النازعات ٢٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۰: خط ۳۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link186 | آيات ۱ - ۴۱، سوره نازعات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link186 | آيات ۱ - ۴۱، سوره نازعات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link187 | اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات : ((و النازعات غرقا والناشطات نشطا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link187 | اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات : ((و النازعات غرقا والناشطات نشطا...))]]
خط ۴۹: خط ۵۰:
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link203 | (رواياتى درباره سوگندهاى سوره نازعات ، استعباد معاد توسط كفار،خوف از مقامپروردگار،پيروى از هوى )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link203 | (رواياتى درباره سوگندهاى سوره نازعات ، استعباد معاد توسط كفار،خوف از مقامپروردگار،پيروى از هوى )]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۵#link37 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۵#link37 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها «27» رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها «28» وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29» وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها «30» أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها «31» وَ الْجِبالَ أَرْساها «32» مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ «33»
آيا آفرينش شما سخت‌تر است يا آسمانى كه او بنا كرده؟ سقفش را برافراشت و آن را استوار ساخت. شبش را تيره و روزش را روشن گرداند. بعد از آن، زمين را گسترش داد. و از آن آب و چراگاه بيرون آورد. و كوهها را استوار و پابرجا گردانيد. تا وسيله برخوردارى شما و چارپايان شما باشد.
===پیام ها===
1- در تبليغ، شيوه سؤال بسيار مفيد است. «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ»
2- بهترين راه خداشناسى، توجّه به نعمت‌هاى اوست. بايد از محسوسات براى پى بردن به معقولات استفاده كرد. «رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها»
3- دنيا براى ماست، نه ما براى دنيا. «مَتاعاً لَكُمْ»
4- در كاميابى‌هاى مادى، انسان و چهارپا در كنار هم هستند. (آنچه مايه امتياز انسان است كمالات معنوى است.) «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»
5- نعمت‌ها براى بهره‌گيرى انسان است، تحريم‌ها و رياضت‌هاى نابجا بى‌معنا است. «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»
6- گسترش زمين و گردش آن در فضا، بعد از آفرينش آسمان‌ها بوده است. «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29»
وَ أَغْطَشَ لَيْلَها: و تاريك ساخت شب آن را، وَ أَخْرَجَ ضُحاها: و بيرون آورد روشنى آفتاب آن را. مراد روز است. و اضافه روز و شب به آسمان به سبب آنكه حدوث آنها به سبب فلك است. چه طلوع و غروب آفتاب كه موجب شب و روز است، منوط به حركت فلك باشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى‌ «15» إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «16» اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ «17» فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى‌ أَنْ تَزَكَّى «18» وَ أَهْدِيَكَ إِلى‌ رَبِّكَ فَتَخْشى‌ «19»
فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى‌ «20» فَكَذَّبَ وَ عَصى‌ «21» ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى‌ «22» فَحَشَرَ فَنادى‌ «23» فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‌ «24»
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى‌ «25» إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى‌ «26» أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها «27» رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها «28» وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29»
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها (30) أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (31) وَ الْجِبالَ أَرْساها (32) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (33) فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى‌ (34)
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‌ (35) وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى‌ (36) فَأَمَّا مَنْ طَغى‌ (37) وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا (38) فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى‌ (39)
وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‌ (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‌ (41) يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها (42) فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها (43) إِلى‌ رَبِّكَ مُنْتَهاها (44)
إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها (45) كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (46)
ترجمه‌
آيا آمد تو را خبر موسى‌
وقتى كه خواند او را پروردگارش در وادى‌
----
جلد 5 صفحه 340
مقدّس طوى‌
برو بسوى فرعون همانا او سركشى نمود
پس بگو آيا براى تو رغبتى هست بآنكه پاك شوى‌
و راهنمائى كنم تو را بسوى پروردگارت پس بترسى‌
پس نشان داد باو معجزه بزرگ را
پس تكذيب كرد و نافرمانى نمود
پس پشت كرد با آنكه كوشش مينمود
پس جمع كرد و ندا نمود
پس گفت من پروردگار بزرگ شمايم‌
پس گرفت او را خدا بعقوبت آخرت و دنيا
همانا در اين هر آينه عبرتى است براى كسيكه ميترسد
آيا شما سخت‌تريد در آفرينش يا آسمان كه بنا كرد آنرا
برافراشت سقفش را پس بدون نقص به اتمام رساند آنرا
و تاريك ساخت شب آنرا و آشكار ساخت روز روشن آنرا
و زمين را بعد از آن گسترانيد
بيرون آورد از آن آبش و چراگاهش را
و كوهها را استوار گردانيد
براى برخوردارى شما و چهار پايانتان‌
پس وقتى كه آمد آن بليّه فوق بليّات بزرگتر
روزى كه بياد مى‌آورد آدمى آنچه را كه كوشش نمود
و آشكار شود دوزخ براى هر كه به بيند
پس اما كسيكه سركشى كرد
و برگزيد زندگانى دنيا را
پس همانا دوزخ جايگاه او است‌
و اما كسيكه ترسيد از قيام در پيشگاه پروردگار خود و باز داشت نفس خود را از هوس‌
پس همانا بهشت آن اقامتگاه او است‌
ميپرسند از تو از قيامت كه چه وقت باشد زمان برپا شدن آن‌
در چه حالى تو از علم بآن‌
بسوى پروردگار تو است نهايت علم آن‌
همانا تو بيم دهنده كسى هستى كه ميترسد از آن‌
گوئيا آنها روز كه ميبينند آنرا درنگ نكردند مگر بقدر شام يكروز يا صبح آن.
تفسير
خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و تكذيب قوم و تهديد آنها باز شمه‌ئى از قصّه حضرت موسى و فرعون از گوشزد فرموده بطور پرسش براى تقرير و ميفرمايد آيا بتو رسيده خبر موسى عليه السّلام وقتى كه خواند او را پروردگارش و خطاب فرمود باو در وادى مقدّس و منزّه طوى كه بيان آن در سوره طه گذشت آنكه برو بجانب فرعون همانا او از حدّ خود تجاوز و طغيان نموده است و با ملايمت و نرمى باو بگو آيا مايل هستى كه پاك شوى از كفر و تجاوز و طغيان و آنكه هدايت نمايم من تو را بمعرفت پروردگارت و ثواب طاعت و عقاب معصيت او پس بترسى از او و امتثال نمائى او امر و نواهى او را پس او مأموريّت خود را انجام‌
----
جلد 5 صفحه 341
داد و ارائه داد باو معجز بزرگ خود را كه باو داده بودم و آن عصا بود كه اژدها ميشد و فرعون او را تكذيب نمود و عصيان ورزيد پس اعراض نمود و پشت كرد به احكام الهى و سعى و كوشش مينمود در باطل و بى‌اثر نمودن امر پيغمبر ما و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه پس پشت نمود باژدها و فرار كرد و ممكن است هر دو معنى مراد باشد پس جمع نمود لشگريان خود را و احضار كرد آنانرا از اطراف و جوانب مصر و فرياد زد و گفت من پروردگار شمايم كه پروردگارى بالاتر از من نيست و كسى نميتواند از نفوذ اراده من جلوگيرى كند و بعضى گفته‌اند مقصود فرعون آن بود كه پروردگار شما بتهايند و من پروردگار شما و آنها و از همه برترم پس خداوند او را بعقوبت آخرت و دنيا گرفتار فرمود و قمى ره فرموده نكال عقوبت است و مراد از آخرت قول او انا ربكم الاعلى است و مراد از اولى قول او ما علمت لكم من اله غيرى است پس خدا او را باين دو قول هلاك فرمود و در خصال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ميان اين دو قول چهل سال فاصله شد و نيز از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود جبرئيل گفت بخدا عرض كردم فرعون را بحال خود واگذار ميفرمائى با آنكه انا ربكم الاعلى ميگويد و خدا فرمود اين سخن را كسى ميگويد مانند تو كه ميترسد چيزى از او فوت شود و در اين قصه حضرت موسى و فرعون و غرق شدن او و لشگريانش هر آينه عبرت و اتّعاظ است براى كسى كه اهل خوف و خشيت از خدا است و بعد از اين خداوند باز بيان قدرت خود را فرموده بخطاب منكرين روز جزا كه آيا خلقت شما بعد از مردن دشوارتر است يا بناء آسمان با اين عظمت كه خداوند سقف مرتفع آنرا بالا برد بدون خلل و فتور و تفاوت و قصور براستى و درستى و بر طبق حكمت و مصلحت و تاريك فرمود شب آنرا و ظاهر ساخت روز روشن آنرا و زمين را بعد از آن منبسط فرمود و مهد آسايش خلق قرار داد و بيرون آورد از زمين آبهاى جارى آن و روئيدنى و گياهش را و كوهها را ثابت نمود در مراكز خود براى بهره بردارى بندگان از ثمرات زمين و مواشى و چهار پايان آنها پس چون آيد داهيه و بليّه بزرگ قيامت كه بزرگتر و بالاترين دواهى است در روزى خواهد بود كه متذكّر شود انسان آنچه را بجا آورده در
