لِلْأَذْقَان: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
*[[ریشه ذقن‌ | ذقن‌]] (۳ بار) [[کلمه با ریشه:: ذقن‌| ]]
*[[ریشه ذقن‌ | ذقن‌]] (۳ بار) [[کلمه با ریشه:: ذقن‌| ]]
*[[ریشه ل‌ | ل‌]] (۳۸۴۲ بار) [[کلمه با ریشه:: ل‌| ]]
*[[ریشه ل‌ | ل‌]] (۳۸۴۲ بار) [[کلمه با ریشه:: ل‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
چانه. [اسراء:107]، اذقان جمع ذقن بمعنى چانه‏هاست. در مجمع و الميزان گويد: علت اعتبار اذقان آن است كه چانه در وقت سجده نزديكترين اجزاء صورت به زمين است. در الميزان اضافه كرده: گفته شده مراد از اذقان صورت‏هاست و جزء بطور مجاز بر كّل اطلاق شده است. در اقرب الموارد آمده «خّر لوجهه: وقع» يعنى بر رو افتاد معنى آيه چنين مى‏شود. آنان كه پيش از نزول قرآن دانش داده شده‏اند چون قرآن بر آنها خوانده شود بر چانه‏ها به سجده مى‏افتند مراد از آيه چنان كه الميزان گفته سجده است بقرينه «سجّداً» و ذكر اذقان بدان جهت است كه گفته شد. ولى فكر مى‏كنم منظور از سجده تواضع و خم شدن است نه سجده متعارف يعنى آنگاه كه قرآن بر آنها خوانده شود در اثر تواضع و انقياد آنقدر بر رو مى‏افتند تا چانه‏ها به زمين برسد و در آيه بعدى آمده «وَ يَخِّرونَ لِلاَذقانِ يَبكُونَ و يَزيدُهُم خُشوعاً» مى‏بينيم كه از سجده خبرى نيست. * [يس:8] اگر بگردن كسى زنجير بزنند و آنقدر بگردانند تا زير چانه‏اش برسد به بالا خواهد ماند و قدرت پائين آوردن سر خود را نخواهد داشت. آيه تشبيه است نسبت به اهل فسق و غيره يعنى: ما بگردن آنها سر به بالا گرفتگانند. اذقان سه بار در قرآن آمده كه نقل شد.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۵ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۸:۰۳

آیات شامل این کلمه

«أَذْقان» جمع «ذقن» به معناى «چانه» است; و مى دانیم به هنگام سجده کردن، کسى چانه بر زمین نمى گذارد. اما تعبیر آیه، اشاره به این است که آنها با تمام صورت در پیشگاه خدا بر زمین مى افتند، حتى چانه آنها که آخرین عضوى است که به هنگام سجده ممکن است به زمین برسد، در پیشگاه با عظمتش بر زمین قرار مى گیرد. بعضى از مفسران، این احتمال را نیز داده اند که در سجده معمولى انسان نخست پیشانى بر خاک مى نهد، ولى کسى که همچون مدهوشان بر خاک مى افتد، اول چانه او بر زمین قرار مى گیرد، به کار بردن این تعبیر، در آیه تأکیدى است بر معناى «یَخِرُّونَ».

ریشه کلمه

قاموس قرآن

چانه. [اسراء:107]، اذقان جمع ذقن بمعنى چانه‏هاست. در مجمع و الميزان گويد: علت اعتبار اذقان آن است كه چانه در وقت سجده نزديكترين اجزاء صورت به زمين است. در الميزان اضافه كرده: گفته شده مراد از اذقان صورت‏هاست و جزء بطور مجاز بر كّل اطلاق شده است. در اقرب الموارد آمده «خّر لوجهه: وقع» يعنى بر رو افتاد معنى آيه چنين مى‏شود. آنان كه پيش از نزول قرآن دانش داده شده‏اند چون قرآن بر آنها خوانده شود بر چانه‏ها به سجده مى‏افتند مراد از آيه چنان كه الميزان گفته سجده است بقرينه «سجّداً» و ذكر اذقان بدان جهت است كه گفته شد. ولى فكر مى‏كنم منظور از سجده تواضع و خم شدن است نه سجده متعارف يعنى آنگاه كه قرآن بر آنها خوانده شود در اثر تواضع و انقياد آنقدر بر رو مى‏افتند تا چانه‏ها به زمين برسد و در آيه بعدى آمده «وَ يَخِّرونَ لِلاَذقانِ يَبكُونَ و يَزيدُهُم خُشوعاً» مى‏بينيم كه از سجده خبرى نيست. * [يس:8] اگر بگردن كسى زنجير بزنند و آنقدر بگردانند تا زير چانه‏اش برسد به بالا خواهد ماند و قدرت پائين آوردن سر خود را نخواهد داشت. آيه تشبيه است نسبت به اهل فسق و غيره يعنى: ما بگردن آنها سر به بالا گرفتگانند. اذقان سه بار در قرآن آمده كه نقل شد.