عَادا: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه عاد | عاد]] (۲۴ بار) [[کلمه با ریشه:: عاد| ]] | *[[ریشه عاد | عاد]] (۲۴ بار) [[کلمه با ریشه:: عاد| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
قوم هود«عليهالسلام». [هود:60]. اين مردم در سرزمين احقاف از يمن سكونت داشتند چنانكه فرموده [احقاف:21]. در «حقف» گذشت كه: احقاف در جنوب جزيرةالعرب از قسمتهاى ربعالخالى (وادى دهناء) است كه در روزگار گذشته آباد و مسكن قوم عاد بود. پيامبر معروفشان هود «عليهالسلام» بود ولى پيامبران ديگرى نيز داشتهاند چنانكه فرموده: [شعراء:123]. مردمى بودند بتپرست به هود «عليهالسلام» مىگفتند [هود:53]. و نيز قيامت را انكار مىكردند [حاقة:4]. مرمان قوى هيكل و مرفّه بودند [اعراف:69]. و نيز هود «عليهالسلام» به ايشان مىگفت [شعراء:132-134]. چون در ضلالت خويش اصرار ورزيدند بادى سرد و سوزان بر ايشان وزيدن گرفت هفت شب و روز ادامه داشت ابدانشان را چون چوب خشكاند و خونهايشان را منجمد كرد تا همه از بين رفتند [حاقة:6-8]. رجوع شود به «روح» تحت عنوان بادى كه قوم هود را از برد در آنجا نظر دادهايم كه باد آنها طوفان نبوده بلكه باد سرد و سوزان بود. واللَّهالعالم. در مجمع ذيل آيه 65 اعراف درباره عاد فرموده او عاد پسر عوص پسر ارم پسر سام بن نوح بود. على هذا عاد نام شخصى است كه قبيله و قوم با نام او تسميه شده در اقرب الموارد به اين تسميه تصريح شده است و نيز اقرب گفته: «عاد» منصرف هر دو آيد. نگارنده گويد: عاد در قرآن مجموعاً 24 بار آمده و همه منصرف به كار رفته است. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۹ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۲۰:۴۸
ریشه کلمه
- عاد (۲۴ بار)
قاموس قرآن
قوم هود«عليهالسلام». [هود:60]. اين مردم در سرزمين احقاف از يمن سكونت داشتند چنانكه فرموده [احقاف:21]. در «حقف» گذشت كه: احقاف در جنوب جزيرةالعرب از قسمتهاى ربعالخالى (وادى دهناء) است كه در روزگار گذشته آباد و مسكن قوم عاد بود. پيامبر معروفشان هود «عليهالسلام» بود ولى پيامبران ديگرى نيز داشتهاند چنانكه فرموده: [شعراء:123]. مردمى بودند بتپرست به هود «عليهالسلام» مىگفتند [هود:53]. و نيز قيامت را انكار مىكردند [حاقة:4]. مرمان قوى هيكل و مرفّه بودند [اعراف:69]. و نيز هود «عليهالسلام» به ايشان مىگفت [شعراء:132-134]. چون در ضلالت خويش اصرار ورزيدند بادى سرد و سوزان بر ايشان وزيدن گرفت هفت شب و روز ادامه داشت ابدانشان را چون چوب خشكاند و خونهايشان را منجمد كرد تا همه از بين رفتند [حاقة:6-8]. رجوع شود به «روح» تحت عنوان بادى كه قوم هود را از برد در آنجا نظر دادهايم كه باد آنها طوفان نبوده بلكه باد سرد و سوزان بود. واللَّهالعالم. در مجمع ذيل آيه 65 اعراف درباره عاد فرموده او عاد پسر عوص پسر ارم پسر سام بن نوح بود. على هذا عاد نام شخصى است كه قبيله و قوم با نام او تسميه شده در اقرب الموارد به اين تسميه تصريح شده است و نيز اقرب گفته: «عاد» منصرف هر دو آيد. نگارنده گويد: عاد در قرآن مجموعاً 24 بار آمده و همه منصرف به كار رفته است.