شَيْء: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه شىء | شىء]] (۵۱۹ بار) [[کلمه با ریشه:: شىء| ]] | *[[ریشه شىء | شىء]] (۵۱۹ بار) [[کلمه با ریشه:: شىء| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
مصدر است به معنى خواستن و اراده كردن «شائة يشائه شيئاً: اراده» [بقره:20]. طبرسى در ذيل اين آيه مشيت را اراده معنى كرده است. [يونس:99]. شاء در اين آيه و نظائر آن به معنى مشيت جبرى است يعنى اگر خدا مىخواست قدرت عدم ايمان را از آنهابر مىداشت قهراً همه ايمان مىآوردند ولى خدا چنين نخواسته است. * [انسان:29-30]، [تكوير:27-29]. ظاهراً مراد از «يَشاءَ اللّهُ»در اين دو آيه و نظير آنها، فراهم آوردن اسباب و توفيق در كارها است، پر واضح است كه اگر خداوند اسباب را فراهم نكند انسان كارى نتواند كرد هر چند كه فاعل مختار است اينكه خداوند اسباب بى شمار را از قبيل آفتاب، ماه، ستارگان، زمين، هوا، آب،ارزاق، بدن، سلامتى، فهم، اراده و... فراهم آورده است اينها همه مشيّت خدا اند كه ما كار شايسته را اراده و انجام دهيم و اگر خداوند اين اسباب را جور نمىآورد اراده كار نيك يا بد از ما مقدور نبود اين است آنچه به نظر مىآيد. واللّه العالم . اراده خداوند دو گونه است: اراده تكوينى و اراده تشريعى. اراده تكوينى و اراده تشريعى و اراده تكوينى از مراد غير قابل تخلّف است ولى اراده تشريعى مىشود كه از مراد متخلّف باشد، احكام و قضاياى دينى كه براى هدايت و اصلاح مردم وضع شده همه از قسمت اراده تشريعى اند كه مىشود به وسيله عصيان متخلّف از مراد باشد. به عبارت ديگر خداوند از بندگان خواسته و اراده كرده همه راست بگويند و عدالت كنند ولى مىبينم كه نمىگويند و نمىكنند اين همه تخلّف اراده از مراد است، اگر راجع به احكام دين معتقد به اراده تكوينى باشيم آن عبارت اخراى جبر است و موجب بطلان عقاب و ثواب و سقوط امر و نهى خواهد بود. اهل ايمان به كفّار مىگفتند: از آنچه خدا داده انفاق كنيد كفّار در جواب مىگفتند: [يس:47]. غرضشان اراده تكوينيّه بود يعنى خدا خواسته كه حتماً آنها فقير و نادار باشند و اگر مىخواست آنها را غنى مىكرد ولى آنها مغالطه مىكردند كه اراده خدا درباره اطعام فقراء اراده تشريعيّه است و تخلّف آن از مراد دليل عصيان و تمرّد كفّار از فرمان خداوندى است. همينطور است آيه [نحل:35]. ايضاً انعام:148- زخرف:20. رجوع كنيد به الميزان ذيل آيه «اَنُطْعِمُ مَنْ لَوْيَشاءُ اللّهُ اَطْعَمَهُ». | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۸ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۳:۰۱
ریشه کلمه
- شىء (۵۱۹ بار)
قاموس قرآن
مصدر است به معنى خواستن و اراده كردن «شائة يشائه شيئاً: اراده» [بقره:20]. طبرسى در ذيل اين آيه مشيت را اراده معنى كرده است. [يونس:99]. شاء در اين آيه و نظائر آن به معنى مشيت جبرى است يعنى اگر خدا مىخواست قدرت عدم ايمان را از آنهابر مىداشت قهراً همه ايمان مىآوردند ولى خدا چنين نخواسته است. * [انسان:29-30]، [تكوير:27-29]. ظاهراً مراد از «يَشاءَ اللّهُ»در اين دو آيه و نظير آنها، فراهم آوردن اسباب و توفيق در كارها است، پر واضح است كه اگر خداوند اسباب را فراهم نكند انسان كارى نتواند كرد هر چند كه فاعل مختار است اينكه خداوند اسباب بى شمار را از قبيل آفتاب، ماه، ستارگان، زمين، هوا، آب،ارزاق، بدن، سلامتى، فهم، اراده و... فراهم آورده است اينها همه مشيّت خدا اند كه ما كار شايسته را اراده و انجام دهيم و اگر خداوند اين اسباب را جور نمىآورد اراده كار نيك يا بد از ما مقدور نبود اين است آنچه به نظر مىآيد. واللّه العالم . اراده خداوند دو گونه است: اراده تكوينى و اراده تشريعى. اراده تكوينى و اراده تشريعى و اراده تكوينى از مراد غير قابل تخلّف است ولى اراده تشريعى مىشود كه از مراد متخلّف باشد، احكام و قضاياى دينى كه براى هدايت و اصلاح مردم وضع شده همه از قسمت اراده تشريعى اند كه مىشود به وسيله عصيان متخلّف از مراد باشد. به عبارت ديگر خداوند از بندگان خواسته و اراده كرده همه راست بگويند و عدالت كنند ولى مىبينم كه نمىگويند و نمىكنند اين همه تخلّف اراده از مراد است، اگر راجع به احكام دين معتقد به اراده تكوينى باشيم آن عبارت اخراى جبر است و موجب بطلان عقاب و ثواب و سقوط امر و نهى خواهد بود. اهل ايمان به كفّار مىگفتند: از آنچه خدا داده انفاق كنيد كفّار در جواب مىگفتند: [يس:47]. غرضشان اراده تكوينيّه بود يعنى خدا خواسته كه حتماً آنها فقير و نادار باشند و اگر مىخواست آنها را غنى مىكرد ولى آنها مغالطه مىكردند كه اراده خدا درباره اطعام فقراء اراده تشريعيّه است و تخلّف آن از مراد دليل عصيان و تمرّد كفّار از فرمان خداوندى است. همينطور است آيه [نحل:35]. ايضاً انعام:148- زخرف:20. رجوع كنيد به الميزان ذيل آيه «اَنُطْعِمُ مَنْ لَوْيَشاءُ اللّهُ اَطْعَمَهُ».