قِرَدَة: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه قرد | قرد]] (۳ بار) [[کلمه با ریشه:: قرد| ]] | *[[ریشه قرد | قرد]] (۳ بار) [[کلمه با ریشه:: قرد| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
(بروزن جسر) بوزينه، جمع آن در قرآن مجيد قِرَدَة (بر وزن عنبه) آمده است. قصه «قِرَدَة» سه بار در قرآن ياد شده هر سه درباره يهود و هر سه در خصوص اصحاب سبت است، دو محل دراصحاب سبت بودن صريح مىباشد وبا قرينه مىفهميم كه سومى هم راجع به آنهاست اينك هر سه آيه را ذكر و بررسى مىكنيم: 1- [بقره:65]. 2- [اعراف:166-163]. اين دو مورد صريح است كه هردو راجه به يك قوم و يك قضيه است. 3- [مائده:60]. اين آيه گرچه در باره مطلق اهل كتاب است ولى ظاهرا منظور يهود است و اثبات مسخ در نصارى تقريبا غيرممكن است، در اين آيه «خنازير» نيز آمده كه اشاره خواهيم كرد. آيا اصحاب سبت تغيير شكل داده مبدل به ميمون شدند، يا اخلاق آنها اخلاق ميمون شد و قيافه آنها تغيير نكرد؟ ظهور «قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً» نشان مىدهد كه تغيير شكل كرده به صورت ميمون درآمدهاند مخصوصا با اين قرينه كه در«سبت» گذشت: آنانكه امر به معروف نكردند به عذاب گرفتار شدند و اين مىرساند كه بايد عذاب صيدكنندگان مسخ واقعى باشد و گرنه از عذاب گروه اول كمتر خواهد بود وانگهى اگر منظور تغيير اخلاق مسخ اخلاقى بود با امثال [مائده:13]. [اعراف:101]. و نظائر آن گفته مىشد نه جمله «قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً» مخصوصا كه در مابعد آيه اول آمده «فَجَعَلْناها نَكالاً لِمْا بَيْنَ يَدَيْها وَ ماخَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقينَ» موعظه بودن مسخ باطنى به واسطه نامحسوس بودن مشكل است از طرف ديگر تارخ بنى اسرائيل پر است از اينگونه جريانها و در «سبت» گذشت روايتى كه صريح در مسخ حقيقى و تغيير شكل آنها بود از اهل سنت نيز رواياتى در اين زمينه آمده است. (واللَّهالعالم). در مجمع ذيل آيه اول از ابن عباس نقل شده: خدا براى عقوبت مسخشان كرد، صداى ميمون داشتند، سه روز باقى ماندند، چيزى نخوردند و ننوشيدند و تناسل نكردند سپس خدا هلاكشان كرد، بادى آمد اجسادشان را به دريا افكند... از مجاهد نقل مىكند كه آنها مسخ نشدند بلكه آيه مثلى است نظير [جمعه:5]. و نيز از وى حكايت شده كه: قلوبشان مسخ شد مانند قلوب بوزينگان كه امر و نهى را قبول نمىكرد. بعد فرموده: اين دو قول مخالف ظاهر آيه است كه اكثر مفسران برآنند بى آنكه ضرورتى آن را ايجاب كند. *** المنار ذيل آيه دوم گويد: مسخ بدنى قول جمهور است و مسخ باطنى قول مجاهد كه او گفته: قلوبشان مسخ شد تا به فهم حق توفيق نيافتند، در ذيل آيه اول نيز قول مجاهد و قول جمهور را نقل كرده و قول جمهور را قبول نمىكند و گويد: از كمال انسانيت خارج شده مانند ميمون گشتند در جست و خيز و مثل خوك در شهوات. و نيز گويد: قرآن در مسخ حقيقى صريح نيست. *** طبرسى در ذيل آيه سوم فرموده: به قول مفسران اصحاب سبت بوزينگان و اصحاب كفر به مائده عيسى «عليه السلام» مسخ به خنازير شدند و البى از ابن عباس نقل كرده: همه از اصحاب سبت اند زيرا جوانهايشان به ميمونها و پيرانشان به خنازير تبديل شدند. نگارنده گويد چيزى براى من در اين زمينه دستگير نشد. والعلم عنداللَّه. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۵:۱۲
