لِرَب: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
تربيت كردن «ربّ الصبى ربّاً: ربّاه حتى ادرك» يعنى بچه را تربيت كرد تا برشد رسيد. (اقرب) و اطلاق آن بر فاعل يعنى مربّى بطور استعاره است. راغب مىگويد: ربّ در اصل به معنى تربيت است... و بر فاعل بطور استعاره گفته مىشود و ربّ بطور اطلاق فقط بر خداوند اطلاق مىگردد كه متكّفل به اصطلاح موجودات است. طبرسى رحمه اللّه در تفسير سوره حمد چند معنى از جمله: رئيس، مطاع مالك، صاحب (رفيق)، مربّى و مصلح براى ربّ نقل تربيت مشتق است و اين كلمه بطور اطلاق جز به خدا گفته نمىشود و در غير خدا مقيّد مىآيد نحو: ربّ الدار، ربّ الصيغة. ربّ به معنى مربّى از اسماء حسنى است و مقام ربوبيّت خداوند را روشن مىكند يعنى آنگاه كه در صفت خدا گفته شود: ربّ العالمين. مراد پرورش دادن و تربيت كردن تمام موجودات است. همانطورى كه يك نفر طفل را تربيت مىكند و پيوسته مواظب اوست و از نان و آب و لباس و اخلاق و تحصيل او غفلت ندارد. هم چنين اطلاق كلمه ربّ بر خداوند سبحان مبيّن اين معنى است. كلمات ربّ العالمين، ربّكم، ربّنا، ربّه، ربّى، ربّكما، ربّ، ربّك، ربّها، ربّهم، و ربّهما كه در قرآن مجيد بر خداوند سبحان اطلاق شده بنابر نقل المعجم المفهرس بيشتر از نهصد و شصت فقره است. در بسيارى از آيات آمده [فاتحه:2]. [بقره:131] [مائده:28] [اعراف:54]. بنابر آنكه در المعجم المفهرس شمرده جمله ربّ العالمين مجموعاً چهل و دوباره در قرآن آمده است. و در بعضى از آيات آمده «رَبُّ كُّلِ شَيى» نحو [انعام:164]. و در بعضىها «رَبُّ السَّمواتِ و الاَرْضِ» نظير [رعد:16]. و در بعضى ربّ العرش نحو [نمل:26] همچنين رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ المَغرِبَيْنِ، رَبُّ المَشارِقِ و المَغارِبِ، رَبُّ السَّمواتِ الَّبْعِ، رَبِّ النَّاسِ، رَبِّ الْفَلَقِ و غيره در قرآن مجيد استعمال شده است. مضنون مجموع آنها روشن مىكند كه خداوند پرورش دهنده تمام موجودات است هم خلقت از جانب اوست و هم تربيت على هذا خالق و مربّى و معبود فقط خداى سبحان است. در بعضى از آيات ربّ بر غير خدا اطلاق گرديده است مثل [يوسف:42]. يعنى يوسف بيكى از آن دو كه گمان مىكرد نجات خواهد يافت گفت: مرا نزد رئيس خود ياد كن. همچنين است آيه 50 و 41. از همان سوره و نيز جمله [يوسف:42]. و ظاهراً مراد از رّب در اين آيات ملك و رئيس است چنان كه از مجمع البيان نقل شد. * [يوسف:39]. ارباب جمع ربّ و چهار بار در قرآن مجيد آمده است و مراد از آن معبودهاى دروغين و ملائكه و بزرگان قوماند كه قرآن از اتخاذ ارباب در مقابل خداوند نهى فرموده است و چهار محل فوق به قرار ذيل است: يوسف:39. آل عمران:64 و 80 - توبه:31. راغب مىگويد: بنابر آن كه ربّ فقط به خدا اطلاق مىشود لازم بود كه جمع بسته نشود ولى بنابر اعتقاد كفّار جمع بسته شده است نه راجع به نفس امر و حقيقت، بهتر است گفته شود براى نقل قول آنها و براى تفهيم جريان جمع آمده است. در دعاى 48. صحيفه آمده «اللهم لك الحمد... رب