حَمْل: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه حمل | حمل]] (۶۴ بار) [[کلمه با ریشه:: حمل| ]] | *[[ریشه حمل | حمل]] (۶۴ بار) [[کلمه با ریشه:: حمل| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
(به فتح اوّل) برداشتن باروبار. [طلاق:6] بر آنها خرجى دهيد تا بار خويش را بگذارند. حمل (به كسر اوّل) بار ظاهرى مثل باريكه بر دوش گيرند مثل [يوسف:72] پيمانه پادشاه را مىجوئيم هر كه آن را بياورد براى اوست يك بار شتر و من به آن عهده دارم . راغب گويد: حمل يك معنى دارد و در چيزهاى بسيار بكار مىرود فعل آن در همه يكى است ولى در ظاهر حمل مىشود مثل باريكه بر دوش گيرند حمل (به كسر اوّل) گفتهاند و به اشيائيكه در باطن حمل مىشوند مثل فرزند در شكم، آب در ابر، ميوه بر درخت، حمل (به فتح اوّل) گفتهاند . طبرسى ذيل آيه 72 يوسف فرموده: حمل به كسر اوّل بار منفصل و به فتح اوّل بار متصل است. در صحاح از ابن سكيّت نقل مىكند: حمل (به فتح) آن است كه در شكم و بر درخت باشد و حمل (به كسر) آن است كه بر سر يا دوش باشد . ولى فعل آن دربار متّصل و منفصل و معنوى يكسان است مثل [احقاف:15] و مثل [ طه: 111] و مثل [حاقّه :11]. * [طه:101]، [فاطر:18]. در اين دو آيه مراد از حمل (به كسر اوّل)بار گناه است ولى چرا حمل گفته شده بنابر آنچه از اهل لغت نقل شد لازم بود حمل (به فتح) گفته شود زيرا گناه بار متصل و بار معنوى است ؟ بايد دانست گناه بار منفصل و مانند بار بر دوش است گرچه در دنيا مجسّم و محسوس نيست، آيات [زلزله:7-8-9]، [بقره:167]، [آل عمران:30] مجسّم و محسوس بودن آن را روشن مىكند على هذا بايد به آن حمل (به كسر) گفته شود چنانكه در قرآن مجيد آمده است. آيه گذشته خود از دلائل روشن اين مسئله است و ما قبل آن چنين است «مَنْ اَعْرَضَ عَنْهذ فَاِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيمَةِ وِزْراً. خالِدينَ فيهِ وَ ساءَلَهُمْ يَوْمَ االْقِيمَةِ حِمْلاً» ضمير «فيه» به «وزر» راجع است يعنى آنها در آن وزر ابدىاند على هذا وزر يك موجود خارجى است أ پس آن بار منفصل مىباشد . * [ذاريات:1-3]. در (ج ر ى) گذشت كه مراد از حاملات ابرهاى حامل باران و بخار آب اند و نيز از كتاب آغاز و انجام جهان نقل شد كه حاملات را باتمها حمل كرده است رجوع شود به «جرى». * «تحميل. بار كردن. [جمعه:5] يعنى تورات بر آنها بار شده و به آنها بار شده و به آنهاداده شده است [بقره:286] پروردگار ما آنچه را كه طاقت نداريم بر ما بار مكن *حمولة: شتريكه بر آن بار نهند، اسم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد (مجمع) [انعام:142] و از چهار پايان بار بردار و كوچك از آنها به شما داد بخوريد از آنچه خدا روزى داده است . * [عنكبوت:60] در الميزان فرموده: حمل رزق ذخيره آن است كه انسان و از حيوانات مورچه، زنبور عسل و موش ذخيره مىكند. احتمال: به معنى حمل است (اقرب) [رعد:17]، [نساء:112] ممكن است احتمال براى طلب يا مبالغه باشد كه اين دو از معناى افتعال اند. معنى دو آيه چنين مىشود: سيل به شدّت كف بلندى برداشت حقّا كه بهتان و گناه آشكار را برخود بار كرده است . | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۲۴ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۴:۲۳
