تَسَوّرُوا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
(به فتح سين) بالا زفتن با جهش. راغب گويد: و ثوب مع علوّ. در اقرب آمده «سار الحائط سوراً: علاه - صعد عليه» همچنين است تسوّر [ص:21]. ايا داستان خصم را دانستهاى كه از محراببالا رفتند؟. سور (به ضم س) ديوار شهر را گفتهاند (حصار) [حديد:13]. ميانشان ديوارى و حائلى كه درب دارد زده شد. آن به معنى ميهمانى نيز آمده و فارسى است در نهايه آمده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و اله وسلم به اصحابش فرمود «قوموا فقد صنع جابر سوراً اى طعاماً يدعو اليه الناس». سوار (به كسر س) دستبند به قول راغب آن معرب دستوار است جمع آن در قرآن اسوره و اساور است [كهف:31]. [زخرف:53] طبرسى فرموده: فرعونيان چون مردى را به رياست انتخاب مىكردن دستبند طلا بدستش و طوق طلا به گردنش مىكردند لذا فرعون گويد: اگر موسى پيامبر است چرا دستبندهاى طلا از طرف آسمان به وى انداخته نشده است . سوره به نعنى مرتبه بلند است چنانكه طبرسى و راغب گفته و قول نابغه را شاهد آوردهاند . طبرسى افزوده: آن از سور البناء اخذ شده... هر سوره از قرآن به مثابه درجه باند و منزل عالى است كه قارء قرآن از يكى به ديگرى بالا مىرود تا به آخر قرآن برسد . راغب گقته علت اين تسميه آن است كه سوره مانند حصار بلد قرآن را احاطه كرده و يا منزلتى است مانند منازل قنر. بعضى آن را سوره (با همزه) خواندهاند كه به معنى بقيّه است گويا هر سوره قطعهاى است از قرآن كه جدا شده و باقى مانده است . ولى قول طبرسى كاملاً عالى و به جاست در كافى كتاب فضل القرآن در ضمن حديثى از موسى بن جعفر عليه السلام نقل شده «فَاِنَّ دَرَجاتِ الْجَنَّةِ عَلى قَدْرِ آياتِ الْقُرْآنِ يُقالَ لَهُ: اِقْرَءْ وَراقِو فَيَقْرَءُ ثُمَّ يَرْقى...» مراتب و درجات بهشت به عدد آيات قرآن است به او (شيعه اهل بيت عليهم السلام) كفته مىشود: بخوا و بالا رو. پس مىخواند و بالا مىرود و نيز از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه: هر كه سورهاى از قرآن را فراموش كند در صورتيكه نيكو و درجهاى عالى در بهشت، براى او ممثّل مىشود، چون آن را بيند گويد:تو چيستى و چه زيبائى؟ اى كاش براى من مىبودى، مىگويد مرا نمىشناسى؟ من فلان سوره هستم اگر فراموشم نمىكردى به اينجايت بالا مىبردم. بنابراين علت تسميه سورههاى قرآن آن است كه هر يك را مقام و درجه بخصوصى است از درجات بهشت و يا درجه و مرتبهاى است از واقعيّات عالم. * [نور:1]، [بقره:23]. اين سورهاى است كه نازل كرده و معيت نمودهايم. سور (مثل صرد) جمع سوره است [هود:13]. | (به فتح سين) بالا زفتن با جهش. راغب گويد: و ثوب مع علوّ. در اقرب آمده «سار الحائط سوراً: علاه - صعد عليه» همچنين است تسوّر [ص:21]. ايا داستان خصم را دانستهاى كه از محراببالا رفتند؟. سور (به ضم س) ديوار شهر را گفتهاند (حصار) [حديد:13]. ميانشان ديوارى و حائلى كه درب دارد زده شد. آن به معنى ميهمانى نيز آمده و فارسى است در نهايه آمده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و اله وسلم به اصحابش فرمود «قوموا فقد صنع جابر سوراً اى طعاماً يدعو اليه الناس». سوار (به كسر س) دستبند به قول راغب آن معرب دستوار است جمع آن در قرآن اسوره و اساور است [كهف:31]. [زخرف:53] طبرسى فرموده: فرعونيان چون مردى را به رياست انتخاب مىكردن دستبند طلا بدستش و طوق طلا به گردنش مىكردند لذا فرعون گويد: اگر موسى پيامبر است چرا دستبندهاى طلا از طرف آسمان به وى انداخته نشده است . سوره به نعنى مرتبه بلند است چنانكه طبرسى و راغب گفته و قول نابغه را شاهد آوردهاند . طبرسى افزوده: آن از سور البناء اخذ شده... هر سوره از قرآن به مثابه درجه باند و منزل عالى است كه قارء قرآن از يكى به ديگرى بالا مىرود تا به آخر قرآن برسد . راغب گقته علت اين تسميه آن است كه سوره مانند حصار بلد قرآن را احاطه كرده و يا منزلتى است مانند منازل قنر. بعضى آن را سوره (با همزه) خواندهاند كه به معنى بقيّه