ریشه تحت: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::تحت]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۲۵
تکرار در قرآن: ۵۱(بار)
قاموس قرآن
زير. مقابل فوق. [مائده:66]، هر آينه روزى مىخوردند از بالاى سرشان و از زير قدمهايشان. از تحت گاهى به طور كنايه نكاح اراده شده است مثل [تحريم:10] زن نوح و زن لوط در نكاح دو نفر از بندگان ما بودند. [آل عمران:15]، نا گفته نماند در حدود چهل بار در تعريف بهشت، «تَجرى مِنْ تَحْتِها الانهارُ» ذكر شده: بهشت يا بهشت هائى كه نهرها از زير آنها روان است. و در بادى امر به نظر مىآيد كه اين نهرها ديده نمىشوند زيرا از زير جنّات روانند و اگر از زير درختان روان بودند تماشائى و قابل استفاده مىبودند. بايد دانست اصل «جنّ» به معنى پوشيدن چيز و مخفى كردن آن است. جنين را از آن، جنين گويند كه شكم مادر او را پوشيده است. و آن به معناى مفعول است. [انعام:76] يعنى شب او را پوشيد، ديوانه را چون عقلش پوشيده شده مجنون گويند، قلب را چون در ميان بدن از انظار پوشيده است جنان گفتهاند، سپر را چون در حين جنگ شخص را مىپوشاند مِجَّن و مَجَّنة گويند. جنّت هر باغى است كه درختان آن روى زمين را بپوشاند (مفردات). على هذا، باغ و چمن و بستان را جنّت گوئيم كه درختان و علفهاى آن روى زمين را مستور نموده است و جنّت گفتن به اعتبار روئيدنيهاست نه زمين، در اين صورت معنى «جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِها الاَنهارُ» اين است: درختان و روئيدنيهائى كه نهرها از زير آنها روانند و اگر گفتيم: بهشت هائى كه نهرها از زير آن روانند مراد اين مطلب است.
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
تَحْتِهَا | ۳۵ |
تَحْتِ | ۳ |
تَحْتِهِمْ | ۲ |
تَحْتِهِمُ | ۳ |
تَحْتَهَا | ۱ |
تَحْتَهُ | ۱ |
تَحْتَکِ | ۱ |
تَحْتَ | ۴ |
تَحْتِي | ۱ |