بِشِهَاب: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن نمودار دفعات)
خط ۸: خط ۸:
تكّه آتش. (مجمع) ابن اثير و راغب و ديگران شعله آتش گفته‏اند ولى قول مجمع اقوى است [نمل:7]. يعنى به زودى از آن آتش به شما خبرى و يا تكه‏اى از آن مى‏آورم نظير اين آيه است آيه [قصص:29]. راغب گويد: جذوه اخگرى است كه پس از تمام شدن شعله باقى ماند. ايضاً شهاب‏هاى مخصوص آسمان است كه از سوختن سنگهاى آسمانى در آسمان به صورت تير شهاب ديده مى‏شوند چنانكه اهل لغت گقته‏اند. قرآن درباره راندن شياطين از آسمان كلمه شهاب آورده مثل [حجر:18]، [صافات:10]، [جنّ:8]، [جنّ:9]. از اين آيات روشن مى‏شود ثانياً آن يك امر حادث است و قبلاً وجود نداشته است ثانياً شياطين به وسيله شهاب از شنيدن چه صداهائى از آسمان ممنوع شده‏اند؟ مشروح مطلب را در «جن» مطالعه كنيد. آيا مراد از شهاب در آيات قرآن همين سنگهاى آسمانى است كه با برخورد به گازهاى جوّ سوخته و متلاشى مى‏شوند؟ عدّه‏اى كثير از مفسران همين‏ها را دانسته‏اند ولى هيچ دليلى جزآن كه خواهيم گفت. در دست نداريم كه مراد اينها باشند. شايد آنها شعله هائى مخصوص است كه نمى‏بينيم چنانكه شياطين را مشاهده نمى‏كنيم در الميزان ذيل آيه 10 صافات احتمال داده كه اين بيانات امثال است كه حقائق خارج از حسّ به محسوسات تشبيه شده است و خداوند فرمايد [عنكبوت:43]. و در آن كلام خدا بسيار است، از آنجمله است عرش، كرسى، لوح و كتاب. على هذا مراد از آسمانى كه ملائكه در آن ساكن اند عالم ملكوتى است و مقصود از اقتراب شياطين ئ استراق سمع و قذف با شهاب نزديك شدن آنها است به عالم ملائكه تا بر اسرار خلقت و حوادث آينده مطلع باشند و راندن آنها با نور ملكوتى است كه تاب تحمل آن را ندارند (به اختصار). در نهج البلاغه خبه 89 در وصف آسمان فرموده: «وَ اَرْقامَ رَصَدَاً مِنَ الشُّهُبِ الثَّواقِبِ عَلى نِقابِها...وَرَمَى مُسْتَرِقِى السَّمْعِ بِثَواقِبِ شُهُبِها» نقاب جمع نقب به معنى شكاف است ملاحظه ما قبل و ما بعد جمله اول نشان مى‏دهد كه شهب از اول خلقت بوده‏اند و جمله دوم راجع به زمانهاى بعد است جمله «اقام - رمى» به نظر مى‏آورد كه در اول رصد بوده و سپس رجوم شده‏اند احتمال الميزان گرچه در نوبت خود قوى است ولى كلمه «شِهاب مُبينٌ» شِهابٌ ثاقِبٌ» و نيز آيه [ملك:5]. است تأييد مى‏كند و آن وقت بايد ديد راندن آنها چه نحوى است آيا شياطين از نور و آتش گريزانند؟ واللّه العالم.
تكّه آتش. (مجمع) ابن اثير و راغب و ديگران شعله آتش گفته‏اند ولى قول مجمع اقوى است [نمل:7]. يعنى به زودى از آن آتش به شما خبرى و يا تكه‏اى از آن مى‏آورم نظير اين آيه است آيه [قصص:29]. راغب گويد: جذوه اخگرى است كه پس از تمام شدن شعله باقى ماند. ايضاً شهاب‏هاى مخصوص آسمان است كه از سوختن سنگهاى آسمانى در آسمان به صورت تير شهاب ديده مى‏شوند چنانكه اهل لغت گقته‏اند. قرآن درباره راندن شياطين از آسمان كلمه شهاب آورده مثل [حجر:18]، [صافات:10]، [جنّ:8]، [جنّ:9]. از اين آيات روشن مى‏شود ثانياً آن يك امر حادث است و قبلاً وجود نداشته است ثانياً شياطين به وسيله شهاب از شنيدن چه صداهائى از آسمان ممنوع شده‏اند؟ مشروح مطلب را در «جن» مطالعه كنيد. آيا مراد از شهاب در آيات قرآن همين سنگهاى آسمانى است كه با برخورد به گازهاى جوّ سوخته و متلاشى مى‏شوند؟ عدّه‏اى كثير از مفسران همين‏ها را دانسته‏اند ولى هيچ دليلى جزآن كه خواهيم گفت. در دست نداريم كه مراد اينها باشند. شايد آنها شعله هائى مخصوص است كه نمى‏بينيم چنانكه شياطين را مشاهده نمى‏كنيم در الميزان ذيل آيه 10 صافات احتمال داده كه اين بيانات امثال است كه حقائق خارج از حسّ به محسوسات تشبيه شده است و خداوند فرمايد [عنكبوت:43]. و در آن كلام خدا بسيار است، از آنجمله است عرش، كرسى، لوح و كتاب. على هذا مراد از آسمانى كه ملائكه در آن ساكن اند عالم ملكوتى است و مقصود از اقتراب شياطين ئ استراق سمع و قذف با شهاب نزديك شدن آنها است به عالم ملائكه تا بر اسرار خلقت و حوادث آينده مطلع باشند و راندن آنها با نور ملكوتى است كه تاب تحمل آن را ندارند (به اختصار). در نهج البلاغه خبه 89 در وصف آسمان فرموده: «وَ اَرْقامَ رَصَدَاً مِنَ الشُّهُبِ الثَّواقِبِ عَلى نِقابِها...وَرَمَى مُسْتَرِقِى السَّمْعِ بِثَواقِبِ شُهُبِها» نقاب جمع نقب به معنى شكاف است ملاحظه ما قبل و ما بعد جمله اول نشان مى‏دهد كه شهب از اول خلقت بوده‏اند و جمله دوم راجع به زمانهاى بعد است جمله «اقام - رمى» به نظر مى‏آورد كه در اول رصد بوده و سپس رجوم شده‏اند احتمال الميزان گرچه در نوبت خود قوى است ولى كلمه «شِهاب مُبينٌ» شِهابٌ ثاقِبٌ» و نيز آيه [ملك:5]. است تأييد مى‏كند و آن وقت بايد ديد راندن آنها چه نحوى است آيا شياطين از نور و آتش گريزانند؟ واللّه العالم.


