الهمزة ٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
[[الكهف ١٨ | وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظاً وَ هُمْ...]] (۱) | [[الكهف ١٨ | وَ تَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظاً وَ هُمْ...]] (۱) | ||
</div> | </div> | ||
== نزول == | |||
'''شأن نزول آیات ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ و ۹:''' | |||
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیبجوئى میکرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى مینمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.<ref> ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عثمان و عبدالله بن عمر روایت کرده که گویند: ما همه مى شنیدیم که این سوره درباره ابى بن خلف نازل شده و طبرى صاحب جامع البیان گوید: درباره جمیل بن عامر الجهنى نازل گردیده و ابن المنذر در تفسیر خود بنا به نقل از ابن اسحق گوید: درباره امیة بن خلف نزول یافته است.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link428 | آيات ۱ - ۹، سوره همزه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link428 | آيات ۱ - ۹، سوره همزه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link429 | تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مايه جاودانى مى پندارند و... صفحه]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link429 | تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مايه جاودانى مى پندارند و... صفحه]] | ||
خط ۳۶: | خط ۴۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link432 | (رواياتى درباره شاءن نزول سوره همزه ، معناى ((همزه )) و ((لمزه )) و... مراد از((عمد ممده ))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link432 | (رواياتى درباره شاءن نزول سوره همزه ، معناى ((همزه )) و ((لمزه )) و... مراد از((عمد ممده ))]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link138 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link138 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link139 | شاءن نزول :]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link139 | شاءن نزول :]] | ||
خط ۴۳: | خط ۵۲: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link142 | ۱ - كبر و غرور، سرچشمه گناهان بزرگ است .]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link142 | ۱ - كبر و غرور، سرچشمه گناهان بزرگ است .]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link143 | ۲ - حرص بر جمع مال]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link143 | ۲ - حرص بر جمع مال]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9» | |||
«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شمارهاش كرد. «3» او خيال مىكند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مىپندارد) قطعاً او در (آتش) شكنندهاى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده. | |||
===نکته ها=== | |||
«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مىخندد. | |||
«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفرهاى گفته مىشود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند. | |||
منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستونهاى بلند و كشيده)، يا ميخهاى بلندى است كه اهل عذاب | |||
جلد 10 - صفحه 591 | |||
را با آن ميخكوب و زندانى مىكنند و يا شعلههاى عظيم آتش كه همچون ستونهاى بلند، كشيده است. | |||
در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا ... «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا ... «2» | |||
عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت. | |||
برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مىبردند و گمان مىكنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مىدارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمىآيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مىفرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مىكند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد. | |||
چون آخر اين سوره كيفر اهلنيش و زخمزبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مىرسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مىكنند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ | |||
2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» | |||
3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» | |||
4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب | |||
---- | |||
«1». جمعه، 10. | |||
«2». جمعه، 11. | |||
جلد 10 - صفحه 592 | |||
خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ | |||
5- نيشزبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ | |||
6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مىكند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ» | |||
7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ» | |||
8- ستونهاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مىبندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» | |||
«والحمدللّه ربّ العالمين» | |||
جلد 10 - صفحه 594 | |||
سوره فيل | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» | |||
إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ: به درستى كه آن آتش بر كافران فرو بسته شده است. | |||
يعنى همچنان كه در را بر چيزى فرو بندند، آتش بر كفار فرو بسته شود. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» | |||
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9» | |||
ترجمه | |||
واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار | |||
آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را | |||
گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را | |||
نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه | |||
و چه ميدانى تو كه چيست حطمه | |||
آتش خدا است كه افروخته شده | |||
آن آتشى كه مستولى شود بر دلها | |||
همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده | |||
و مسدود شده به استوانههاى كشيده شده. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت دادهاند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 433 | |||
جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفتهاند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفتهاند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 434 | |||
ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بودهاند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 435 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّها عَلَيهِم مُؤصَدَةٌ «8» | |||
