روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۲۶۲۱

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ الْمُصَلِّي يُرِيدُ الْحَاجَة

و روي عن ابي زكريا الاعور قال :

رَأَيْتُ‏ أَبَا اَلْحَسَنِ ع‏ يُصَلِّي قَائِماً وَ إِلَى جَانِبِهِ رَجُلٌ كَبِيرٌ يُرِيدُ أَنْ يَقُومَ وَ مَعَهُ عَصًا لَهُ فَأَرَادَ أَنْ يَتَنَاوَلَهَا فَانْحَطَّ أَبُو اَلْحَسَنِ ع‏ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي صَلاَتِهِ فَنَاوَلَ اَلرَّجُلَ اَلْعَصَا ثُمَّ عَادَ إِلَى مَوْضِعِهِ إِلَى صَلاَتِهِ

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۲

از ابى زكريّا الأعور روايت كرده‏اند كه گفت: امام كاظم عليه السّلام را ديدم بنماز ايستاده بود، و در كنار او پيرمردى بود كه ميخواست از زمين برخيزد و عصائى داشت و ميخواست آن را بردارد (و نمى‏توانست)، پس امام كاظم عليه السّلام در حالى كه ايستاده بود و نماز ميخواند خم شد و عصا را برداشته به آن پيرمرد داد، آنگاه به نمازش بازگشت (به جايى كه نمازش را قطع كرده بود بازگشته و نمازش را ادامه داد).