----
جلد 5 صفحه 342
دنيا از اعمال بد و خوب چون همه را در نامه اعمال خود مشاهده نمايد بعد از آنكه فراموش نموده باشد آنها را براى فرط غفلت و طول مدّت و بارز و ظاهر گردد جهنّم براى هر كس بينا باشد و بر احدى پوشيده نخواهد ماند چون سرپوش از روى آن برداشته شود پس هر كس از حدود الهيّه تجاوز و طغيان در معصيت خدا كرده و اختيار نموده باشد لذات فانيه دنيا را بر نعم باقيه آخرت جايگاه او جهنّم خواهد بود و هر كس از قيام در پيشگاه الهى ترسيده باشد براى علمش بمبدء و معاد و باز داشته باشد نفس خود را در دنيا از هوى و هوس جاهلانه جايگاه او در بهشت عنبر سرشت است و از نقل قمّى ره و كافى از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه بنده چون قدرت بر معصيت داشته باشد و خدا را حاضر و ناظر بداند و ترك كند آنرا از ترس خدا مشمول اين آيه است و اخيرا خطاب بحبيب خود فرموده ميفرمايد ميپرسند از تو مشركين كه روز قيامت چه وقت برپا ميشود و ثبات و قرار ميگيرد چنانچه توصيف مينمائى تو از آن و ميفرمايد تو چه ميدانى وقت آنرا وظيفه تو نيست كه وقت آنرا بدانى و ذكر كنى براى آنان علم آن بخدا منتهى ميشود و اقامه آن بامر الهى است و كسى جز خدا از آن آگاه نيست فقط وظيفه تو ترساندن كسى است كه ميترسد از آنروز اگر بترسانى تو او را و براى غير چنين كس فائده ندارد ولى اجمالا بايد بدانند كه عمر دنيا هر قدر طولانى شود چون روز قيامت بيايد و آنرا معاينه نمايند مانند آنستكه درنگ نكردند در دنيا مگر بقدر آخر يكروز يا اوّل آن چون چيزى كه ميگذرد هر قدر زياد باشد بنظر كم مى‌آيد و گذشته گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و النّازعات را نميرد و مبعوث نگردد و داخل بهشت نشود مگر آنكه سيراب باشد در هر سه حال و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
----
جلد 5 صفحه 343
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
رَفَع‌َ سَمكَها فَسَوّاها «28» وَ أَغطَش‌َ لَيلَها وَ أَخرَج‌َ ضُحاها «29»
بلند و رفيع‌ قرار داد طاق‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌پس‌ تسويه‌ فرمود ‌که‌ خلل‌ و فرج‌ نداشته‌ ‌باشد‌ و تاريك‌ كرد نور ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ شب‌ و ‌در‌ آورد روشنايي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ روز.
رَفَع‌َ سَمكَها آسمان‌ ‌را‌ خداوند ‌براي‌ انسان‌ و اهل‌ زمين‌ طاق‌ بسيار مرتفعي‌ قرار داد ‌که‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ ‌که‌: ‌از‌ صفحه زمين‌ ‌تا‌ آسمان‌ اول‌ پانصد سال‌ راه‌ ‌است‌ ‌که‌ كسي‌ پياده‌ رود ‌ يا ‌ سواره‌ و همچنين‌ ‌از‌ آسمان‌ اول‌ ‌تا‌ دوم‌ و هكذا ‌تا‌ هفتم‌ ولي‌ قدرت‌ الهي‌ اينكه‌ طرفة العين‌ ملائكه‌ صعود نزول‌ ميكنند، و همچنين‌ ‌در‌ ليلة المعراج‌ پيغمبرش‌ ‌را‌ برد ‌تا‌ قاب‌ قوسين‌ ‌او‌ ادني‌، و تو ‌هم‌ نشود ‌که‌ چگونه‌ ميشود جايي‌ ‌که‌ آصف‌ ‌بن‌ برخيا تخت‌ بلقيس‌ ‌را‌ ‌از‌ شهر سبأ طرفة العين‌ نزد سليمان‌ حاضر كند، و اصحاب‌ خاص‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ طرفة العين‌ ‌از‌ اطراف‌ دنيا نزد ‌او‌ حاضر ميشوند خداي‌ ‌آنها‌ قدرت‌ دارد بنده ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ يك‌ شب‌ ‌تا‌ بكجا ببرد.
جلد 17 - صفحه 381
فَسَوّاها تسويه‌ محكم‌ كاري‌ ‌است‌ ‌که‌ شكست‌ ‌بر‌ ندارد خراب‌ نشود سقوط نكند رخنه‌ پيدا نكند، تمام‌ ‌اينکه‌ كرات‌ جويه‌.
وَ أَغطَش‌َ لَيلَها ‌يعني‌ ‌در‌ شب‌ ‌که‌ كره زمين‌ پشت‌ ميكند ‌با‌ كره شمس‌ ‌اينکه‌ قسمت‌ مسكوني‌ شب‌ تاريك‌ ظلماني‌ ميشود.
وَ أَخرَج‌َ ضُحاها و چون‌ رو بخورشيد ميكند روز روشن‌ نوراني‌ ميشود و شرح‌ ‌آن‌ ‌را‌ مكرر ‌در‌ ذيل‌ آيات‌ بيان‌ كرده‌ايم‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 29)- سپس به یکی از مهمترین نظامات این عالم بزرگ یعنی نظام نور و ظلمت اشاره کرده، می‌فرماید: «و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود» (و اغطش لیلها و اخرج ضحاها).
ج5، ص400
که هر کدام از این دو در زندگی انسان و سایر موجودات زنده اعم از حیوان و گیاه نقش فوق العاده مهمی دارد. نه انسان بدون نور می‌تواند زندگی کند که همه برکات و روزیها و حس و حرکت او وابسته به آن است و هم بدون ظلمت و زندگی او ممکن نیست که رمز آرامش اوست.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۳۲


