تَشْکُرُون: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه شکر | شکر]] (۷۵ بار) [[کلمه با ریشه:: شکر| ]]
*[[ریشه شکر | شکر]] (۷۵ بار) [[کلمه با ریشه:: شکر| ]]
=== قاموس قرآن ===
ثنا گوئى در مقابل نعمت. در مجمع فرموده: شكر اعتراف به نعمت است توأم با نوعى تعظيم. رمّانى گفته: شكر اظهار نعمت است راغب گويد: شكر يادآورى نعمت و اظهار آن است... ضد آن كفر به معنى نسيان و پوشاندن نعمت است... شكر بر سه نوع است: شكر قلب و آن يادآورى نعمت است. شكر زبان و آن ثناگوئى در مقابل نعمت است. شكر جارح وآن مكافات نعمت به قدر قدرت است. بقيه مطلب در «حمد» گذشت. شكر فقز در مقابل نعمت و بذل است. چنانكه فرموده [نحل:121]، [ابراهيم:37]، [نحل:114]. شكور: صيغه مبالغه است و آن وصف خدا و بنده هر دو آمده است مثل [فاطر:34]، [تغابن:17]، [ابراهيم:5]. در وصف حضرت نوح آمده [اسراء:3]. شكور به ضمّ (ش) مصدر است به معنى شكر [انسان :9]. در اينجا لازم است به چند مطلب اشاره شود: 1- شكر خدا ياد آورى نعمتهاى او ثناگوئى در مقابل آنها است چنانكه فرموده [نحل:114]. اعمال مذهبى و اطاعت پروردگار بهترين شكر در مقابل نعمتها است [سباء:12]. وآن قسم سوم از اقسام شكر است كه از راغب نقل گرديد. سجده شكر، نماز شكر، احسان و وليمه شكر از قبيل است روايت شده: چون سر ابن زياد را به مدينه آوردند حضرت سجّاد عليه السلام به شكرانه آن قدرى ميوه بر اهل مدينه تقسيم فرمود. 2- شكر از بنده همان است كه گفته شد. شكر از خدا مجازات عمل صالح بنده است و خداوند از اين عمل شاكر و شكور است [بقره:158]. ايضاً [فاطر:30]. چنين عمل را عمل مشكور نعمت گوئيم [انسان:22]. 3- شكر سبب مزيد نعمت است چنانكه فرموده [ابراهيم:7]. در تفسير عياشى از حضرت امام صادق عليه السلام نقل است هر بنده‏اى كه خدا به او نعمت بدهد در قلبش آن را بداند - و در روايتى با قلبش به‏آن اقرار كند - و با زبان خدا را حمد نمايد شخن او به آخر نمى‏رسد تا خدا به زيادت فرمان دهد. از اين قبيل روايت بسيار مى‏توان يافت. آيه [نمل:40]. نيز مطلب آيه فوق را مى‏رساند. نا گفته نماند ذيل آيه اول «وَ لَئِن كَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابى لَشَديدٌ» عكس مطلب را روشن مى‏كند يعنى كفران نعمت سبب از بين رفتن آن است و اگر ظاهراً هم از بين نرود به نقمت مبدل مى‏شود و روسياهى به بار مى‏آورد. 4- شكر گزار بنده حكيم و داراى درك است [لقمان:12]. 5- در قرآن مجيد راجع به شكر بسيار تشويق شده است. آنچه از دست بندگان آيد همان است كه نعمتهاى خدا را ياد اورند و ثنا گوئى پردازند دراينجا چند حديث از كافى باب شكر نقل مى‏شود: عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: شُكْرُ النِّعِمِ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَ تَمامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ: اَلْحَمْدُلَلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ. عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلّادِ قالَ سَمِعَتُ اَبَاالْحَسَنِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ: مَنْ حَمِدَاللّهِ عَلَى النِّعْمَةِ فَقَدْ شَكَرَهُ وَ كانَ الْحَمْدُ اَفْضَلُ «مِنْ» تِلْكَ النِّعْمَةِ. عَنْ صَفْوانِ الْجَمّالِ عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ قالَ: قالَ لى ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلى عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ صَغُرَتْ اَوْ كَبُرَتْ، فَقالَ الْحَمْدُلِلّهِ فَقَدْ اَدّى شُكْرَها.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۲۸ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۴۴

