرده «ايصَّبْرُ الصِّوْمُ. اذا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ الشِّدَّةُ اَمِ النّازِلَةُ فَلْيَصُمْ» قال: اللّهُ يَقُولُ «اِسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ الصَّبْرُ الصَّوْمُ». به نظر مى‏آيد:منظور از روايت بيان مصداق باشد نه انحصار واللّه العالم. * [بقره:175]. راغب از ابو عبيده نقل كرده: صبر در آيه به معنى جرئت است و آن لغتى است در صبر. در مجمع فرموده: آن عقيده حسن و قتاده است و على بن ابراهيم آن را از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده. * [طور:48]. راغب آن را انتظار معنى كرده. يعنى منتظر حكم خدا باش كه بر له تو و عليه كفّار حكم كند. در وجه آن گفته: چون انتظار از صبر منفك نيست بلكه آن نوعى صبر است.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::فَاصْبِر]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۲

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

حبس. امساك. در اقرب آمده «صبر الدابة حبسها بلا علف» راغب امساك در تنگى گفته است . صبر: خويشتن دارى و حبس نفس است بر چيزيكه شرع و عقل تقاضا مى‏كند، يا از چيزى كه شرع و عقل از آن نهى مى‏كند. به حسب اختلاف موارد نام آن فرق مى‏كند اگر خويشتن دارى در مصيبت باشد آن را صبر در جنگ باشد شجاعت نامند ضد آن جبن است. اگر در پيش آمد باشد آن را سعه صدر گويند. اگر در امساك از سخن باشد كتمان نامند. (راغب) در اقرب از كليات اضافه كرده: اگر در امساك نفس از فضول مال باشد آن را عفت و قناعت گويند. در مجمع و مفردات گويد: در حديث، ماه رمضات را شهر الصبر فرموده است مه از روزه نوعى حبس و منع نفس است... [احقاف:35]. اين صبر همان سعه صدر و استقامت در راه حق است. [بقره:177]. اصطبار: خويشتن را وادار كردن به صبر است [مريم:65]. مصابره:را غلبه در صبر گفته‏اند (كشاف -اقرب) [آل عمران:200]. گفته‏اند: يعنى اى اهل ايمان در راه خدا صبر كنيد و به دشمنان در صبر بر جهاد غلبه كنيد و از آنها صابرتر باشيد و سر حدات خويش را حفظ كنيد بنابرآن كه «رابِطُوا» به معنى مرابطه باشد. ولى معنى جانع و واسع آيه در «ربط» گذشت. در تفسير عياشى از حضرت صادق عليه السلام نقل است «... اِصْبِرُوا الْفَرائِضِ وَ صابَرُوا عَلَى الْمَصائربِ وَ رابِطُوا عَلَى الْاَئِمَّةِ» روايات ديگرى نيز در همان كتاب و مجمع و غيره نقل شده است. صبّار: مبالغه است به معنى شديد الصبر. راغب گويد: آن به كسى گفته مى‏شود كه نوعى تكلّف و مجاهدت (در صبر) داشته باشد. [سباء:19]. يعنى هرآن كه داراى مجاهدت در صبر و بسيار حق شناس باشد براى او در اين گفتار آيات و عبرتهائى است. اين كلمه چهار بار در قرآن آمده و همه در قالب آيه فوق. * [بقره:45]، [بقره:153]. مراد از صبر خويشتن دارى است سبب توفيق دو چيز است: توجّه به خداو استمداد از ساحت حق و استقامت و ثبات در كار. در بعضى روايات صبر روزه معنى شده است در تفسير عياشى از اباعبداللّه عليه السلام نقل فرمود:صبر روزه است. و از ابى الحسن عليه السلام نقل كرده «ايصَّبْرُ الصِّوْمُ. اذا نَزَلَتْ بِالرَّجُلِ الشِّدَّةُ اَمِ النّازِلَةُ فَلْيَصُمْ» قال: اللّهُ يَقُولُ «اِسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ الصَّبْرُ الصَّوْمُ». به نظر مى‏آيد:منظور از روايت بيان مصداق باشد نه انحصار واللّه العالم. * [بقره:175]. راغب از ابو عبيده نقل كرده: صبر در آيه به معنى جرئت است و آن لغتى است در صبر. در مجمع فرموده: آن عقيده حسن و قتاده است و على بن ابراهيم آن را از حضرت صادق عليه السلام نقل كرده. * [طور:48]. راغب آن را انتظار معنى كرده. يعنى منتظر حكم خدا باش كه بر له تو و عليه كفّار حكم كند. در وجه آن گفته: چون انتظار از صبر منفك نيست بلكه آن نوعى صبر است.


در حال بارگیری...