ترجمه

و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود!

|و شبش را تاريك و روزش را نمايان كرد
و شبش را تيره و روزش را آشكار گردانيد،
و شامش را تیره و روزش را روشن گردانید.
و شبش را تاریکو روزش را روشن ساخت،
شبش را تاريك كرد و روشنايى‌اش را آشكار ساخت،
و شب آن را تاریک کرد و روز آن را برآورد
و شبش را تاريك ساخت و روزش را بيرون آورد.
و شب آن را تاریک کرد، و روزِ آن را پدیدار و روشن ساخت.
و شبش را تیره کرد و روزش را (روشن) برون آورد.
و تاریک ساخت شبش را و برآورد روزش‌


النازعات ٢٨ آیه ٢٩ النازعات ٣٠
سوره : سوره النازعات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَغْطَشَ»: تاریک کرد. دیجور ساخت. «أَخْرَجَ»: پدیدار کرد. ظهور بخشید. مراد روشن کردن است. «ضُحی»: اوائل روز. تمام روز (نگا: اعراف / ، طه / ، ضحی / نازعات / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها «27» رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها «28» وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29» وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها «30» أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها «31» وَ الْجِبالَ أَرْساها «32» مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ «33»

آيا آفرينش شما سخت‌تر است يا آسمانى كه او بنا كرده؟ سقفش را برافراشت و آن را استوار ساخت. شبش را تيره و روزش را روشن گرداند. بعد از آن، زمين را گسترش داد. و از آن آب و چراگاه بيرون آورد. و كوهها را استوار و پابرجا گردانيد. تا وسيله برخوردارى شما و چارپايان شما باشد.