{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::بِشِهَاب]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۰

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

تكّه آتش. (مجمع) ابن اثير و راغب و ديگران شعله آتش گفته‏اند ولى قول مجمع اقوى است [نمل:7]. يعنى به زودى از آن آتش به شما خبرى و يا تكه‏اى از آن مى‏آورم نظير اين آيه است آيه [قصص:29]. راغب گويد: جذوه اخگرى است كه پس از تمام شدن شعله باقى ماند. ايضاً شهاب‏هاى مخصوص آسمان است كه از سوختن سنگهاى آسمانى در آسمان به صورت تير شهاب ديده مى‏شوند چنانكه اهل لغت گقته‏اند. قرآن درباره راندن شياطين از آسمان كلمه شهاب آورده مثل [حجر:18]، [صافات:10]، [جنّ:8]، [جنّ:9]. از اين آيات روشن مى‏شود ثانياً آن يك امر حادث است و قبلاً وجود نداشته است ثانياً شياطين به وسيله شهاب از شنيدن چه صداهائى از آسمان ممنوع شده‏اند؟ مشروح مطلب را در «جن» مطالعه كنيد. آيا مراد از شهاب در آيات قرآن همين سنگهاى آسمانى است كه با برخورد به گازهاى جوّ سوخته و متلاشى مى‏شوند؟ عدّه‏اى كثير از مفسران همين‏ها را دانسته‏اند ولى هيچ دليلى جزآن كه خواهيم گفت. در دست نداريم كه مراد اينها باشند. شايد آنها شعله هائى مخصوص است كه نمى‏بينيم چنانكه شياطين را مشاهده نمى‏كنيم در الميزان ذيل آيه 10 صافات احتمال داده كه اين بيانات امثال است كه حقائق خارج از حسّ به محسوسات تشبيه شده است و خداوند فرمايد [عنكبوت:43]. و در آن كلام خدا بسيار است، از آنجمله است عرش، كرسى، لوح و كتاب. على هذا مراد از آسمانى كه ملائكه در آن ساكن اند عالم ملكوتى است و مقصود از اقتراب شياطين ئ استراق سمع و قذف با شهاب نزديك شدن آنها است به عالم ملائكه تا بر اسرار خلقت و حوادث آينده مطلع باشند و راندن آنها با نور ملكوتى است كه تاب تحمل آن را ندارند (به اختصار). در نهج البلاغه خبه 89 در وصف آسمان فرموده: «وَ اَرْقامَ رَصَدَاً مِنَ الشُّهُبِ الثَّواقِبِ عَلى نِقابِها...وَرَمَى مُسْتَرِقِى السَّمْعِ بِثَواقِبِ شُهُبِها» نقاب جمع نقب به معنى شكاف است ملاحظه ما قبل و ما بعد جمله اول نشان مى‏دهد كه شهب از اول خلقت بوده‏اند و جمله دوم راجع به زمانهاى بعد است جمله «اقام - رمى» به نظر مى‏آورد كه در اول رصد بوده و سپس رجوم شده‏اند احتمال الميزان گرچه در نوبت خود قوى است ولى كلمه «شِهاب مُبينٌ» شِهابٌ ثاقِبٌ» و نيز آيه [ملك:5]. است تأييد مى‏كند و آن وقت بايد ديد راندن آنها چه نحوى است آيا شياطين از نور و آتش گريزانند؟ واللّه العالم.


در حال بارگیری...