ریشه کلمه
- قرد (۳ بار)
قاموس قرآن
(بروزن جسر) بوزينه، جمع آن در قرآن مجيد قِرَدَة (بر وزن عنبه) آمده است. قصه «قِرَدَة» سه بار در قرآن ياد شده هر سه درباره يهود و هر سه در خصوص اصحاب سبت است، دو محل دراصحاب سبت بودن صريح مىباشد وبا قرينه مىفهميم كه سومى هم راجع به آنهاست اينك هر سه آيه را ذكر و بررسى مىكنيم: 1- [بقره:65]. 2- [اعراف:166-163]. اين دو مورد صريح است كه هردو راجه به يك قوم و يك قضيه است. 3- [مائده:60]. اين آيه گرچه در باره مطلق اهل كتاب است ولى ظاهرا منظور يهود است و اثبات مسخ در نصارى تقريبا غيرممكن است، در اين آيه «خنازير» نيز آمده كه اشاره خواهيم كرد. آيا اصحاب سبت تغيير شكل داده مبدل به ميمون شدند، يا اخلاق آنها اخلاق ميمون شد و قيافه آنها تغيير نكرد؟ ظهور «قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً» نشان مىدهد كه تغيير شكل كرده به صورت ميمون درآمدهاند مخصوصا با اين قرينه كه در«سبت» گذشت: آنانكه امر به معروف نكردند به عذاب گرفتار شدند و اين مىرساند كه بايد عذاب صيدكنندگان مسخ واقعى باشد و گرنه از عذاب گروه اول كمتر خواهد بود وانگهى اگر منظور تغيير اخلاق مسخ اخلاقى بود با امثال [مائده:13]. [اعراف:101]. و نظائر آن گفته مىشد نه جمله «قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً» مخصوصا كه در مابعد آيه اول آمده «فَجَعَلْناها نَكالاً لِمْا بَيْنَ يَدَيْها وَ ماخَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقينَ» موعظه بودن مسخ باطنى به واسطه نامحسوس بودن مشكل است از طرف ديگر تارخ بنى اسرائيل پر است از اينگونه جريانها و در «سبت» گذشت روايتى كه صريح در مسخ حقيقى و تغيير شكل آنها بود از اهل سنت نيز رواياتى در اين زمينه آمده است. (واللَّهالعالم). در مجمع ذيل آيه اول از ابن عباس نقل شده: خدا براى عقوبت مسخشان كرد، صداى ميمون داشتند، سه روز باقى ماندند، چيزى نخوردند و ننوشيدند و تناسل نكردند سپس خدا هلاكشان كرد، بادى آمد اجسادشان را به دريا افكند... از مجاهد نقل مىكند كه آنها مسخ نشدند بلكه آيه مثلى است نظير [جمعه:5]. و نيز از وى حكايت شده كه: قلوبشان مسخ شد مانند قلوب بوزينگان كه امر و نهى را قبول نمىكرد. بعد فرموده: اين دو قول مخالف ظاهر آيه است كه اكثر مفسران برآنند بى آنكه ضرورتى آن را ايجاب كند. *** المنار ذيل آيه دوم گويد: مسخ بدنى قول جمهور است و مسخ باطنى قول مجاهد كه او گفته: قلوبشان مسخ شد تا به فهم حق توفيق نيافتند، در ذيل آيه اول نيز قول مجاهد و قول جمهور را نقل كرده و قول جمهور را قبول نمىكند و گويد: از كمال انسانيت خارج شده مانند ميمون گشتند در جست و خيز و مثل خوك در شهوات. و نيز گويد: قرآن در مسخ حقيقى صريح نيست. *** طبرسى در ذيل آيه سوم فرموده: به قول مفسران اصحاب سبت بوزينگان و اصحاب كفر به مائده عيسى «عليه السلام» مسخ به خنازير شدند و البى از ابن عباس نقل كرده: همه از اصحاب سبت اند زيرا جوانهايشان به ميمونها و پيرانشان به خنازير تبديل شدند. نگارنده گويد چيزى براى من در اين زمينه دستگير نشد. والعلم عنداللَّه.