پیام ها

1- در تبليغ، شيوه سؤال بسيار مفيد است. «أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ»

2- بهترين راه خداشناسى، توجّه به نعمت‌هاى اوست. بايد از محسوسات براى پى بردن به معقولات استفاده كرد. «رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها»

3- دنيا براى ماست، نه ما براى دنيا. «مَتاعاً لَكُمْ»

4- در كاميابى‌هاى مادى، انسان و چهارپا در كنار هم هستند. (آنچه مايه امتياز انسان است كمالات معنوى است.) «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»

5- نعمت‌ها براى بهره‌گيرى انسان است، تحريم‌ها و رياضت‌هاى نابجا بى‌معنا است. «مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ»

6- گسترش زمين و گردش آن در فضا، بعد از آفرينش آسمان‌ها بوده است. «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29»

وَ أَغْطَشَ لَيْلَها: و تاريك ساخت شب آن را، وَ أَخْرَجَ ضُحاها: و بيرون آورد روشنى آفتاب آن را. مراد روز است. و اضافه روز و شب به آسمان به سبب آنكه حدوث آنها به سبب فلك است. چه طلوع و غروب آفتاب كه موجب شب و روز است، منوط به حركت فلك باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى‌ «15» إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «16» اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ «17» فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى‌ أَنْ تَزَكَّى «18» وَ أَهْدِيَكَ إِلى‌ رَبِّكَ فَتَخْشى‌ «19»

فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى‌ «20» فَكَذَّبَ وَ عَصى‌ «21» ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى‌ «22» فَحَشَرَ فَنادى‌ «23» فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى‌ «24»

فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى‌ «25» إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى‌ «26» أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها «27» رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها «28» وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29»

وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها (30) أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (31) وَ الْجِبالَ أَرْساها (32) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (33) فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى‌ (34)

يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى‌ (35) وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى‌ (36) فَأَمَّا مَنْ طَغى‌ (37) وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا (38) فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى‌ (39)

وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى‌ (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى‌ (41) يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها (42) فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها (43) إِلى‌ رَبِّكَ مُنْتَهاها (44)

إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها (45) كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (46)

