قَارُون: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
=== ریشه کلمه ===
=== ریشه کلمه ===
*[[ریشه قارون‌ | قارون‌]] (۴ بار) [[کلمه با ریشه:: قارون‌| ]]
*[[ریشه قارون‌ | قارون‌]] (۴ بار) [[کلمه با ریشه:: قارون‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
مردى است از يهود و از قوم موسى «عليه السلام» [قصص:76]. به نقل طبرسى او پسرخاله موسى بود. چنانكه از امام صادق «عليه السلام» و عطا و ابن عباس نقل كرده است. در بدكارى در رديف فرعون و هامان بود موسى «عليه السلام» را ساحر خوانده [غافر:23-24]. چنين به نظر مى‏آيد كه قارون با آنكه از بنى اسرائيل بود در نزد فرعون مقام عالى داشته است در مجمع فرموده هامان وزير فرعون و قارون خزانه دار وى بود، آيه [عنكبوت:39]. نيز مؤيد آن است. و نيز در مجمع نقل كرده: به قولى عامل و كارگزار فرعون بر بنى اسرائيل بود. قرآن مجيد جريان مفصل او را در سوره قصص آيه 76 تا 82 نقل كرده است چند جمله در جريان او حائز اهميت است: 1- او از بنى اسرائيل بود ولى راه تعدى و تكبر پيش گرفت [قصص:76]. 2- ثروت كلان داشت در مقام پند به او مى‏گفتند: هم بخور و هم بخوران و اين ثروت خدادادى را مايه خودپسندى مكن در جواب مى‏گفت: خدا اين ثروت را نداده بلكه در اثر لياقت خودم است [قصص:78]. 3- ثروت خويش را به رخ مردم مى‏كشيد دلها را كباب مى‏كرد [قصص:79]. 4- قدرت و ثروت خويش را مايه افساد قرار داده بود و از آن سوء استفاده مى‏كرد چنانكه ناصحان به وى مى‏گفتند [قصص:77]. 5- چنين مردى لايق آن بود كه از بين برود و ضعف و زبونى خود را در مقابل قدرت خدا بالعيان ببيند لذا در يك تكان و زلزله زمين دهان گشود و او و خانه‏اش را فرو برد،هم خود و هم خانه‏اش در آن چاه ويل ناپديد شدند [قصص:81]. *** در تورات فعلى سفر اعداد باب 16 به بعد و در قاموس كتاب مقدس زير لفظ «قورح» نقل شده كه او كار كهانت در پيش گرفت و با چند نفر كه 250 نفر را با خود همدست كرده بودند بر موسى و هارون شوريدند، و گفتند: شما دو برادر به ظلم و تحميل بر مردم رياست يافته‏ايد، موسى به خدا استغاثه كرد زمين شكافته شد قورح و ديگر سران شورشيان در آن ناپديد شدند و آتشى از جانب خدا آمد و آن 250 نفر را خاكستر كرد، شايد قورح همان قارون باشد كه در تورات حكايت او به نحو ديگر نقل شده ولى اعتماد ما به نقل قرآن است. *** قرآن از ذكر محل وقوع حادثه ساكت است كه آيا در مصر اتفاق افتاده يا در صحراى سينا ولى از روايات و تفاسير و تورات بر مى‏آيد كه در صحراى سينا بوده، على هذا قارون روى حساب قوميت با بنى اسرائيل از مصر خارج شده و وارد سينا گشته است. از طرف ديگر بنى اسرائيل در سينا به صورت بيابان گرد زندگى مى‏كردند و وسيله‏اى براى كسب آنهمه ثروت در آنجا فراهم نبود كه فرموده [قصص:76]. وآنگهى بنى اسرائيل ظاهراً آنوقت در سينا خيمه‏ها و چادرها زده بودند و خيمه اجتماع مجلس شورى و قضاوت و غيره آنان بود ولى لفظ «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الاَرْضَ» نشان مى‏دهد كه قارون كاخ مجللى داشته است لذا نگارنده احتمال مى‏دهم كه قضيه در مصر اتفاق افتاده باشد. جريان زكوة خواستن از او و تفتين زن بدكار از جانب او بر عليه موسى «عليه السلام» اگر يقين بوده باشد در مصر نيز ممكن بود. واللَّه‏العالم.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۳۲