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

ثنا گوئى در مقابل نعمت. در مجمع فرموده: شكر اعتراف به نعمت است توأم با نوعى تعظيم. رمّانى گفته: شكر اظهار نعمت است راغب گويد: شكر يادآورى نعمت و اظهار آن است... ضد آن كفر به معنى نسيان و پوشاندن نعمت است... شكر بر سه نوع است: شكر قلب و آن يادآورى نعمت است. شكر زبان و آن ثناگوئى در مقابل نعمت است. شكر جارح وآن مكافات نعمت به قدر قدرت است. بقيه مطلب در «حمد» گذشت. شكر فقز در مقابل نعمت و بذل است. چنانكه فرموده [نحل:121]، [ابراهيم:37]، [نحل:114]. شكور: صيغه مبالغه است و آن وصف خدا و بنده هر دو آمده است مثل [فاطر:34]، [تغابن:17]، [ابراهيم:5]. در وصف حضرت نوح آمده [اسراء:3]. شكور به ضمّ (ش) مصدر است به معنى شكر [انسان :9]. در اينجا لازم است به چند مطلب اشاره شود: 1- شكر خدا ياد آورى نعمتهاى او ثناگوئى در مقابل آنها است چنانكه فرموده [نحل:114]. اعمال مذهبى و اطاعت پروردگار بهترين شكر در مقابل نعمتها است [سباء:12]. وآن قسم سوم از اقسام شكر است كه از راغب نقل گرديد. سجده شكر، نماز شكر، احسان و وليمه شكر از قبيل است روايت شده: چون سر ابن زياد را به مدينه آوردند حضرت سجّاد عليه السلام به شكرانه آن قدرى ميوه بر اهل مدينه تقسيم فرمود. 2- شكر از بنده همان است كه گفته شد. شكر از خدا مجازات عمل صالح بنده است و خداوند از اين عمل شاكر و شكور است [بقره:158]. ايضاً [فاطر:30]. چنين عمل را عمل مشكور نعمت گوئيم [انسان:22]. 3- شكر سبب مزيد نعمت است چنانكه فرموده [ابراهيم:7]. در تفسير عياشى از حضرت امام صادق عليه السلام نقل است هر بنده‏اى كه خدا به او نعمت بدهد در قلبش آن را بداند - و در روايتى با قلبش به‏آن اقرار كند - و با زبان خدا را حمد نمايد شخن او به آخر نمى‏رسد تا خدا به زيادت فرمان دهد. از اين قبيل روايت بسيار مى‏توان يافت. آيه [نمل:40]. نيز مطلب آيه فوق را مى‏رساند. نا گفته نماند ذيل آيه اول «وَ لَئِن كَفَرْتُمْ اِنَّ عَذابى لَشَديدٌ» عكس مطلب را روشن مى‏كند يعنى كفران نعمت سبب از بين رفتن آن است و اگر ظاهراً هم از بين نرود به نقمت مبدل مى‏شود و روسياهى به بار مى‏آورد. 4- شكر گزار بنده حكيم و داراى درك است [لقمان:12]. 5- در قرآن مجيد راجع به شكر بسيار تشويق شده است. آنچه از دست بندگان آيد همان است كه نعمتهاى خدا را ياد اورند و ثنا گوئى پردازند دراينجا چند حديث از كافى باب شكر نقل مى‏شود: عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: شُكْرُ النِّعِمِ اِجْتِنابُ الْمَحارِمِ وَ تَمامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ: اَلْحَمْدُلَلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ. عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلّادِ قالَ سَمِعَتُ اَبَاالْحَسَنِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيْهِ يَقُولُ: مَنْ حَمِدَاللّهِ عَلَى النِّعْمَةِ فَقَدْ شَكَرَهُ وَ كانَ الْحَمْدُ اَفْضَلُ «مِنْ» تِلْكَ النِّعْمَةِ. عَنْ صَفْوانِ الْجَمّالِ عَنْ اَبى عَبْدِاللّهِ قالَ: قالَ لى ما اَنْعَمَ اللّهُ عَلى عَبْدٍ بِنِعْمَةٍ صَغُرَتْ اَوْ كَبُرَتْ، فَقالَ الْحَمْدُلِلّهِ فَقَدْ اَدّى شُكْرَها.