است گويا هر سوره قطعهاى است از قرآن كه جدا شده و باقى مانده است . ولى قول طبرسى كاملاً عالى و به جاست در كافى كتاب فضل القرآن در ضمن حديثى از موسى بن جعفر عليه السلام نقل شده «فَاِنَّ دَرَجاتِ الْجَنَّةِ عَلى قَدْرِ آياتِ الْقُرْآنِ يُقالَ لَهُ: اِقْرَءْ وَراقِو فَيَقْرَءُ ثُمَّ يَرْقى...» مراتب و درجات بهشت به عدد آيات قرآن است به او (شيعه اهل بيت عليهم السلام) كفته مىشود: بخوا و بالا رو. پس مىخواند و بالا مىرود و نيز از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه: هر كه سورهاى از قرآن را فراموش كند در صورتيكه نيكو و درجهاى عالى در بهشت، براى او ممثّل مىشود، چون آن را بيند گويد:تو چيستى و چه زيبائى؟ اى كاش براى من مىبودى، مىگويد مرا نمىشناسى؟ من فلان سوره هستم اگر فراموشم نمىكردى به اينجايت بالا مىبردم. بنابراين علت تسميه سورههاى قرآن آن است كه هر يك را مقام و درجه بخصوصى است از درجات بهشت و يا درجه و مرتبهاى است از واقعيّات عالم. * [نور:1]، [بقره:23]. اين سورهاى است كه نازل كرده و معيت نمودهايم. سور (مثل صرد) جمع سوره است [هود:13]. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::تَسَوّرُوا]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۸
«تَسَوَّرُوا» از مادّه «سور» به معناى دیوار بلندى است که اطراف خانه یا شهر را گرفته باشد، ولى باید توجّه داشت که این ماده در اصل به معناى «پریدن و بالا رفتن» است.
ریشه کلمه
- سور (۱۷ بار)
قاموس قرآن
(به فتح سين) بالا زفتن با جهش. راغب گويد: و ثوب مع علوّ. در اقرب آمده «سار الحائط سوراً: علاه - صعد عليه» همچنين است تسوّر [ص:21]. ايا داستان خصم را دانستهاى كه از محراببالا رفتند؟. سور (به ضم س) ديوار شهر را گفتهاند (حصار) [حديد:13]. ميانشان ديوارى و حائلى كه درب دارد زده شد. آن به معنى ميهمانى نيز آمده و فارسى است در نهايه آمده كه رسول خدا صلى اللّه عليه و اله وسلم به اصحابش فرمود «قوموا فقد صنع جابر سوراً اى طعاماً يدعو اليه الناس». سوار (به كسر س) دستبند به قول راغب آن معرب دستوار است جمع آن در قرآن اسوره و اساور است [كهف:31]. [زخرف:53] طبرسى فرموده: فرعونيان چون مردى را به رياست انتخاب مىكردن دستبند طلا بدستش و طوق طلا به گردنش مىكردند لذا فرعون گويد: اگر موسى پيامبر است چرا دستبندهاى طلا از طرف آسمان به وى انداخته نشده است . سوره به نعنى مرتبه بلند است چنانكه طبرسى و راغب گفته و قول نابغه را شاهد آوردهاند . طبرسى افزوده: آن از سور البناء اخذ شده... هر سوره از قرآن به مثابه درجه باند و منزل عالى است كه قارء قرآن از يكى به ديگرى بالا مىرود تا به آخر قرآن برسد . راغب گقته علت اين تسميه آن است كه سوره مانند حصار بلد قرآن را احاطه كرده و يا منزلتى است مانند منازل قنر. بعضى آن را سوره (با همزه) خواندهاند كه به معنى بقيّه است گويا هر سوره قطعهاى است از قرآن كه جدا شده و باقى مانده است . ولى قول طبرسى كاملاً عالى و به جاست در كافى كتاب فضل القرآن در ضمن حديثى از موسى بن جعفر عليه السلام نقل شده «فَاِنَّ دَرَجاتِ الْجَنَّةِ عَلى قَدْرِ آياتِ الْقُرْآنِ يُقالَ لَهُ: اِقْرَءْ وَراقِو فَيَقْرَءُ ثُمَّ يَرْقى...» مراتب و درجات بهشت به عدد آيات قرآن است به او (شيعه اهل بيت عليهم السلام) كفته مىشود: بخوا و بالا رو. پس مىخواند و بالا مىرود و نيز از حضرت صادق عليه السلام نقل شده كه: هر كه سورهاى از قرآن را فراموش كند در صورتيكه نيكو و درجهاى عالى در بهشت، براى او ممثّل مىشود، چون آن را بيند گويد:تو چيستى و چه زيبائى؟ اى كاش براى من مىبودى، مىگويد مرا نمىشناسى؟ من فلان سوره هستم اگر فراموشم نمىكردى به اينجايت بالا مىبردم. بنابراين علت تسميه سورههاى قرآن آن است كه هر يك را مقام و درجه بخصوصى است از درجات بهشت و يا درجه و مرتبهاى است از واقعيّات عالم. * [نور:1]، [بقره:23]. اين سورهاى است كه نازل كرده و معيت نمودهايم. سور (مثل صرد) جمع سوره است [هود:13].