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

مردى است از يهود و از قوم موسى «عليه السلام» [قصص:76]. به نقل طبرسى او پسرخاله موسى بود. چنانكه از امام صادق «عليه السلام» و عطا و ابن عباس نقل كرده است. در بدكارى در رديف فرعون و هامان بود موسى «عليه السلام» را ساحر خوانده [غافر:23-24]. چنين به نظر مى‏آيد كه قارون با آنكه از بنى اسرائيل بود در نزد فرعون مقام عالى داشته است در مجمع فرموده هامان وزير فرعون و قارون خزانه دار وى بود، آيه [عنكبوت:39]. نيز مؤيد آن است. و نيز در مجمع نقل كرده: به قولى عامل و كارگزار فرعون بر بنى اسرائيل بود. قرآن مجيد جريان مفصل او را در سوره قصص آيه 76 تا 82 نقل كرده است چند جمله در جريان او حائز اهميت است: 1- او از بنى اسرائيل بود ولى راه تعدى و تكبر پيش گرفت [قصص:76]. 2- ثروت كلان داشت در مقام پند به او مى‏گفتند: هم بخور و هم بخوران و اين ثروت خدادادى را مايه خودپسندى مكن در جواب مى‏گفت: خدا اين ثروت را نداده بلكه در اثر لياقت خودم است [قصص:78]. 3- ثروت خويش را به رخ مردم مى‏كشيد دلها را كباب مى‏كرد [قصص:79]. 4- قدرت و ثروت خويش را مايه افساد قرار داده بود و از آن سوء استفاده مى‏كرد چنانكه ناصحان به وى مى‏گفتند [قصص:77]. 5- چنين مردى لايق آن بود كه از بين برود و ضعف و زبونى خود را در مقابل قدرت خدا بالعيان ببيند لذا در يك تكان و زلزله زمين دهان گشود و او و خانه‏اش را فرو برد،هم خود و هم خانه‏اش در آن چاه ويل ناپديد شدند [قصص:81]. *** در تورات فعلى سفر اعداد باب 16 به بعد و در قاموس كتاب مقدس زير لفظ «قورح» نقل شده كه او كار كهانت در پيش گرفت و با چند نفر كه 250 نفر را با خود همدست كرده بودند بر موسى و هارون شوريدند، و گفتند: شما دو برادر به ظلم و تحميل بر مردم رياست يافته‏ايد، موسى به خدا استغاثه كرد زمين شكافته شد قورح و ديگر سران شورشيان در آن ناپديد شدند و آتشى از جانب خدا آمد و آن 250 نفر را خاكستر كرد، شايد قورح همان قارون باشد كه در تورات حكايت او به نحو ديگر نقل شده ولى اعتماد ما به نقل قرآن است. *** قرآن از ذكر محل وقوع حادثه ساكت است كه آيا در مصر اتفاق افتاده يا در صحراى سينا ولى از روايات و تفاسير و تورات بر مى‏آيد كه در صحراى سينا بوده، على هذا قارون روى حساب قوميت با بنى اسرائيل از مصر خارج شده و وارد سينا گشته است. از طرف ديگر بنى اسرائيل در سينا به صورت بيابان گرد زندگى مى‏كردند و وسيله‏اى براى كسب آنهمه ثروت در آنجا فراهم نبود كه فرموده [قصص:76]. وآنگهى بنى اسرائيل ظاهراً آنوقت در سينا خيمه‏ها و چادرها زده بودند و خيمه اجتماع مجلس شورى و قضاوت و غيره آنان بود ولى لفظ «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الاَرْضَ» نشان مى‏دهد كه قارون كاخ مجللى داشته است لذا نگارنده احتمال مى‏دهم كه قضيه در مصر اتفاق افتاده باشد. جريان زكوة خواستن از او و تفتين زن بدكار از جانب او بر عليه موسى «عليه السلام» اگر يقين بوده باشد در مصر نيز ممكن بود. واللَّه‏العالم.