مُسْتَوْدَع: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه ودع‌ | ودع‌]] (۴ بار) [[کلمه با ریشه:: ودع‌| ]]
*[[ریشه ودع‌ | ودع‌]] (۴ بار) [[کلمه با ریشه:: ودع‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
ترك كردن. «وَدَعَ الشَّىْ‏ء: تَرَكَهُ» در اقرب الموارد گويد: علماء نحو گفته‏اند: عرب ماضى و مصدر واسم فاعل «يدع» را كشته‏اند ولى ماضى آن در بعضى از اشعار عرب آمده است ممكن است مراد نحوى‏ها قلت استعمال باشد. [احزاب:48]. به كفار و منافقان اطاعت نكن و از اذيتيكه مى‏كنند چشم پوش و ناديده بگير و بر خدا توكل كن. * [ضحى:3]. توديع به معنى پشت سر گذاشتن است يعنى خدا تو را پشت سرنگذاشته (ترك نكرده) و دشمن نداشته است. * [انعام:98]. [هود:6]. راجع به اين دو آيه رجوع شود به «قرر- مستقر».


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۴ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۵۱

آیات شامل این کلمه

«مُسْتَوْدَع» از مادّه «وَدْع» (بر وزن منع) به معناى ترک کردن است و از آنجا که امور ناپایدار محل خود را به زودى ترک مى گویند، این کلمه به معناى ناپایدار نیز به کار مى رود، و «ودیعه» را از این نظر «ودیعه» مى گویند که باید محل خود را ترک گوید و به دست صاحب اصلى باز گردد.

و یا از آنجا که امور ناپایدار رها مى شوند، و به حالت اول باز مى گردند، به هر امر ناپایدار، «مُسْتَوْدَع» گفته مى شود; «ودیعه» را نیز به خاطر این که سرانجام باید محل خود را رها کند، و به صاحب اصلى باز گردد «ودیعه» گفته اند.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

ترك كردن. «وَدَعَ الشَّىْ‏ء: تَرَكَهُ» در اقرب الموارد گويد: علماء نحو گفته‏اند: عرب ماضى و مصدر واسم فاعل «يدع» را كشته‏اند ولى ماضى آن در بعضى از اشعار عرب آمده است ممكن است مراد نحوى‏ها قلت استعمال باشد. [احزاب:48]. به كفار و منافقان اطاعت نكن و از اذيتيكه مى‏كنند چشم پوش و ناديده بگير و بر خدا توكل كن. * [ضحى:3]. توديع به معنى پشت سر گذاشتن است يعنى خدا تو را پشت سرنگذاشته (ترك نكرده) و دشمن نداشته است. * [انعام:98]. [هود:6]. راجع به اين دو آيه رجوع شود به «قرر- مستقر».