وَلِيجَة: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه ولج | ولج]] (۱۴ بار) [[کلمه با ریشه:: ولج| ]] | *[[ریشه ولج | ولج]] (۱۴ بار) [[کلمه با ریشه:: ولج| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
ولوج به معنى دخول است. «وَلَجَ الشَّىْءُ فى غَيْرِهِ: دَخَلَ» راغب دخول را جاى تنگ گفته است ظاهرا آن فقط دخول سوزن در چيزى نيست كه با فشار و جابازكردن باشد زيرا در نهج البلاغه نامه 24 آمده:«لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّتةَ» و نيز آمده «وَبَحْرٌ عَميقٌ فَلاتِلِلجُوهُ» حكمت 287. اولى دخول معمولى و دومى بطور جاباز كردن است. [اعراف:40]. داخل بهشت نمىشوند تا ريسمان ضخيم وارد سوراخ سوزن شود [سباء:2]. مىداند آنچه را كه - از تخم، آب، انسان، اشعه و غيره - داخل زمين مىشود و آنچه از زمين خارج مىگردد. * [آل عمران:27]. شب را به روز و روز را به شب داخل مىكنى. گفتهاند مراد كوتاه و بلند شدن شبها و روزهاست. مثلا در بهار كه روزها بلند مىشود قسمتى از روز وارد شب مىشود. به نظرنگارنده مراد داخل شدن شب به جاى روز و روز به جاى شب است. چنانكه مىدانيم: شب و روز پيوسته در اطراف زمين مى گردند - البته در اثر حركت زمين - و هر يك آن ديگرى را تعقيب مىكند پس مرتبا روز جاى شب و شب جاى روز را مىگيرد. مثل «وَاخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ» والله العالم. * [توبه:16]. وَليج و وَليجَة به معنى داخل شونده است. مراد از آن كسى است كه از خود انسان نيست ولى آن را محرم اسرار خويش قرار داده است گويند: «فُلانٌ وَليجَةٌ فِى الْقَوْمِ» و اين در صورتى است كه از قوم نيست بلكه لاحق شده است يعنى: جز خدا و رسول و مومنان محرم اسرار و مشاورى نگرفتند. قرآن با صداى بلند مىگويد: غير مسلمانان نبايد محرم اسرار و مستشار مسلمانان باشد و در آيه ديگر آمده: [آل عمران:118]. يكى از بدبختيهاى جامعه مسلمين آن است كه زعماى آنها هر يك آلت دست يكى از دول مقتدر و نامسلمان روى زمين شده و تمام كارها را به رأى وصلاحديد و مشورت آنان انجام مىدهند. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۴ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۴۳
«وَلیجَة» از مادّه «وُلُوج» به معناى «دخول» است، و به کسى گفته مى شود که محرم اسرار و گرداننده کارهاى انسان مى باشد، و معناى آن تقریباً با «بِطانَة» یکسان است.
ریشه کلمه
- ولج (۱۴ بار)
قاموس قرآن
ولوج به معنى دخول است. «وَلَجَ الشَّىْءُ فى غَيْرِهِ: دَخَلَ» راغب دخول را جاى تنگ گفته است ظاهرا آن فقط دخول سوزن در چيزى نيست كه با فشار و جابازكردن باشد زيرا در نهج البلاغه نامه 24 آمده:«لِيُولِجَهُ بِهِ الْجَنَّتةَ» و نيز آمده «وَبَحْرٌ عَميقٌ فَلاتِلِلجُوهُ» حكمت 287. اولى دخول معمولى و دومى بطور جاباز كردن است. [اعراف:40]. داخل بهشت نمىشوند تا ريسمان ضخيم وارد سوراخ سوزن شود [سباء:2]. مىداند آنچه را كه - از تخم، آب، انسان، اشعه و غيره - داخل زمين مىشود و آنچه از زمين خارج مىگردد. * [آل عمران:27]. شب را به روز و روز را به شب داخل مىكنى. گفتهاند مراد كوتاه و بلند شدن شبها و روزهاست. مثلا در بهار كه روزها بلند مىشود قسمتى از روز وارد شب مىشود. به نظرنگارنده مراد داخل شدن شب به جاى روز و روز به جاى شب است. چنانكه مىدانيم: شب و روز پيوسته در اطراف زمين مى گردند - البته در اثر حركت زمين - و هر يك آن ديگرى را تعقيب مىكند پس مرتبا روز جاى شب و شب جاى روز را مىگيرد. مثل «وَاخْتِلافُ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ» والله العالم. * [توبه:16]. وَليج و وَليجَة به معنى داخل شونده است. مراد از آن كسى است كه از خود انسان نيست ولى آن را محرم اسرار خويش قرار داده است گويند: «فُلانٌ وَليجَةٌ فِى الْقَوْمِ» و اين در صورتى است كه از قوم نيست بلكه لاحق شده است يعنى: جز خدا و رسول و مومنان محرم اسرار و مشاورى نگرفتند. قرآن با صداى بلند مىگويد: غير مسلمانان نبايد محرم اسرار و مستشار مسلمانان باشد و در آيه ديگر آمده: [آل عمران:118]. يكى از بدبختيهاى جامعه مسلمين آن است كه زعماى آنها هر يك آلت دست يكى از دول مقتدر و نامسلمان روى زمين شده و تمام كارها را به رأى وصلاحديد و مشورت آنان انجام مىدهند.