مُلْتَحَدا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه لحد | لحد]] (۶ بار) [[کلمه با ریشه:: لحد| ]] | *[[ریشه لحد | لحد]] (۶ بار) [[کلمه با ریشه:: لحد| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
لحد و الحاد به معنى عدول و انحراف از استقامت است وسط قبر را ضريح و قسمت منحرف آن را لحد گويند در لغت آمده: «لَحَدَ اِلى فُلانٍ: مالَ اِلَيْهِ - لَحَدَ عَنْهُ: عَدِلَ وَ اِنْحَرَفَ» همچنين است الحاد. [فصّلت:40]. آنانكه درباره آيات ما انحراف مىكنند و از استقامت عدول مىنمايند بر ما مخفى نيستند [اعراف:180]. انحراف در اسماء خدا آنست كه صفات خدا را از قبيل رازق، خالق، معبود و غيره به ديگران نسبت بدهيم و اين مفاهيم را مال آنها بدانيم چنانكه مشركان و غاليان كردند يُلْحِدُون را از باب عَلِمَ يَعْلَمُ و باب افعال هر دو خواندهاند. ملتحد: به معنى پناهگاه و محل ميل است زيرا پناه برنده به آن ميل مىكند [جن:22]. بگو كسى از خدا به من پناه نمىدهد و جز او پناهگاهى نتوانم يافت. [كهف:27]. * [نحل:103]. نقل شده در مكّه غلامى بود نصرانى از اهل روم به نام بلعام كه مىگفتند قرآن از جانب خدا نيست بلكه بلعام به آن حضرت تعليم مىدهد به قول ضحّاك مىگفتند: سلمان فارسى قصص قرآن را به او مىآموزد به قول ديگر بنى حضرمى غلام داشتند به نام يعيش يا عائش كه اسلام آورد و به قولى دو نفر غلام بودند نصرانى از اهل عينالتمر به نام يسار و خير كه كتابى داشتند و به زبان خود مىخواندند. (مجمع). به هر حال از آيه فهميده مىشود كه كفّار شخص معيّنى را در نظر گرفته و در پى بهانهجوئى مىگفتند: قرآن را او تعليم مىدهد و از جانب خدا نيست و خدا در جواب مىگويد: زبان آنكه به او ميل مىكنند و قرآن را به او نسبت مىدهند عجمى و غير فصيح ولى اين قرآن عربى روشن است. يعنى: مىدانيم كه مىگويند: قرآن را بشر به او مىآموزد ولى زبان كسى كه... بقيّه جواب در آيات بعدى است. * [حج:25]. مفعول «يُرِد» محذوف است. در جوامعالجامع و كشّاف گفته «بِاِلْحادٍ - بِظُلْمٍ» دو حال مترادفاند يعنى: هر کس در آن (مسجد الحرام) قصدى از روى انحراف و ستم كند او را از عذاب دردناك مىچشانيم. بعيد نيست كه باء در «بِاِلْحادٍ» زائد و براى تأكيد و در «بِظُلْمٍ» براى ملابست و الحاد مفعول «يُرِد» و تقدير «يُرِدْ اِلْحاداً بِظُلْمٍ» باشد يعنى هر كه در آن ميلى ظالمانه اراده كند... | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۳۷
«مُلْتَحَد» از مادّه «لحد» (بر وزن مهد) به معناى حفره اى است که از وسط، به یکى از دو طرف مایل شده باشد (همانند لحدى که براى قبر مى سازند) و به همین جهت، «مُلْتَحَد» به جایى گفته مى شود که: انسان تمایل به آن پیدا مى کند، و سپس به معناى «ملجأ و پناهگاه» آمده است و به معناى حفره اى است که در کنار قرار گرفته باشد، شبیه آنچه براى مردگان در عمق قبر کنده مى شود که در یکسوى عمق قبر مقدارى پیشروى به یک طرف مى کنند، و جسم مرده را در آن مى گذارند، تا خاک به روى او ریخته نشود، و از آسیب جانوران نیز محفوظ تر بماند، سپس به هر مکان و پناهگاه مطمئن دیگرى اطلاق شده است.
ریشه کلمه
- لحد (۶ بار)
قاموس قرآن
لحد و الحاد به معنى عدول و انحراف از استقامت است وسط قبر را ضريح و قسمت منحرف آن را لحد گويند در لغت آمده: «لَحَدَ اِلى فُلانٍ: مالَ اِلَيْهِ - لَحَدَ عَنْهُ: عَدِلَ وَ اِنْحَرَفَ» همچنين است الحاد. [فصّلت:40]. آنانكه درباره آيات ما انحراف مىكنند و از استقامت عدول مىنمايند بر ما مخفى نيستند [اعراف:180]. انحراف در اسماء خدا آنست كه صفات خدا را از قبيل رازق، خالق، معبود و غيره به ديگران نسبت بدهيم و اين مفاهيم را مال آنها بدانيم چنانكه مشركان و غاليان كردند يُلْحِدُون را از باب عَلِمَ يَعْلَمُ و باب افعال هر دو خواندهاند. ملتحد: به معنى پناهگاه و محل ميل است زيرا پناه برنده به آن ميل مىكند [جن:22]. بگو كسى از خدا به من پناه نمىدهد و جز او پناهگاهى نتوانم يافت. [كهف:27]. * [نحل:103]. نقل شده در مكّه غلامى بود نصرانى از اهل روم به نام بلعام كه مىگفتند قرآن از جانب خدا نيست بلكه بلعام به آن حضرت تعليم مىدهد به قول ضحّاك مىگفتند: سلمان فارسى قصص قرآن را به او مىآموزد به قول ديگر بنى حضرمى غلام داشتند به نام يعيش يا عائش كه اسلام آورد و به قولى دو نفر غلام بودند نصرانى از اهل عينالتمر به نام يسار و خير كه كتابى داشتند و به زبان خود مىخواندند. (مجمع). به هر حال از آيه فهميده مىشود كه كفّار شخص معيّنى را در نظر گرفته و در پى بهانهجوئى مىگفتند: قرآن را او تعليم مىدهد و از جانب خدا نيست و خدا در جواب مىگويد: زبان آنكه به او ميل مىكنند و قرآن را به او نسبت مىدهند عجمى و غير فصيح ولى اين قرآن عربى روشن است. يعنى: مىدانيم كه مىگويند: قرآن را بشر به او مىآموزد ولى زبان كسى كه... بقيّه جواب در آيات بعدى است. * [حج:25]. مفعول «يُرِد» محذوف است. در جوامعالجامع و كشّاف گفته «بِاِلْحادٍ - بِظُلْمٍ» دو حال مترادفاند يعنى: هر کس در آن (مسجد الحرام) قصدى از روى انحراف و ستم كند او را از عذاب دردناك مىچشانيم. بعيد نيست كه باء در «بِاِلْحادٍ» زائد و براى تأكيد و در «بِظُلْمٍ» براى ملابست و الحاد مفعول «يُرِد» و تقدير «يُرِدْ اِلْحاداً بِظُلْمٍ» باشد يعنى هر كه در آن ميلى ظالمانه اراده كند...