الارباب. | تربيت كردن «ربّ الصبى ربّاً: ربّاه حتى ادرك» يعنى بچه را تربيت كرد تا برشد رسيد. (اقرب) و اطلاق آن بر فاعل يعنى مربّى بطور استعاره است. راغب مىگويد: ربّ در اصل به معنى تربيت است... و بر فاعل بطور استعاره گفته مىشود و ربّ بطور اطلاق فقط بر خداوند اطلاق مىگردد كه متكّفل به اصطلاح موجودات است. طبرسى رحمه اللّه در تفسير سوره حمد چند معنى از جمله: رئيس، مطاع مالك، صاحب (رفيق)، مربّى و مصلح براى ربّ نقل تربيت مشتق است و اين كلمه بطور اطلاق جز به خدا گفته نمىشود و در غير خدا مقيّد مىآيد نحو: ربّ الدار، ربّ الصيغة. ربّ به معنى مربّى از اسماء حسنى است و مقام ربوبيّت خداوند را روشن مىكند يعنى آنگاه كه در صفت خدا گفته شود: ربّ العالمين. مراد پرورش دادن و تربيت كردن تمام موجودات است. همانطورى كه يك نفر طفل را تربيت مىكند و پيوسته مواظب اوست و از نان و آب و لباس و اخلاق و تحصيل او غفلت ندارد. هم چنين اطلاق كلمه ربّ بر خداوند سبحان مبيّن اين معنى است. كلمات ربّ العالمين، ربّكم، ربّنا، ربّه، ربّى، ربّكما، ربّ، ربّك، ربّها، ربّهم، و ربّهما كه در قرآن مجيد بر خداوند سبحان اطلاق شده بنابر نقل المعجم المفهرس بيشتر از نهصد و شصت فقره است. در بسيارى از آيات آمده [فاتحه:2]. [بقره:131] [مائده:28] [اعراف:54]. بنابر آنكه در المعجم المفهرس شمرده جمله ربّ العالمين مجموعاً چهل و دوباره در قرآن آمده است. و در بعضى از آيات آمده «رَبُّ كُّلِ شَيى» نحو [انعام:164]. و در بعضىها «رَبُّ السَّمواتِ و الاَرْضِ» نظير [رعد:16]. و در بعضى ربّ العرش نحو [نمل:26] همچنين رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ المَغرِبَيْنِ، رَبُّ المَشارِقِ و المَغارِبِ، رَبُّ السَّمواتِ الَّبْعِ، رَبِّ النَّاسِ، رَبِّ الْفَلَقِ و غيره در قرآن مجيد استعمال شده است. مضنون مجموع آنها روشن مىكند كه خداوند پرورش دهنده تمام موجودات است هم خلقت از جانب اوست و هم تربيت على هذا خالق و مربّى و معبود فقط خداى سبحان است. در بعضى از آيات ربّ بر غير خدا اطلاق گرديده است مثل [يوسف:42]. يعنى يوسف بيكى از آن دو كه گمان مىكرد نجات خواهد يافت گفت: مرا نزد رئيس خود ياد كن. همچنين است آيه 50 و 41. از همان سوره و نيز جمله [يوسف:42]. و ظاهراً مراد از رّب در اين آيات ملك و رئيس است چنان كه از مجمع البيان نقل شد. * [يوسف:39]. ارباب جمع ربّ و چهار بار در قرآن مجيد آمده است و مراد از آن معبودهاى دروغين و ملائكه و بزرگان قوماند كه قرآن از اتخاذ ارباب در مقابل خداوند نهى فرموده است و چهار محل فوق به قرار ذيل است: يوسف:39. آل عمران:64 و 80 - توبه:31. راغب مىگويد: بنابر آن كه ربّ فقط به خدا اطلاق مىشود لازم بود كه جمع بسته نشود ولى بنابر اعتقاد كفّار جمع بسته شده است نه راجع به نفس امر و حقيقت، بهتر است گفته شود براى نقل قول آنها و براى تفهيم جريان جمع آمده است. در دعاى 48. صحيفه آمده «اللهم لك الحمد... رب الارباب. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::لِرَب]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۹
