خِيَانَتَک: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
*[[ریشه خون | خون]] (۱۶ بار) [[کلمه با ریشه:: خون| ]] | *[[ریشه خون | خون]] (۱۶ بار) [[کلمه با ریشه:: خون| ]] | ||
*[[ریشه ک | ک]] (۱۴۷۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ک| ]] | *[[ریشه ک | ک]] (۱۴۷۸ بار) [[کلمه با ریشه:: ک| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
خيانت مقابل امانت است. و اصل آن چنان كه در مجمع ذيل آيه 186 بقره گفته به معنى منع حق است راغب مىگويد: خيانت و نفاق هر دو يكى است ولى خيانت نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت بدين گفته مىشود سپس با هم مىشوند. پس خيانت مخالفت حق است با نقض عهد در نهان. على هذا خيانت به معنى منع حق و مخالفت با حقّ است. [انفال:71] مراد از خيانت در اين جا نقض عهد و مخالفت حق است كه اسيران مثلاً مىخواستند پس از آزادى باز به جنگ آن حضرت بيايند يعنى اگر بخواهند با تو خيانت و حيله و نقض عهد كنند از پيش به خدا خيانت كرده و مخالفت با حق كردهاند پس خدا بدامشان انداخت. [انفال:27] با خدا و رسول مخالفت نكنيد و در امانت خود نيز خيانت ننمائيد. * [بقره:187]، [نساء:107]. اختنان به عقيده طبرسى و قاموس و صحاح به معنى خيانت است در اقرب مىگويد اختنان همان خيانت است الّا اين كه اختنان از خيانت ابلغ و رساتر است: راغب مىگويد: آن تحرّك ميل انسان به خيانت است نه خود خيانت. به عقيده راغب معنى آيه اوّل چنين است: خدا دانست كه مىخواستيد به نفس خويش خيانت كنيد همچنين است آيه دوّم. ولى كلمه «فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفاعَنْكُمْ» نشان مىدهد كه آنها خيانت مىكردهاند نه اين كه ميل به خيانت داشتند و همچنين آيه دوّم مىگويد از كسانى كه بر خويشتن خيانت مىكنند دفاع مكن. نه اينكه ميل بخيانت دارند گر چه آن نيز معناى صحيح است يعنى آنان كه در فكر خيانت به خويشاند از آنان دفاع منما. بهتر است بگوئيم كه افتعال در اينجا به معنى مبالغه است چنان كه از اقرب الموارد نقل شد و مبالغه بنابر آنكه در المنجد گفته شده يكى از معانى افتعال است. در اين صورت مىتوان گفت كه مراد از مبالغه در خيانت ادامه آن است. * [نساء:105] براى خائنان مدافع و طرفگير مباش و اگر گوئيم «لام» براى انتفاع است معنى كاملاً روشن مىشود يعنى به نفع خائنان مخاصمه و دفاع مكن. * [تحريم:10] مراد از خيانت به عقيده سدّى كفر است، بعضى نفاق گفتهاند، ضحاك گويد نمّامى و افشاء سرّ بر مشركان است ولى بهتر است گفته شود مراد نقض عهد و مخالفت با حقّ است يعنى زن نوح و زن لوط با آن دو نسبت به حقّ و دين مخالفت كردند و ايمان نياوردند. خوّان: صيغه مبالغه است يعنى بسيار خائن يا هميشه خائن [حج:38]. خائنه در آيه [غافر:19] ممكن است مصدر باشد يعنى: خيانت چشمها را مىداند و آن نگاه حرام است. طبرسى فرموده: خائنه مصدر است مثل خيانت چنان كه كاذبه و لاغيه به معنى كذب و لغو است بعضى گفتهاند از قبيل اضافه صفت به سوى موصوف است يعنى «يَعْلَمُ الْاَعْيُنَ الْخائِنَةَ مِنْهُمْ» و در آيه [مائده:13] راغب جماعة مقدر كرده يعنى «عَلى جَماعَةٍ خائِنَةٍ» ولى طبرسى آن را به معنى گرفته و گفته: وزن فاعله در مصادر زياد است مثل عافية، طافيه، كاذيه. قول مجمع به نظر اقرب مىرسد. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۱۲