محققا آن نار موقده بر آنها افروخته شده. مؤصده يعني مطبقه از باب اينكه در بسته ميشود که هيچ روح و ريحاني وارد بر آن نميشود و تمام اطراف آنها را احاطه كرده و راه بيرون رفتن از آن را ندارند چنانچه ميگويي و سدّت الباب يعني در را بستم و قفل كردم که كسي نتواند داخل شود و نتواند خارج شود، و در قضيه مسجد نبي (ص) که امر شد | |||
(سد الأبواب الا باب علي) | |||
که نتوانند از آن ابواب داخل مسجد شوند و از آن ابواب نتوانند داخل بيوت شوند، و دارد عباس تقاضا كرد که براي | |||
جلد 18 - صفحه 228 | |||
من يك امتيازي قرار دهيد حضرت دستور داد که ناودان خانه او رو بمسجد باشد در زمان خلافت عمر دستور داد ناودان را كندند و حكم كرد که هر که او را نصب كند گردن زند. عباس متوسل بامير المؤمنين (ع) شد حضرت آمد و نصب كرد و فرمود: | |||
هر که بكند گردنش را ميزنم ديگر عمر جرأت نكرد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 8)- در آخرین آیات این سوره میفرماید: «این آتش بر آنها فرو بسته شده»! (انها علیهم مؤصدة). | |||
در حقیقت همانگونه که آنها اموال خود را در گاو صندوقها و مخازن در بسته نگاه میداشتند خداوند هم آنها را در عذاب در بسته دوزخ که راه خلاص و نجاتی از آن نیست زندانی میکند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۸:۰۴
ترجمه
الهمزة ٧ | آیه ٨ | الهمزة ٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عَلَیْهِم مُّؤْصَدَةٌ»: (نگا: بلد / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
شأن نزول آیات ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ و ۹:
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیبجوئى میکرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى مینمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۹، سوره همزه
- تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مايه جاودانى مى پندارند و... صفحه
- رد پندار غلط انسانى كه خيال مى كند مال دنيا به او جلودانگى مى بخشد
- معناى اينكه در وصف آتش جهنم فرمود: ((التى تطلع على الافئده )) و معناى ((فى عمدممده )) صفحه
- (رواياتى درباره شاءن نزول سوره همزه ، معناى ((همزه )) و ((لمزه )) و... مراد از((عمد ممده ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»
«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شمارهاش كرد. «3» او خيال مىكند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مىپندارد) قطعاً او در (آتش) شكنندهاى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده.
نکته ها
«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مىخندد.
«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفرهاى گفته مىشود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند.
منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستونهاى بلند و كشيده)، يا ميخهاى بلندى است كه اهل عذاب
جلد 10 - صفحه 591
را با آن ميخكوب و زندانى مىكنند و يا شعلههاى عظيم آتش كه همچون ستونهاى بلند، كشيده است.
در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا ... «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا ... «2»
عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت.
برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مىبردند و گمان مىكنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مىدارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمىآيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مىفرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مىكند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد.
چون آخر اين سوره كيفر اهلنيش و زخمزبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مىرسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مىكنند.
پیام ها
1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ
2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»
3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»
4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب
«1». جمعه، 10.
«2». جمعه، 11.
جلد 10 - صفحه 592
خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
5- نيشزبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مىكند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»
7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ»
8- ستونهاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مىبندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 594
سوره فيل
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8»
إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ: به درستى كه آن آتش بر كافران فرو بسته شده است.
يعنى همچنان كه در را بر چيزى فرو بندند، آتش بر كفار فرو بسته شود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4»
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»
ترجمه
واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار
آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را
گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را
نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه
و چه ميدانى تو كه چيست حطمه
آتش خدا است كه افروخته شده
آن آتشى كه مستولى شود بر دلها
همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده
و مسدود شده به استوانههاى كشيده شده.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت دادهاند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه
جلد 5 صفحه 433
جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفتهاند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفتهاند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد
جلد 5 صفحه 434
ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بودهاند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين.
جلد 5 صفحه 435
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِنَّها عَلَيهِم مُؤصَدَةٌ «8»
محققا آن نار موقده بر آنها افروخته شده. مؤصده يعني مطبقه از باب اينكه در بسته ميشود که هيچ روح و ريحاني وارد بر آن نميشود و تمام اطراف آنها را احاطه كرده و راه بيرون رفتن از آن را ندارند چنانچه ميگويي و سدّت الباب يعني در را بستم و قفل كردم که كسي نتواند داخل شود و نتواند خارج شود، و در قضيه مسجد نبي (ص) که امر شد
(سد الأبواب الا باب علي)
که نتوانند از آن ابواب داخل مسجد شوند و از آن ابواب نتوانند داخل بيوت شوند، و دارد عباس تقاضا كرد که براي
جلد 18 - صفحه 228
من يك امتيازي قرار دهيد حضرت دستور داد که ناودان خانه او رو بمسجد باشد در زمان خلافت عمر دستور داد ناودان را كندند و حكم كرد که هر که او را نصب كند گردن زند. عباس متوسل بامير المؤمنين (ع) شد حضرت آمد و نصب كرد و فرمود:
هر که بكند گردنش را ميزنم ديگر عمر جرأت نكرد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 8)- در آخرین آیات این سوره میفرماید: «این آتش بر آنها فرو بسته شده»! (انها علیهم مؤصدة).