ریشه کلمه
- حمل (۶۴ بار)
قاموس قرآن
(به فتح اوّل) برداشتن باروبار. [طلاق:6] بر آنها خرجى دهيد تا بار خويش را بگذارند. حمل (به كسر اوّل) بار ظاهرى مثل باريكه بر دوش گيرند مثل [يوسف:72] پيمانه پادشاه را مىجوئيم هر كه آن را بياورد براى اوست يك بار شتر و من به آن عهده دارم . راغب گويد: حمل يك معنى دارد و در چيزهاى بسيار بكار مىرود فعل آن در همه يكى است ولى در ظاهر حمل مىشود مثل باريكه بر دوش گيرند حمل (به كسر اوّل) گفتهاند و به اشيائيكه در باطن حمل مىشوند مثل فرزند در شكم، آب در ابر، ميوه بر درخت، حمل (به فتح اوّل) گفتهاند . طبرسى ذيل آيه 72 يوسف فرموده: حمل به كسر اوّل بار منفصل و به فتح اوّل بار متصل است. در صحاح از ابن سكيّت نقل مىكند: حمل (به فتح) آن است كه در شكم و بر درخت باشد و حمل (به كسر) آن است كه بر سر يا دوش باشد . ولى فعل آن دربار متّصل و منفصل و معنوى يكسان است مثل [احقاف:15] و مثل [ طه: 111] و مثل [حاقّه :11]. * [طه:101]، [فاطر:18]. در اين دو آيه مراد از حمل (به كسر اوّل)بار گناه است ولى چرا حمل گفته شده بنابر آنچه از اهل لغت نقل شد لازم بود حمل (به فتح) گفته شود زيرا گناه بار متصل و بار معنوى است ؟ بايد دانست گناه بار منفصل و مانند بار بر دوش است گرچه در دنيا مجسّم و محسوس نيست، آيات [زلزله:7-8-9]، [بقره:167]، [آل عمران:30] مجسّم و محسوس بودن آن را روشن مىكند على هذا بايد به آن حمل (به كسر) گفته شود چنانكه در قرآن مجيد آمده است. آيه گذشته خود از دلائل روشن اين مسئله است و ما قبل آن چنين است «مَنْ اَعْرَضَ عَنْهذ فَاِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيمَةِ وِزْراً. خالِدينَ فيهِ وَ ساءَلَهُمْ يَوْمَ االْقِيمَةِ حِمْلاً» ضمير «فيه» به «وزر» راجع است يعنى آنها در آن وزر ابدىاند على هذا وزر يك موجود خارجى است أ پس آن بار منفصل مىباشد . * [ذاريات:1-3]. در (ج ر ى) گذشت كه مراد از حاملات ابرهاى حامل باران و بخار آب اند و نيز از كتاب آغاز و انجام جهان نقل شد كه حاملات را باتمها حمل كرده است رجوع شود به «جرى». * «تحميل. بار كردن. [جمعه:5] يعنى تورات بر آنها بار شده و به آنها بار شده و به آنهاداده شده است [بقره:286] پروردگار ما آنچه را كه طاقت نداريم بر ما بار مكن *حمولة: شتريكه بر آن بار نهند، اسم جمع است و از لفظ خود مفرد ندارد (مجمع) [انعام:142] و از چهار پايان بار بردار و كوچك از آنها به شما داد بخوريد از آنچه خدا روزى داده است . * [عنكبوت:60] در الميزان فرموده: حمل رزق ذخيره آن است كه انسان و از حيوانات مورچه، زنبور عسل و موش ذخيره مىكند. احتمال: به معنى حمل است (اقرب) [رعد:17]، [نساء:112] ممكن است احتمال براى طلب يا مبالغه باشد كه اين دو از معناى افتعال اند. معنى دو آيه چنين مىشود: سيل به شدّت كف بلندى برداشت حقّا كه بهتان و گناه آشكار را برخود بار كرده است .