ریشه کلمه
قاموس قرآن
تربيت كردن «ربّ الصبى ربّاً: ربّاه حتى ادرك» يعنى بچه را تربيت كرد تا برشد رسيد. (اقرب) و اطلاق آن بر فاعل يعنى مربّى بطور استعاره است. راغب مىگويد: ربّ در اصل به معنى تربيت است... و بر فاعل بطور استعاره گفته مىشود و ربّ بطور اطلاق فقط بر خداوند اطلاق مىگردد كه متكّفل به اصطلاح موجودات است. طبرسى رحمه اللّه در تفسير سوره حمد چند معنى از جمله: رئيس، مطاع مالك، صاحب (رفيق)، مربّى و مصلح براى ربّ نقل تربيت مشتق است و اين كلمه بطور اطلاق جز به خدا گفته نمىشود و در غير خدا مقيّد مىآيد نحو: ربّ الدار، ربّ الصيغة. ربّ به معنى مربّى از اسماء حسنى است و مقام ربوبيّت خداوند را روشن مىكند يعنى آنگاه كه در صفت خدا گفته شود: ربّ العالمين. مراد پرورش دادن و تربيت كردن تمام موجودات است. همانطورى كه يك نفر طفل را تربيت مىكند و پيوسته مواظب اوست و از نان و آب و لباس و اخلاق و تحصيل او غفلت ندارد. هم چنين اطلاق كلمه ربّ بر خداوند سبحان مبيّن اين معنى است. كلمات ربّ العالمين، ربّكم، ربّنا، ربّه، ربّى، ربّكما، ربّ، ربّك، ربّها، ربّهم، و ربّهما كه در قرآن مجيد بر خداوند سبحان اطلاق شده بنابر نقل المعجم المفهرس بيشتر از نهصد و شصت فقره است. در بسيارى از آيات آمده [فاتحه:2]. [بقره:131] [مائده:28] [اعراف:54]. بنابر آنكه در المعجم المفهرس شمرده جمله ربّ العالمين مجموعاً چهل و دوباره در قرآن آمده است. و در بعضى از آيات آمده «رَبُّ كُّلِ شَيى» نحو [انعام:164]. و در بعضىها «رَبُّ السَّمواتِ و الاَرْضِ» نظير [رعد:16]. و در بعضى ربّ العرش نحو [نمل:26] همچنين رَبُّ الْمَشْرِقَيْنِ وَ رَبُّ المَغرِبَيْنِ، رَبُّ المَشارِقِ و المَغارِبِ، رَبُّ السَّمواتِ الَّبْعِ، رَبِّ النَّاسِ، رَبِّ الْفَلَقِ و غيره در قرآن مجيد استعمال شده است. مضنون مجموع آنها روشن مىكند كه خداوند پرورش دهنده تمام موجودات است هم خلقت از جانب اوست و هم تربيت على هذا خالق و مربّى و معبود فقط خداى سبحان است. در بعضى از آيات ربّ بر غير خدا اطلاق گرديده است مثل [يوسف:42]. يعنى يوسف بيكى از آن دو كه گمان مىكرد نجات خواهد يافت گفت: مرا نزد رئيس خود ياد كن. همچنين است آيه 50 و 41. از همان سوره و نيز جمله [يوسف:42]. و ظاهراً مراد از رّب در اين آيات ملك و رئيس است چنان كه از مجمع البيان نقل شد. * [يوسف:39]. ارباب جمع ربّ و چهار بار در قرآن مجيد آمده است و مراد از آن معبودهاى دروغين و ملائكه و بزرگان قوماند كه قرآن از اتخاذ ارباب در مقابل خداوند نهى فرموده است و چهار محل فوق به قرار ذيل است: يوسف:39. آل عمران:64 و 80 - توبه:31. راغب مىگويد: بنابر آن كه ربّ فقط به خدا اطلاق مىشود لازم بود كه جمع بسته نشود ولى بنابر اعتقاد كفّار جمع بسته شده است نه راجع به نفس امر و حقيقت، بهتر است گفته شود براى نقل قول آنها و براى تفهيم جريان جمع آمده است. در دعاى 48. صحيفه آمده «اللهم لك الحمد... رب الارباب.