فَنَقّبُوا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
*[[ریشه ف‌ | ف‌]] (۲۹۹۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ف‌| ]]
*[[ریشه ف‌ | ف‌]] (۲۹۹۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ف‌| ]]
*[[ریشه نقب‌ | نقب‌]] (۳ بار) [[کلمه با ریشه:: نقب‌| ]]
*[[ریشه نقب‌ | نقب‌]] (۳ بار) [[کلمه با ریشه:: نقب‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
سوراخ كردن. راغب گويد: نقب در ديوار و پوست مانند ثقب (سوراخ كردن) است در چوب. [كهف:97]. يعنى نتوانستند از آن سد بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ كنند طبرسى آن را سوراخ وسيع و نيز راهى كه در كوه است گفته است. * [ق:36] تَنْقيب: به معنى سير كردن و راه رفتن است در مفردات گفته: «نَقَّبَ الْقَوْمُ: سارُوا» طبرسى گويد: تنقيب باز كردن راهى است كه صلاحيت رفتن دارد و در شعر امرؤالقيس به معنى مسافرت است كه گويد: لَقَدْ نَقَّبْتُ فِى الْآفاقِ حَتَّى رَضيتُ مِنَ الْغَنيمَةِ بِالْاِيابِ‏ در آفاق مسافرت كردم تا جائى كه غنيمت را در بازگشتن دانستم. ظاهراً مراد از آيه راهها باز كردن است يعنى: چه بسيار قويتر از آنها را كه هلاك گردانديم و آنها در سرزمين‏ها راهها باز كردند (و يا در بلاد مسافرتها كردند) آيا فرارى از هلاك داشتند؟ *[مائده:12]. نقيب القوم كسى است كه از احوال و از وضع قوم مطلع است وضع آنها را جستجو مى‏كند، گويى اسرار آنها را سوراخ كرده و پى مى‏برد راغب گويد: «اَلنَّقيبُ: اَلْباحِثُ عَنِ الْقَوْمِ وَعَنْ أَحْوالِهِمْ» ظاهرا مراد از آن در آيه سرپرست است نظير امامان عليهم السلام در امت اسلامى يعنى از بنى اسرائيل پيمان اكيد گرفتيم كه به دستور دين عمل كنند و در ميان آنها دوازده سرپرست و پيشوا برانگيختيم، ظاهراآنها رؤساء اسباط دوازدگانه بنى اسرائيل بوده‏اند و «بَعَثْنا» نشان مى‏دهد كه مأموريشان خدايى بوده است ولى آيه در پيامبر بودنشان صريح نيست زيرا بعث در غير پيغمبر نيز بكار مى‏رود و به نظر مى‏آيد كه مروج شريعت تورات بوده‏اند.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۴ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۱۱

آیات شامل این کلمه

«منقبت» نیز از مادّه «نقب» است، و به افعال و صفات برجسته اشخاص مى گویند، به خاطر نفوذ و تأثیرى که در مردم دارد، و یا طریق را براى ترقى صاحبش مى گشاید، و «نقیب» به کسى مى گویند که درباره جمعیتى بحث و بررسى مى کند و از اوضاع و احوال آنها باخبر است.

«نَقَّبُوا» از مادّه «نقب» به معناى سوراخى است که در دیوار یا پوست ایجاد مى کنند، اما «ثقب» تنها سوراخى را گویند که در چوب ایجاد مى کنند. این «واژه» هنگامى که به صورت فعلى به کار رود، به معناى سیر و حرکت و به اصطلاح شکافتن راه و پیشروى مى آید، و به معناى کشورگشایى و نفوذ در مناطق مختلف نیز آمده است. «منقبت» نیز از همین ماده است، و به افعال و صفات برجسته اشخاص مى گویند، به خاطر نفوذ و تأثیرى که در مردم دارد، و یا طریق را براى ترقى صاحبش مى گشاید.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

سوراخ كردن. راغب گويد: نقب در ديوار و پوست مانند ثقب (سوراخ كردن) است در چوب. [كهف:97]. يعنى نتوانستند از آن سد بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ كنند طبرسى آن را سوراخ وسيع و نيز راهى كه در كوه است گفته است. * [ق:36] تَنْقيب: به معنى سير كردن و راه رفتن است در مفردات گفته: «نَقَّبَ الْقَوْمُ: سارُوا» طبرسى گويد: تنقيب باز كردن راهى است كه صلاحيت رفتن دارد و در شعر امرؤالقيس به معنى مسافرت است كه گويد: لَقَدْ نَقَّبْتُ فِى الْآفاقِ حَتَّى رَضيتُ مِنَ الْغَنيمَةِ بِالْاِيابِ‏ در آفاق مسافرت كردم تا جائى كه غنيمت را در بازگشتن دانستم. ظاهراً مراد از آيه راهها باز كردن است يعنى: چه بسيار قويتر از آنها را كه هلاك گردانديم و آنها در سرزمين‏ها راهها باز كردند (و يا در بلاد مسافرتها كردند) آيا فرارى از هلاك داشتند؟ *[مائده:12]. نقيب القوم كسى است كه از احوال و از وضع قوم مطلع است وضع آنها را جستجو مى‏كند، گويى اسرار آنها را سوراخ كرده و پى مى‏برد راغب گويد: «اَلنَّقيبُ: اَلْباحِثُ عَنِ الْقَوْمِ وَعَنْ أَحْوالِهِمْ» ظاهرا مراد از آن در آيه سرپرست است نظير امامان عليهم السلام در امت اسلامى يعنى از بنى اسرائيل پيمان اكيد گرفتيم كه به دستور دين عمل كنند و در ميان آنها دوازده سرپرست و پيشوا برانگيختيم، ظاهراآنها رؤساء اسباط دوازدگانه بنى اسرائيل بوده‏اند و «بَعَثْنا» نشان مى‏دهد كه مأموريشان خدايى بوده است ولى آيه در پيامبر بودنشان صريح نيست زيرا بعث در غير پيغمبر نيز بكار مى‏رود و به نظر مى‏آيد كه مروج شريعت تورات بوده‏اند.