ترجمه‌

آيا آمد تو را خبر موسى‌

وقتى كه خواند او را پروردگارش در وادى‌


جلد 5 صفحه 340

مقدّس طوى‌

برو بسوى فرعون همانا او سركشى نمود

پس بگو آيا براى تو رغبتى هست بآنكه پاك شوى‌

و راهنمائى كنم تو را بسوى پروردگارت پس بترسى‌

پس نشان داد باو معجزه بزرگ را

پس تكذيب كرد و نافرمانى نمود

پس پشت كرد با آنكه كوشش مينمود

پس جمع كرد و ندا نمود

پس گفت من پروردگار بزرگ شمايم‌

پس گرفت او را خدا بعقوبت آخرت و دنيا

همانا در اين هر آينه عبرتى است براى كسيكه ميترسد

آيا شما سخت‌تريد در آفرينش يا آسمان كه بنا كرد آنرا

برافراشت سقفش را پس بدون نقص به اتمام رساند آنرا

و تاريك ساخت شب آنرا و آشكار ساخت روز روشن آنرا

و زمين را بعد از آن گسترانيد

بيرون آورد از آن آبش و چراگاهش را

و كوهها را استوار گردانيد

براى برخوردارى شما و چهار پايانتان‌

پس وقتى كه آمد آن بليّه فوق بليّات بزرگتر

روزى كه بياد مى‌آورد آدمى آنچه را كه كوشش نمود

و آشكار شود دوزخ براى هر كه به بيند

پس اما كسيكه سركشى كرد

و برگزيد زندگانى دنيا را

پس همانا دوزخ جايگاه او است‌

و اما كسيكه ترسيد از قيام در پيشگاه پروردگار خود و باز داشت نفس خود را از هوس‌

پس همانا بهشت آن اقامتگاه او است‌

ميپرسند از تو از قيامت كه چه وقت باشد زمان برپا شدن آن‌

در چه حالى تو از علم بآن‌

بسوى پروردگار تو است نهايت علم آن‌

همانا تو بيم دهنده كسى هستى كه ميترسد از آن‌

گوئيا آنها روز كه ميبينند آنرا درنگ نكردند مگر بقدر شام يكروز يا صبح آن.

تفسير

خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و تكذيب قوم و تهديد آنها باز شمه‌ئى از قصّه حضرت موسى و فرعون از گوشزد فرموده بطور پرسش براى تقرير و ميفرمايد آيا بتو رسيده خبر موسى عليه السّلام وقتى كه خواند او را پروردگارش و خطاب فرمود باو در وادى مقدّس و منزّه طوى كه بيان آن در سوره طه گذشت آنكه برو بجانب فرعون همانا او از حدّ خود تجاوز و طغيان نموده است و با ملايمت و نرمى باو بگو آيا مايل هستى كه پاك شوى از كفر و تجاوز و طغيان و آنكه هدايت نمايم من تو را بمعرفت پروردگارت و ثواب طاعت و عقاب معصيت او پس بترسى از او و امتثال نمائى او امر و نواهى او را پس او مأموريّت خود را انجام‌


جلد 5 صفحه 341

داد و ارائه داد باو معجز بزرگ خود را كه باو داده بودم و آن عصا بود كه اژدها ميشد و فرعون او را تكذيب نمود و عصيان ورزيد پس اعراض نمود و پشت كرد به احكام الهى و سعى و كوشش مينمود در باطل و بى‌اثر نمودن امر پيغمبر ما و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه پس پشت نمود باژدها و فرار كرد و ممكن است هر دو معنى مراد باشد پس جمع نمود لشگريان خود را و احضار كرد آنانرا از اطراف و جوانب مصر و فرياد زد و گفت من پروردگار شمايم كه پروردگارى بالاتر از من نيست و كسى نميتواند از نفوذ اراده من جلوگيرى كند و بعضى گفته‌اند مقصود فرعون آن بود كه پروردگار شما بتهايند و من پروردگار شما و آنها و از همه برترم پس خداوند او را بعقوبت آخرت و دنيا گرفتار فرمود و قمى ره فرموده نكال عقوبت است و مراد از آخرت قول او انا ربكم الاعلى است و مراد از اولى قول او ما علمت لكم من اله غيرى است پس خدا او را باين دو قول هلاك فرمود و در خصال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ميان اين دو قول چهل سال فاصله شد و نيز از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود جبرئيل گفت بخدا عرض كردم فرعون را بحال خود واگذار ميفرمائى با آنكه انا ربكم الاعلى ميگويد و خدا فرمود اين سخن را كسى ميگويد مانند تو كه ميترسد چيزى از او فوت شود و در اين قصه حضرت موسى و فرعون و غرق شدن او و لشگريانش هر آينه عبرت و اتّعاظ است براى كسى كه اهل خوف و خشيت از خدا است و بعد از اين خداوند باز بيان قدرت خود را فرموده بخطاب منكرين روز جزا كه آيا خلقت شما بعد از مردن دشوارتر است يا بناء آسمان با اين عظمت كه خداوند سقف مرتفع آنرا بالا برد بدون خلل و فتور و تفاوت و قصور براستى و درستى و بر طبق حكمت و مصلحت و تاريك فرمود شب آنرا و ظاهر ساخت روز روشن آنرا و زمين را بعد از آن منبسط فرمود و مهد آسايش خلق قرار داد و بيرون آورد از زمين آبهاى جارى آن و روئيدنى و گياهش را و كوهها را ثابت نمود در مراكز خود براى بهره بردارى بندگان از ثمرات زمين و مواشى و چهار پايان آنها پس چون آيد داهيه و بليّه بزرگ قيامت كه بزرگتر و بالاترين دواهى است در روزى خواهد بود كه متذكّر شود انسان آنچه را بجا آورده در