در حقیقت همانگونه که آنها اموال خود را در گاو صندوقها و مخازن در بسته نگاه میداشتند خداوند هم آنها را در عذاب در بسته دوزخ که راه خلاص و نجاتی از آن نیست زندانی میکند.
نکات آیه
۱ - راه خروج از آتش جهنم، بر دوزخیان بسته خواهد بود. (إنّها علیهم مؤصدة) «وصیدة» به اتاقى گفته مى شود که براى نگه دارى اموال، در کوه ایجاد مى کنند. فعل «آصدته»; یعنى، درب آن را بستم و محکم ساختم (مفردات); بنابراین «مؤصدة»، به معناى مکان بسته و غیر قابل خروج است.
۲ - آتش جهنم، جاودان و گرفتارى زراندوزان استهزاگر در آن، همیشگى است. (إنّها علیهم مؤصدة)
۳ - غیبت، عیب جویى و انباشتن ثروت، زمینه محبوس ماندن در آتشى مسلّط و فراگیر در جهنم (إنّها علیهم مؤصدة) حرف «على» در «علیهم»، بر احاطه و سلطه دلالت دارد.
روایات و احادیث
۴ - «عن أبى هریرة قال: قال رسول اللّه(ص)... یقال لأهل الجنّة و من دخلها من الجهنّمیین إطلعوا إلى أهل النار فیطّلعون إلیهم فیرى الرجل أباه و یرى أخاه و یرى جاره و یرى صدیقه و یرى العبد مولاه ثمّ إنّ اللّه عزّوجلّ یبعث إلیهم ملائکة بأطْباق من نار و مسامیر من نار و عمد من نار فیطبق علیهم بتلک الاطباق و تُسَمَّر بتلک المسامیر و تُمَّدُ بتلک العمد ...فذلک قوله «إنّها علیهم مؤصدة . فى عمد ممدّدة» یقول: مُطْبَقَة;[۲] ابوهریره گوید: رسول خدا(ص) فرمود: به اهل بهشت و هر کس از جهنمیان که [نجات یافته] و وارد بهشت شده است، گفته مى شود: به اهل جهنم نگاه کنید; آنان به اهل جهنم نگاه مى کنند. پس هر مردى پدر و برادر خود و همسایه و دوست خود را در جهنم مى بیند و برده، مولاى خود را [در آتش ]مى نگرد، سپس خداى عزّوجلّ فرشتگانى را با سرپوش هایى از آتش و میخ ها و ستون هایى از آتش، به سوى آنان مى فرستد. با آن سرپوش ها، جهنم بر آنان در بسته خواهد شد سرپوش ها و با آن میخ ها، میخکوب شده و با آن ستون ها، کشیده [و افراشته] مى گردد ... و این است قول خدا «إنّها علیهم مؤصدة . فى عمد ممدّدة» مى فرماید: [جهنم] در بسته خواهد بود».
موضوعات مرتبط
- استهزاگران: استهزاگران در جهنم ۲
- ثروت اندوزان: ثروت اندوزان در جهنم ۲
- ثروت اندوزى: آثار ثروت اندوزى ۳
- جهنم: احاطه آتش جهنم ۳; استبعاد نجات از جهنم ۱; جاودانان در جهنم ۲; جاودانگى آتش جهنم ۲; حبس در جهنم ۴; زمینه جاودانگى در جهنم ۳; ویژگیهاى آتش جهنم ۳
- جهنمیان: جاودانگى جهنمیان ۱
- عیب جویى: آثار عیب جویى ۳
- غیبت: آثار غیبت ۳
منابع
- ↑ ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عثمان و عبدالله بن عمر روایت کرده که گویند: ما همه مى شنیدیم که این سوره درباره ابى بن خلف نازل شده و طبرى صاحب جامع البیان گوید: درباره جمیل بن عامر الجهنى نازل گردیده و ابن المنذر در تفسیر خود بنا به نقل از ابن اسحق گوید: درباره امیة بن خلف نزول یافته است.
- ↑ الدرالمنثور، ج ۸ ، ص ۶۲۶ .