النساء ٢٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و اگر خواستید بگزینید همسری به جای همسری گزینید و دادید یکی از ایشان را پوست گاوی آکنده از زر یا سیم نگیرید از او چیزی آیا می‌گیریدش به دروغ بستن و گناهی آشکار
|-|معزی=و اگر خواستید بگزینید همسری به جای همسری گزینید و دادید یکی از ایشان را پوست گاوی آکنده از زر یا سیم نگیرید از او چیزی آیا می‌گیریدش به دروغ بستن و گناهی آشکار
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::20|٢٠]] | قبلی = النساء ١٩ | بعدی = النساء ٢١  | کلمه = [[تعداد کلمات::21|٢١]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::20|٢٠]] | قبلی = النساء ١٩ | بعدی = النساء ٢١  | کلمه = [[تعداد کلمات::21|٢١]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«إِسْتِبْدَال»: عوض‌کردن. جابجا کردن. «قِنطَاراً»: مال فراوان. مراد مهریّه زیاد است. «بُهْتَاناً»: از راه ظلم. به بطالت. با توسّل به بهتان. واژه (بُهْتَاناً وَ إِثْماً) مصدرند و به عنوان وصف به کار رفته‌اند و حال ضمیر (و) در (تَأْخُذُونَهُ) می‌باشند و تقدیر چنین است: أَتَأْخُذُونَهُ بَاهِتِینَ وَ آثِمِینَ. «مُبِیناً»: روشن و آشکار.
«إِسْتِبْدَال»: عوض‌کردن. جابجا کردن. «قِنطَاراً»: مال فراوان. مراد مهریّه زیاد است. «بُهْتَاناً»: از راه ظلم. به بطالت. با توسّل به بهتان. واژه (بُهْتَاناً وَ إِثْماً) مصدرند و به عنوان وصف به کار رفته‌اند و حال ضمیر (و) در (تَأْخُذُونَهُ) می‌باشند و تقدیر چنین است: أَتَأْخُذُونَهُ بَاهِتِینَ وَ آثِمِینَ. «مُبِیناً»: روشن و آشکار.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۷


ترجمه

و اگر تصمیم گرفتید که همسر دیگری به جای همسر خود انتخاب کنید، و مال فراوانی (بعنوان مهر) به او پرداخته‌اید، چیزی از آن را پس نگیرید! آیا برای بازپس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل می‌شوید؟!

و اگر خواستيد به جاى زنى زن ديگرى بگيريد، و به يكى از آنها مال فراوانى داده‌ايد، چيزى از او پس نگيريد. آيا آن را به بهتان و با گناه آشكار پس مى‌گيريد؟ [كه با اتهام زدن از مهرشان دست بردارند]
و اگر خواستيد همسرى [ديگر] به جاى همسر [پيشين خود] ستانيد، و به يكى از آنان مال فراوانى داده باشيد، چيزى از او پس مگيريد. آيا مى‌خواهيد آن [مال‌] را به بهتان و گناه آشكار بگيريد؟
و اگر خواستید زنی را رها کرده و زنی دیگر اختیار نمایید و مال بسیار مهر او کرده‌اید نباید چیزی از مهر او بازگیرید، آیا به وسیله تهمت زدن به زن و گناهی آشکار مهر او را می‌گیرید؟!
و اگر خواستید همسری دیگر به جای همسر پیشین جایگزین کنید و به همسر پیشین مال فراوانی [به عنوان مهریه] پرداخته اید، چیزی از آن را پس مگیرید. آیا آن را با تکیه به تهمت و گناهی آشکار پس می گیرید؟!
اگر خواستيد زنى به جاى زنى ديگر بگيريد و او را قنطارى مال داده‌ايد، نبايد چيزى از او بازستانيد. آيا به آنان تهمت مى‌زنيد تا مهرشان را باز پس گيريد؟ اين گناهى آشكار است.
و اگر می‌خواهید همسری را جانشین همسری [زن پیشین خود] کنید و به یکی از آنها مال هنگفتی [به عنوان مهر] داده بودید، چیزی از آن را باز پس نگیرید، آیا با بهتان و گناهی آشکار، آن را باز پس می‌گیرید؟
و اگر خواستيد به جاى زنى، زنى ديگر گيريد و به يكى از ايشان پوست گاوى پر از زر- يعنى مال بسيار- داده باشيد چيزى از آن باز نستانيد. آيا آن را با دروغ‌بستن و گناهى آشكار- يعنى تهمت بى‌عفتى زدن براى طلاق‌دادن و باز پس گرفتن مهر- باز مى‌ستانيد؟
و اگر خواستید همسری را به جای همسری برگزینید، هر چند مال فراوانی هم مهر یکی از آنان کرده باشید، برای شما درست نیست که چیزی از آن مال دریافت دارید. آیا با بهتان و گناه آشکار، آن را دریافت می‌دارید؟! (مگر مؤمنان را چنین کاری سزد؟!).
و اگر خواستید همسری (دیگر) به جای همسر (پیشین خود) برگزینید و به یکی از آنان بار شتری طلا داده‌اید، پس چیزی از او باز پس مگیرید. آیا می‌خواهید آن (مال) را به بهتان و گناهی پیگیر و آشکارگر (از آنان) باز پس گیرید؟
و اگر خواستید بگزینید همسری به جای همسری گزینید و دادید یکی از ایشان را پوست گاوی آکنده از زر یا سیم نگیرید از او چیزی آیا می‌گیریدش به دروغ بستن و گناهی آشکار