جلد 5 صفحه 342

دنيا از اعمال بد و خوب چون همه را در نامه اعمال خود مشاهده نمايد بعد از آنكه فراموش نموده باشد آنها را براى فرط غفلت و طول مدّت و بارز و ظاهر گردد جهنّم براى هر كس بينا باشد و بر احدى پوشيده نخواهد ماند چون سرپوش از روى آن برداشته شود پس هر كس از حدود الهيّه تجاوز و طغيان در معصيت خدا كرده و اختيار نموده باشد لذات فانيه دنيا را بر نعم باقيه آخرت جايگاه او جهنّم خواهد بود و هر كس از قيام در پيشگاه الهى ترسيده باشد براى علمش بمبدء و معاد و باز داشته باشد نفس خود را در دنيا از هوى و هوس جاهلانه جايگاه او در بهشت عنبر سرشت است و از نقل قمّى ره و كافى از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه بنده چون قدرت بر معصيت داشته باشد و خدا را حاضر و ناظر بداند و ترك كند آنرا از ترس خدا مشمول اين آيه است و اخيرا خطاب بحبيب خود فرموده ميفرمايد ميپرسند از تو مشركين كه روز قيامت چه وقت برپا ميشود و ثبات و قرار ميگيرد چنانچه توصيف مينمائى تو از آن و ميفرمايد تو چه ميدانى وقت آنرا وظيفه تو نيست كه وقت آنرا بدانى و ذكر كنى براى آنان علم آن بخدا منتهى ميشود و اقامه آن بامر الهى است و كسى جز خدا از آن آگاه نيست فقط وظيفه تو ترساندن كسى است كه ميترسد از آنروز اگر بترسانى تو او را و براى غير چنين كس فائده ندارد ولى اجمالا بايد بدانند كه عمر دنيا هر قدر طولانى شود چون روز قيامت بيايد و آنرا معاينه نمايند مانند آنستكه درنگ نكردند در دنيا مگر بقدر آخر يكروز يا اوّل آن چون چيزى كه ميگذرد هر قدر زياد باشد بنظر كم مى‌آيد و گذشته گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و النّازعات را نميرد و مبعوث نگردد و داخل بهشت نشود مگر آنكه سيراب باشد در هر سه حال و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 343

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


رَفَع‌َ سَمكَها فَسَوّاها «28» وَ أَغطَش‌َ لَيلَها وَ أَخرَج‌َ ضُحاها «29»

بلند و رفيع‌ قرار داد طاق‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌پس‌ تسويه‌ فرمود ‌که‌ خلل‌ و فرج‌ نداشته‌ ‌باشد‌ و تاريك‌ كرد نور ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ شب‌ و ‌در‌ آورد روشنايي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ روز.

رَفَع‌َ سَمكَها آسمان‌ ‌را‌ خداوند ‌براي‌ انسان‌ و اهل‌ زمين‌ طاق‌ بسيار مرتفعي‌ قرار داد ‌که‌ ‌در‌ خبر ‌است‌ ‌که‌: ‌از‌ صفحه زمين‌ ‌تا‌ آسمان‌ اول‌ پانصد سال‌ راه‌ ‌است‌ ‌که‌ كسي‌ پياده‌ رود ‌ يا ‌ سواره‌ و همچنين‌ ‌از‌ آسمان‌ اول‌ ‌تا‌ دوم‌ و هكذا ‌تا‌ هفتم‌ ولي‌ قدرت‌ الهي‌ اينكه‌ طرفة العين‌ ملائكه‌ صعود نزول‌ ميكنند، و همچنين‌ ‌در‌ ليلة المعراج‌ پيغمبرش‌ ‌را‌ برد ‌تا‌ قاب‌ قوسين‌ ‌او‌ ادني‌، و تو ‌هم‌ نشود ‌که‌ چگونه‌ ميشود جايي‌ ‌که‌ آصف‌ ‌بن‌ برخيا تخت‌ بلقيس‌ ‌را‌ ‌از‌ شهر سبأ طرفة العين‌ نزد سليمان‌ حاضر كند، و اصحاب‌ خاص‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ طرفة العين‌ ‌از‌ اطراف‌ دنيا نزد ‌او‌ حاضر ميشوند خداي‌ ‌آنها‌ قدرت‌ دارد بنده ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ يك‌ شب‌ ‌تا‌ بكجا ببرد.

