أُمّيّون: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
«أُمِّیُّون» جمع «امّى» در اینجا به معناى «درس نخوانده» است. | «أُمِّیُّون» جمع «امّى» در اینجا به معناى «درس نخوانده» است. | ||
درس ناخوانده. راغب گويد: اُمّى كسى است كه نوشتن و خواندن بلد نيست و از قُطْرَب نقل مىكند كه: اُمّية بمعنى غفلت و جهالت است، و اُمّى از آن معنى است، در الميزان فرمايد: اُمّى به اُمّ (مادر) است زيرا مهربانى مادر مانع از آن مىشد كه فرزندش را بدست معلّم بسپارد، فرزند فقط به تربيت مادر اكتفا مىكرد. [بقره:78]، يعنى قسمتى از يهود بيسوادند، كتاب را جز دروغ هائى كه علماءِ آنها مىسازند، نمىدانند. كلمه اُمّى در دو جا، صفت حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله» آمده [اعراف:157-158]، اُمّى و درس ناخوانده بودن، يكى از نبّوت و من عنداللّه بودن آن حضرت است زيرا كه نبوّت عاليترين احكام و علوم را آورد و دنيا را عوض كرد. و اين كار از درس ناخوانده محال است مگر آن كه اين موهبت از جانب خدا باشد، آيهى [عنكبوت:48]، هم معنى اُمّى را درباره آن حضرت روشن مىكند و هم دلالت بر نبّوتش را، يعنى تو پيش از نزول وحى، كتابى نخواندى و با دست نمىنوشتى و اگر غير آن بود، اهل باطل در كار تو شكّ مىكردند و مىگفتند در اثر خواندن و نوشتن چنين چيزها را آورده است. [جمعه:2]، او كسى است كه در ميان درس ناخواندهها، پيغمبرى از خودشان بر انگيخت، مراد از اُميّين، اهل حجاز است. يهود ظاهراً غير يهود را اُميّين مىخواندند چنان كه قرآن از آنها نقل مىكند [آل عمران:75]. در الميزان فرمايد: اهل كتاب مشتركين عرب را اُميّين مىخواندند و آيهى فوق را شاهد مىآورد ولى گفتيم از آيه به نظر مىآيد كه يهود، مطلق غير يهود را اُميّين و خيانت به آنها بر ما مسئوليّتى نيست، پس قهراً منظورشان مطلق غير يهود است نه فقط مشركين عرب. در جوامع الجامع فرموده: مىگفتند در كتاب ما، غير يهود را حرمتى نيست. | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === |
نسخهٔ ۱۹ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۲۲
«أُمِّیُّون» جمع «امّى» در اینجا به معناى «درس نخوانده» است.
درس ناخوانده. راغب گويد: اُمّى كسى است كه نوشتن و خواندن بلد نيست و از قُطْرَب نقل مىكند كه: اُمّية بمعنى غفلت و جهالت است، و اُمّى از آن معنى است، در الميزان فرمايد: اُمّى به اُمّ (مادر) است زيرا مهربانى مادر مانع از آن مىشد كه فرزندش را بدست معلّم بسپارد، فرزند فقط به تربيت مادر اكتفا مىكرد. [بقره:78]، يعنى قسمتى از يهود بيسوادند، كتاب را جز دروغ هائى كه علماءِ آنها مىسازند، نمىدانند. كلمه اُمّى در دو جا، صفت حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله» آمده [اعراف:157-158]، اُمّى و درس ناخوانده بودن، يكى از نبّوت و من عنداللّه بودن آن حضرت است زيرا كه نبوّت عاليترين احكام و علوم را آورد و دنيا را عوض كرد. و اين كار از درس ناخوانده محال است مگر آن كه اين موهبت از جانب خدا باشد، آيهى [عنكبوت:48]، هم معنى اُمّى را درباره آن حضرت روشن مىكند و هم دلالت بر نبّوتش را، يعنى تو پيش از نزول وحى، كتابى نخواندى و با دست نمىنوشتى و اگر غير آن بود، اهل باطل در كار تو شكّ مىكردند و مىگفتند در اثر خواندن و نوشتن چنين چيزها را آورده است. [جمعه:2]، او كسى است كه در ميان درس ناخواندهها، پيغمبرى از خودشان بر انگيخت، مراد از اُميّين، اهل حجاز است. يهود ظاهراً غير يهود را اُميّين مىخواندند چنان كه قرآن از آنها نقل مىكند [آل عمران:75]. در الميزان فرمايد: اهل كتاب مشتركين عرب را اُميّين مىخواندند و آيهى فوق را شاهد مىآورد ولى گفتيم از آيه به نظر مىآيد كه يهود، مطلق غير يهود را اُميّين و خيانت به آنها بر ما مسئوليّتى نيست، پس قهراً منظورشان مطلق غير يهود است نه فقط مشركين عرب. در جوامع الجامع فرموده: مىگفتند در كتاب ما، غير يهود را حرمتى نيست.