الصافات ٨٩: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=پس گفت همانا منم بیمار | |-|معزی=پس گفت همانا منم بیمار | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::89|٨٩]] | قبلی = الصافات ٨٨ | بعدی = الصافات ٩٠ | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«سَقِیمٌ»: بیمار. «إِنِّی سَقِیمٌ»: مرادِ ابراهیم، بیماری روح و آزار دل از پندارگرائی و اوهامپرستی مردم، و برداشت ایشان از سخن او بیماری ظاهری بود. به این ترتیب عذر خود را از عدم شرکت در جشن سالیانه ایشان خواست. گویا سحرگاهان غذاهائی در کنار بتها مینهادند تا متبرّک شود، و خودشان از شهر بیرون میرفتند. شامگاهان از مراسم صحرا برمیگشتند و از آن خوراکیها میخوردند. | «سَقِیمٌ»: بیمار. «إِنِّی سَقِیمٌ»: مرادِ ابراهیم، بیماری روح و آزار دل از پندارگرائی و اوهامپرستی مردم، و برداشت ایشان از سخن او بیماری ظاهری بود. به این ترتیب عذر خود را از عدم شرکت در جشن سالیانه ایشان خواست. گویا سحرگاهان غذاهائی در کنار بتها مینهادند تا متبرّک شود، و خودشان از شهر بیرون میرفتند. شامگاهان از مراسم صحرا برمیگشتند و از آن خوراکیها میخوردند. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۱۷
ترجمه
الصافات ٨٨ | آیه ٨٩ | الصافات ٩٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَقِیمٌ»: بیمار. «إِنِّی سَقِیمٌ»: مرادِ ابراهیم، بیماری روح و آزار دل از پندارگرائی و اوهامپرستی مردم، و برداشت ایشان از سخن او بیماری ظاهری بود. به این ترتیب عذر خود را از عدم شرکت در جشن سالیانه ایشان خواست. گویا سحرگاهان غذاهائی در کنار بتها مینهادند تا متبرّک شود، و خودشان از شهر بیرون میرفتند. شامگاهان از مراسم صحرا برمیگشتند و از آن خوراکیها میخوردند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۷۱ - ۱۱۳ سوره صافات
- بيان آيات مربوط به منزلت نوح عليه السلام و اجابت دعاى او
- نكته اى درباره اينكه فرمود: سلام على نوح فى العالمين
- بيان آيات مربوط به ابراهيم عليه السلام و دعوت آن جناب
- مراد از قلب سليم داشتن ابراهيم عليه السلام عدم تعلق او به غير خدا است
- وجه اينكه ابراهيم عليه السلام به ستارگان نظر افكند و سپس از بيمارى خود خبر دادفنظر نظرة فى النجوم فقال انى سقيم
- سخنان ابراهيم عليه السلام با بت ها!
- و احتجاج او با بت پرستان
- معنى و وجه اينكه فرمود خدا اعمال شما را خلق كرده والله خلقكم و ما تعملون
- فصلى ديگر از داستان ابراهيم ع
- مراد ابراهيم عليه السلام از اينكه فرمود: انى ذاهب الى ربى سيهدين
- گفتگوى ابراهيم و اسمعيل عليهماالسلام درباره رؤ ياى ذبح و...
- ابراهيم و اسماعيل عليهماالسلام سربلند از آزمايش بزرگ الهى و...
- رواياتى درباره مراد از قلب سليم و اينكه ابراهيم عليه السلام فرمود: انى سقيم
- حديثى از امام رضاع كه مى فرمايد خدا را دو اراده و مشيت است .
- چند روايت درباره داستان ذبح اسمعيل و اينكه ذبيحاسمعيل بوده نه اسحق
نکات آیه
۱ - ابراهیم(ع)، پس از اندیشه عمیق، مریض بودن خود را به قومش اعلام کرد. (فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقیم)
۲ - مریض بودن ابراهیم(ع)، به هنگام دعوت شدن از جانب قوم خود براى خروج از شهر (فقال إنّى سقیم)
۳ - مریض بودن، عذر و دلیل ابراهیم(ع) براى نپذیرفتن دعوت قوم خود براى خروج از شهر و شرکت در مراسم سالانه مشرکان (فقال إنّى سقیم)
۴ - ابراهیم(ع)، به مرضى موسمى و فصلى مبتلا بود. (فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقیم) اگر پذیرفته شود که نگاه ابراهیم(ع) به ستارگان نگاه با چشم و حقیقى بود، مى توان گفت که اظهار بیمارى پس از این نگاه، حاکى است که ایشان به مرضى موسمى و فصلى گرفتار بود که با نگاه به ستارگان، توانسته بود وقت رو به رو شدن با مرض موسمى خود را پیش بینى کند (هم زمان با روز مراسم ویژه).
۵ - ابراهیم پیامبر، از رفتن به بیرون شهر براى شرکت در مراسم سالانه مشرکان - پیش از دریافت دعوت قومش - پرهیز مى کرد. (فقال إنّى سقیم) پیشنهاد مردم مشرک به ابراهیم(ع) براى بیرون رفتن از شهر - با آن که همگان بر این امر مبادرت ورزیدند - مى تواند به دلیل این نکته باشد که آن حضرت از این کار امتناع داشت.
۶ - ابراهیم(ع)، شخصیتى سرشناس و مورد توجه در میان قوم خویش (فنظر نظرة فى النجوم . فقال إنّى سقیم) پیشنهاد مشرکان به ابراهیم(ع) براى بیرون رفتن از شهر، مى تواند به این دلیل باشد که آن حضرت، شخصیتى ممتاز و برجسته در میان مردمش بود که شرکت و عدم شرکت او در چنین مراسم عمومى و ملى، بسیار چشم گیر و با اهمیت بود.
روایات و احادیث
۷ - «عن رجل من أصحابنا عن أبى عبداللّه(ع) قال: سألته عن قول اللّه -عزّوجل- ...«إنّى سقیم» قال: ما کان ابراهیم(ع) سقیماً و ما کذب إنّما عنى سقیماً فى دینه مرتاداً...;[۱] از امام صادق(ع) درباره سخن خداوند «...إنى سقیم» روایت شده که ابراهیم(ع) بیمار [جسمى] نبود و در عین حال دروغ هم نگفت; بلکه مقصود او این بود که به علت دینى که دارم از کفر کافران دل آزرده ام و من در طلب حقیقت هستم».
۸ - «قال أبوعبداللّه(ع): التقیة من دین اللّه... و لقد قال ابراهیم: «إنّى سقیم» واللّه ما کان سقیماً;[۲] از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: تقیه جزئى از دین خدا است ... و ابراهیم گفت: «إنى سقیم» در حالى که به خداوند سوگند او مریض نبود».
۹ - «و قد روى: إنّه عنى بقوله «سقیم» أى سأسقم...;[۳] روایت شده که مراد ابراهیم از سخنش «سقیم» این بود که به زودى مریض مى شوم...».
موضوعات مرتبط
- ابراهیم(ع): اعتذار ابراهیم(ع) ۳; بیمارى ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۸; تفکر ابراهیم(ع) ۱; تقیه ابراهیم(ع) ۷; توریه ابراهیم(ع) ۸; دعوت از ابراهیم(ع) ۱، ۲; شخصیت اجتماعى ابراهیم(ع) ۶; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵
- قوم ابراهیم: دعوتهاى قوم ابراهیم ۱، ۲; دلایل رد دعوتهاى قوم ابراهیم ۳; رد دعوتهاى قوم ابراهیم ۵; مراسم قوم ابراهیم ۵