جلد 17 - صفحه 381

فَسَوّاها تسويه‌ محكم‌ كاري‌ ‌است‌ ‌که‌ شكست‌ ‌بر‌ ندارد خراب‌ نشود سقوط نكند رخنه‌ پيدا نكند، تمام‌ ‌اينکه‌ كرات‌ جويه‌.

وَ أَغطَش‌َ لَيلَها ‌يعني‌ ‌در‌ شب‌ ‌که‌ كره زمين‌ پشت‌ ميكند ‌با‌ كره شمس‌ ‌اينکه‌ قسمت‌ مسكوني‌ شب‌ تاريك‌ ظلماني‌ ميشود.

وَ أَخرَج‌َ ضُحاها و چون‌ رو بخورشيد ميكند روز روشن‌ نوراني‌ ميشود و شرح‌ ‌آن‌ ‌را‌ مكرر ‌در‌ ذيل‌ آيات‌ بيان‌ كرده‌ايم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 29)- سپس به یکی از مهمترین نظامات این عالم بزرگ یعنی نظام نور و ظلمت اشاره کرده، می‌فرماید: «و شبش را تاریک و روزش را آشکار نمود» (و اغطش لیلها و اخرج ضحاها).

ج5، ص400

که هر کدام از این دو در زندگی انسان و سایر موجودات زنده اعم از حیوان و گیاه نقش فوق العاده مهمی دارد. نه انسان بدون نور می‌تواند زندگی کند که همه برکات و روزیها و حس و حرکت او وابسته به آن است و هم بدون ظلمت و زندگی او ممکن نیست که رمز آرامش اوست.

نکات آیه

۱ - تاریک ساختن شب در فضاى آسمان، کار خداوند و نشانه قدرت او است. (و أغطش لیلها) «أغطش»; یعنى، تاریک ساخت (مفردات راغب). ارجاع ضمیر «لیلها» به آسمان، به این جهت است که منشأ پیدایش شب، وضعیت اجرام آسمانى است.

۲ - پدیدار ساختن روز و روشنایى آن، وابسته به خداوند و جلوه قدرت او است. (و أخرج ضحیها) «ضحى» به معناى گسترش نور خورشید و پهناور شدن روز است (مفردات راغب) و نیز هنگامى را که اندکى از بالا آمدن روز گذشته باشد، «ضحى» مى نامند(قاموس). مراد از «ضحى» - به قرینه «لیل» - روز است و نام بردن این بخش روز به جهت فرح بخش تر بودن آن لحظات است، زیرا منظور برانگیختن اعجاب و شگفتى در انسان ها است.

۳ - توانمندى خداوند بر ایجاد شب و روز، نشانه قدرت او بر احیاى دوباره انسان است. (ءأنتم أشدّ ... و أغطش لیلها و أخرج ضحیها)

۴ - عملکرد عوامل طبیعى، عمل خداوند است. (و أغطش ... و أخرج) با آن که پیدایش شب و روز عوامل طبیعى خاص خود را دارد; ولى به خداوند نسبت داده شده تا بیانگر این نکته باشد که همه کارها، منتسب به او است.

موضوعات مرتبط

  • خدا: افعال خدا ۱، ۲، ۳; قدرت خدا ۳; مجارى افعال خدا ۴; نشانه هاى قدرت خدا ۱، ۲
  • روز: منشأ پیدایش روز روز ۲; منشأ روز ۳; منشأ روشنایى روز روز ۲
  • شب: منشأ تاریکى شب ۱; منشأ شب ۳
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۴
  • معاد: دلایل معاد ۳

منابع