يَتّکِئُون: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه وکء | وکء]] (۱۱ بار) [[کلمه با ریشه:: وکء| ]] | *[[ریشه وکء | وکء]] (۱۱ بار) [[کلمه با ریشه:: وکء| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
تَوَكُّؤ به معنى تكيه كردن است [طه:18]. گفت: آن عصاى من است به آن تكيه مىكنم و با آن به گوسفندانم برگ مىتكانم. اِتِكاء: نشستن به حالت اطمينان و آرامش در مصباح و اقرب الموارد گويد: «اِتِكأَ اِتِكاءٍ: جَلَسَ مُتَمَكِنّاً» [زخرف:34]. مراد چنانكه در مصاح گفته نشستن به اطمينان است يعنى: سريرهايى كه به اطمينان و آرامش روى آنها مىنشينند. پس اتكاء به معنى نشستن با اطمينان و آرامش است گرچه به معنى تكيه كردن نيز آمده است [يس:56]. آنها و ازواجشان در سايههايى بر تختها به اطمينان و آرامش خاطر نشستهاند در مجمع ذيل [كهف:31]. متكّئين را متنّعمان فرموده و اضافه مىكند: چرا به جاى متنعمين متكئين فرموده؟ چون اتكاء مفيد آن است كه آنها در امن و راحت منعماند كه انسان تكيه نمىكند مگر در حال امن و سلامت. * [يوسف:31]. مُتَّكِئاً اسم مفعول است از اتكاء و آن چيزى است كه به آن تكيه مىكنند پشتى باشد يا سرير. در قرائت نادره آنرا «مُتْكاً» بر وزن قفل خواندهاند كه به معنى ترنج است وبعضى آن را «مُتَّكاً» بدون همزه و مشدد خواندهاند. يعنى طعاميكه بريده مىشود. به نظر نگارنده: مراد از «مُتَكَئاً» پشتى و بالش نيست بلكه منظور مجلسى است كه با اطمينان و آرامش در آن مىنشينند در مصباح آن را مجلس معنى كرده است معنى آيه چنين مىشود: چون از مكر و گفتگوى زنان آگاه شد آنها را دعوت كرد و مجلسى براى آنهابياراست و به هريك چاقويى داد - تا در خوردن ميوه وطعام از آن استفاده كنند. ولى اين طبيعى نخواهد بود كه بگوييم: آنها را دعوت كرد وبر ايشان پشتى آماده نمود و اگر قرائت «مُتْكاً» به معنى ترنج مشهور بود آن كاملا مناسب به نظر ميرسد. | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۴ مرداد ۱۳۹۳، ساعت ۱۹:۰۶
ریشه کلمه
- وکء (۱۱ بار)
قاموس قرآن
تَوَكُّؤ به معنى تكيه كردن است [طه:18]. گفت: آن عصاى من است به آن تكيه مىكنم و با آن به گوسفندانم برگ مىتكانم. اِتِكاء: نشستن به حالت اطمينان و آرامش در مصباح و اقرب الموارد گويد: «اِتِكأَ اِتِكاءٍ: جَلَسَ مُتَمَكِنّاً» [زخرف:34]. مراد چنانكه در مصاح گفته نشستن به اطمينان است يعنى: سريرهايى كه به اطمينان و آرامش روى آنها مىنشينند. پس اتكاء به معنى نشستن با اطمينان و آرامش است گرچه به معنى تكيه كردن نيز آمده است [يس:56]. آنها و ازواجشان در سايههايى بر تختها به اطمينان و آرامش خاطر نشستهاند در مجمع ذيل [كهف:31]. متكّئين را متنّعمان فرموده و اضافه مىكند: چرا به جاى متنعمين متكئين فرموده؟ چون اتكاء مفيد آن است كه آنها در امن و راحت منعماند كه انسان تكيه نمىكند مگر در حال امن و سلامت. * [يوسف:31]. مُتَّكِئاً اسم مفعول است از اتكاء و آن چيزى است كه به آن تكيه مىكنند پشتى باشد يا سرير. در قرائت نادره آنرا «مُتْكاً» بر وزن قفل خواندهاند كه به معنى ترنج است وبعضى آن را «مُتَّكاً» بدون همزه و مشدد خواندهاند. يعنى طعاميكه بريده مىشود. به نظر نگارنده: مراد از «مُتَكَئاً» پشتى و بالش نيست بلكه منظور مجلسى است كه با اطمينان و آرامش در آن مىنشينند در مصباح آن را مجلس معنى كرده است معنى آيه چنين مىشود: چون از مكر و گفتگوى زنان آگاه شد آنها را دعوت كرد و مجلسى براى آنهابياراست و به هريك چاقويى داد - تا در خوردن ميوه وطعام از آن استفاده كنند. ولى اين طبيعى نخواهد بود كه بگوييم: آنها را دعوت كرد وبر ايشان پشتى آماده نمود و اگر قرائت «مُتْكاً» به معنى ترنج مشهور بود آن كاملا مناسب به نظر ميرسد.