صَلْدا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه صلد | صلد]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: صلد| ]]
*[[ریشه صلد | صلد]] (۱ بار) [[کلمه با ریشه:: صلد| ]]
=== قاموس قرآن ===
[بقره:264]. صلد مصدر است به معنى سختى «صَلَدَ الْاَرْضُ: صَلبَتْ» و نيز به معنى سخت و صاف، و زمين يا سنگى كه چيزى نمى‏روياند. گويند: «حَجَرٌ صَلْد اَرْضً صَلْدٌ» (اقرب). در مجمع فرموده: آن به معنى سنگ صاف و زمينى كه در اثر سختى چيزى نمى‏روياند و بخيل... است. در نهج البلاغه حكمت 333 در وصف مؤمن فرموده: «نَفْسُهُ اَصْلَبُ مِنَ الصَلْدِ». در آيه شريفه نروياندن در نظر است يعنى حكايت او حكايت سنگ صافى است كه در آن خاك هست. باران تندى به ان رسيد (خاكش را شست) وآن را سنگى كه چيزى نمى‏روياند، كرد.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۸ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۲۱

آیات شامل این کلمه

«صَلْداً» نیز به معناى سنگ صافى است که چیزى بر آن نمى روید.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

[بقره:264]. صلد مصدر است به معنى سختى «صَلَدَ الْاَرْضُ: صَلبَتْ» و نيز به معنى سخت و صاف، و زمين يا سنگى كه چيزى نمى‏روياند. گويند: «حَجَرٌ صَلْد اَرْضً صَلْدٌ» (اقرب). در مجمع فرموده: آن به معنى سنگ صاف و زمينى كه در اثر سختى چيزى نمى‏روياند و بخيل... است. در نهج البلاغه حكمت 333 در وصف مؤمن فرموده: «نَفْسُهُ اَصْلَبُ مِنَ الصَلْدِ». در آيه شريفه نروياندن در نظر است يعنى حكايت او حكايت سنگ صافى است كه در آن خاك هست. باران تندى به ان رسيد (خاكش را شست) وآن را سنگى كه چيزى نمى‏روياند، كرد.