النساء ١٩ آیه ٢٠ النساء ٢١
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِسْتِبْدَال»: عوض‌کردن. جابجا کردن. «قِنطَاراً»: مال فراوان. مراد مهریّه زیاد است. «بُهْتَاناً»: از راه ظلم. به بطالت. با توسّل به بهتان. واژه (بُهْتَاناً وَ إِثْماً) مصدرند و به عنوان وصف به کار رفته‌اند و حال ضمیر (و) در (تَأْخُذُونَهُ) می‌باشند و تقدیر چنین است: أَتَأْخُذُونَهُ بَاهِتِینَ وَ آثِمِینَ. «مُبِیناً»: روشن و آشکار.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- مرد مى تواند همسر خویش را طلاق داده و همسر دیگرى انتخاب کند. (و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج)

۲- طلاق به دست مردان است.* (و ان اردتم استبدال زوج مکان زوج)

۳- عدم محدودیت میزان مهریّه (و اتیتم احدیهنّ قنطاراً فلا تأخذوا منه شیئاً) چون «قنطار» به معناى مال کثیر است و این مقدار مهریّه مورد تأیید قرآن قرار گرفته است و اگر مورد تأیید نبود، پس گیرى آن حرمتى نداشت.

۴- وسعت گستره مالکیت شخصى (و اتیتم احدیهنّ قنطاراً)

۵- کراهت مرد از همسر خویش و علاقه به ازدواجى دیگر، مجوّز پس گیرى حتّى اندکى از مهریّه به هنگام طلاق نمى شود. (فان کرهتموهنّ ... و ان اردتم استبدال ... فلا تأخذوا منه شیئاً) جمله «ان اردتم» پس از جمله «فان کرهتموهنّ»، اشاره به این دارد که هر چند دلیل «استبدال» ناخوشایندى از همسر موجود و علاقه به ازدواجى دیگر باشد، این امر، مجوّز پس گیرى مهریه نمى تواند باشد.

۶- پس گیرى مهریّه از سوى شوهران، کارى باطل و گناهى آشکار است. (فلا تاخذوا منه شیئاً اتأخذونه بهتاناً و اثماً مبیناً) در برداشت فوق، «بهتاناً» و «اثماً»، حال براى «اَخْذ» (که از «تأخذونه» استفاده مى شود) گرفته شده است.

روایات و احادیث

۷- حرمت پس گیرى مهریه همسر، حتى اگر ثروت کلانى (مثل پوست گاوى پر از طلا) باشد. (و اتیتم احدیهنّ قنطاراً فلا تأخذوا منه شیئاً) امام باقر و صادق (ع) درباره «قنطار» فرمودند: ... هو ملأ مسک ثور ذهباً.[۱]

۸- مقدار افزون بر مهر السنّة در مهریّه زن، در حکم بخشش به اوست و پس گرفتن آن جایز نیست. (و اتیتم احدیهنّ قنطاراً) امام صادق (ع) در پاسخ به سؤال از حکم مهریّه بیش از مهر السنّة فرمود: اذا جاوز مهر السنّة فلیس هذا مهراً انّما هو نحل لانّ اللّه یقول: «و اتیتم احدیهنّ قنطاراً ... » انّما عنى النحل و لم یعنى المهر.[۲]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱، ۲، ۳، ۵، ۷، ۸
  • ازدواج: احکام ازدواج ۱، ۵
  • زن: حقوق زن ۵
  • طلاق: احکام طلاق ۱، ۲
  • عمل: ناپسند ۶
  • گناه: موارد گناه ۶
  • مالکیت: خصوصى ۴
  • محرمات:۷
  • مرد: اختیارات مرد ۱، ۲
  • مهریه: احکام مهریه ۳، ۵، ۶، ۷، ۸ ; استرداد مهریه ۵، ۶، ۷، ۸

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۲، ص ۷۱۲ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۴۵۹، ح ۱۳۹.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۲۹، ح ۶۷ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۳۵۵، ح ۹.