ریشه کلمه
قاموس قرآن
خيانت مقابل امانت است. و اصل آن چنان كه در مجمع ذيل آيه 186 بقره گفته به معنى منع حق است راغب مىگويد: خيانت و نفاق هر دو يكى است ولى خيانت نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت بدين گفته مىشود سپس با هم مىشوند. پس خيانت مخالفت حق است با نقض عهد در نهان. على هذا خيانت به معنى منع حق و مخالفت با حقّ است. [انفال:71] مراد از خيانت در اين جا نقض عهد و مخالفت حق است كه اسيران مثلاً مىخواستند پس از آزادى باز به جنگ آن حضرت بيايند يعنى اگر بخواهند با تو خيانت و حيله و نقض عهد كنند از پيش به خدا خيانت كرده و مخالفت با حق كردهاند پس خدا بدامشان انداخت. [انفال:27] با خدا و رسول مخالفت نكنيد و در امانت خود نيز خيانت ننمائيد. * [بقره:187]، [نساء:107]. اختنان به عقيده طبرسى و قاموس و صحاح به معنى خيانت است در اقرب مىگويد اختنان همان خيانت است الّا اين كه اختنان از خيانت ابلغ و رساتر است: راغب مىگويد: آن تحرّك ميل انسان به خيانت است نه خود خيانت. به عقيده راغب معنى آيه اوّل چنين است: خدا دانست كه مىخواستيد به نفس خويش خيانت كنيد همچنين است آيه دوّم. ولى كلمه «فَتابَ عَلَيْكُمْ وَ عَفاعَنْكُمْ» نشان مىدهد كه آنها خيانت مىكردهاند نه اين كه ميل به خيانت داشتند و همچنين آيه دوّم مىگويد از كسانى كه بر خويشتن خيانت مىكنند دفاع مكن. نه اينكه ميل بخيانت دارند گر چه آن نيز معناى صحيح است يعنى آنان كه در فكر خيانت به خويشاند از آنان دفاع منما. بهتر است بگوئيم كه افتعال در اينجا به معنى مبالغه است چنان كه از اقرب الموارد نقل شد و مبالغه بنابر آنكه در المنجد گفته شده يكى از معانى افتعال است. در اين صورت مىتوان گفت كه مراد از مبالغه در خيانت ادامه آن است. * [نساء:105] براى خائنان مدافع و طرفگير مباش و اگر گوئيم «لام» براى انتفاع است معنى كاملاً روشن مىشود يعنى به نفع خائنان مخاصمه و دفاع مكن. * [تحريم:10] مراد از خيانت به عقيده سدّى كفر است، بعضى نفاق گفتهاند، ضحاك گويد نمّامى و افشاء سرّ بر مشركان است ولى بهتر است گفته شود مراد نقض عهد و مخالفت با حقّ است يعنى زن نوح و زن لوط با آن دو نسبت به حقّ و دين مخالفت كردند و ايمان نياوردند. خوّان: صيغه مبالغه است يعنى بسيار خائن يا هميشه خائن [حج:38]. خائنه در آيه [غافر:19] ممكن است مصدر باشد يعنى: خيانت چشمها را مىداند و آن نگاه حرام است. طبرسى فرموده: خائنه مصدر است مثل خيانت چنان كه كاذبه و لاغيه به معنى كذب و لغو است بعضى گفتهاند از قبيل اضافه صفت به سوى موصوف است يعنى «يَعْلَمُ الْاَعْيُنَ الْخائِنَةَ مِنْهُمْ» و در آيه [مائده:13] راغب جماعة مقدر كرده يعنى «عَلى جَماعَةٍ خائِنَةٍ» ولى طبرسى آن را به معنى گرفته و گفته: وزن فاعله در مصادر زياد است مثل عافية، طافيه، كاذيه. قول مجمع به نظر اقرب مىرسد.