الصافات ٣١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا]] | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۴#link15 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۴#link15 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ «31» | |||
پس وعده (عذاب) پروردگارمان بر ما محقّق شد و بدون شك ما چشندگان عذابيم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) | |||
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا: پس واجب و لازم شد بر همه ما و شما كلام پروردگار ما كه كلمه وعيد و عذاب است، إِنَّا لَذائِقُونَ: بدرستى كه ما در اين روز چشاندگانيم عذاب را. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35) | |||
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40) | |||
ترجمه | |||
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم | |||
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان | |||
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند | |||
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران | |||
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند | |||
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه | |||
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را | |||
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد | |||
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد | |||
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند. | |||
تفسير | |||
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 430 | |||
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَقَّ عَلَينا قَولُ رَبِّنا إِنّا لَذائِقُونَ (31) | |||
پس ثابت و لازم شد بر ما فرمايش پروردگار ما محققا ما ميچشيم طعم عذاب را. | |||
فَحَقَّ عَلَينا قَولُ رَبِّنا ممكن است مراد اينکه باشد که وعدههايي که انبياء از جانب پروردگار ميدادند و تخويفات که در قرآن انذار ميفرمود که هر که ايمان نياورد و بكفر و شرك و ضلالت باقي باشد فرداي قيامت زنده ميشود و خبرهايي که از جهنم و عذاب و آتش و حميم و غساق و قطران و اغلال و سلاسل و البسه آتشي ميدادند و ما همه آنها را انكار ميكرديم فعلا بر ما ثابت شد که تمام حق و صدق بوده که در قرآن فرموده بود إِنَّ لَدَينا أَنكالًا وَ جَحِيماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً مزّمّل آيه 13 و فرموده بود فَلَيسَ لَهُ اليَومَ هاهُنا حَمِيمٌ وَ لا طَعامٌ إِلّا مِن غِسلِينٍ لا يَأكُلُهُ إِلَّا الخاطِؤُنَ مزمّل آيه 35 الي 37 و فرموده بود فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِيابٌ مِن نارٍ يُصَبُّ مِن فَوقِ رُؤُسِهِمُ | |||
جلد 15 - صفحه 140 | |||
الحَمِيمُ يُصهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِم وَ الجُلُودُ وَ لَهُم مَقامِعُ مِن حَدِيدٍ كُلَّما أَرادُوا أَن يَخرُجُوا مِنها مِن غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِيقِ حج آيه 20 الي 23 و فرموده بود وَ تَرَي المُجرِمِينَ يَومَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الأَصفادِ سَرابِيلُهُم مِن قَطِرانٍ وَ تَغشي وُجُوهَهُمُ النّارُ ابراهيم آيه 51 و 52 و غير اينها از آيات و اخباري که بما داده بودند تماما صدق و حق بوده و ممكن است مراد اينکه باشد که آنچه فرموده از توحيد و تصديق انبياء و نفي شرك و آلهه و بيان احكام و ساير فرمايشات تمام حق و صدق بوده. | |||
إِنّا لَذائِقُونَ ذائقه قوهايست که انسان درك ميكند طعم شيء را يعني تعبير به اينكه ما طعم عذاب و آتش و عقوبات را ميچشيم خواه از رؤساء باشيم يا از اتباع. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 31)- لذا این گفتگوها به جایی نمیرسد، و سر انجام این پیشوایان گمراه به این واقعیت اعتراف میکنند، میگویند: «اکنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلّم شده (و حکم عذاب در باره همه صادر گردیده) و همگی از عذاب او میچشیم» (فَحَقَّ عَلَیْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ). | |||
شما طاغی بودید و سرنوشت طغیانگران همین است، و ما هم گمراه و گمراه کننده. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۱۳
ترجمه
الصافات ٣٠ | آیه ٣١ | الصافات ٣٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَحَقَّ عَلَیْنَا ...»: فرمان خدا درباره ما محقّق گشت که ما گمراهان باید روز قیامت عذاب را بچشیم.
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات
- حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا
- اشاره به وجه تسميه قيامت به يوم الفصل
- مراد از الذين ظلموا در آيه : احشرواالذين ظلموا...
- ازواج و ماكانوا يعبدون من دون الله
- وجه تعبير به هدايت در فاهدوهم الى صراط الجحيم
- مراد از سؤ ال در وقنوهم انهم مسؤ ولون سؤ ال از چيست ؟
- اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود
- تابع و متبوع در عذاب مشتركند
- مقصود از عبادالله المخلصين و اينكه رزق معلوم دارند و...
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى مخلصين آماده مى شود.
- گفتگوى اهل بهشت با يكديگر
- شجره زقوم و وصف آن
- رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ «31»
پس وعده (عذاب) پروردگارمان بر ما محقّق شد و بدون شك ما چشندگان عذابيم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا: پس واجب و لازم شد بر همه ما و شما كلام پروردگار ما كه كلمه وعيد و عذاب است، إِنَّا لَذائِقُونَ: بدرستى كه ما در اين روز چشاندگانيم عذاب را.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)
ترجمه
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند.
تفسير
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان
جلد 4 صفحه 430
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَحَقَّ عَلَينا قَولُ رَبِّنا إِنّا لَذائِقُونَ (31)
پس ثابت و لازم شد بر ما فرمايش پروردگار ما محققا ما ميچشيم طعم عذاب را.
فَحَقَّ عَلَينا قَولُ رَبِّنا ممكن است مراد اينکه باشد که وعدههايي که انبياء از جانب پروردگار ميدادند و تخويفات که در قرآن انذار ميفرمود که هر که ايمان نياورد و بكفر و شرك و ضلالت باقي باشد فرداي قيامت زنده ميشود و خبرهايي که از جهنم و عذاب و آتش و حميم و غساق و قطران و اغلال و سلاسل و البسه آتشي ميدادند و ما همه آنها را انكار ميكرديم فعلا بر ما ثابت شد که تمام حق و صدق بوده که در قرآن فرموده بود إِنَّ لَدَينا أَنكالًا وَ جَحِيماً وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً مزّمّل آيه 13 و فرموده بود فَلَيسَ لَهُ اليَومَ هاهُنا حَمِيمٌ وَ لا طَعامٌ إِلّا مِن غِسلِينٍ لا يَأكُلُهُ إِلَّا الخاطِؤُنَ مزمّل آيه 35 الي 37 و فرموده بود فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَت لَهُم ثِيابٌ مِن نارٍ يُصَبُّ مِن فَوقِ رُؤُسِهِمُ
جلد 15 - صفحه 140
الحَمِيمُ يُصهَرُ بِهِ ما فِي بُطُونِهِم وَ الجُلُودُ وَ لَهُم مَقامِعُ مِن حَدِيدٍ كُلَّما أَرادُوا أَن يَخرُجُوا مِنها مِن غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الحَرِيقِ حج آيه 20 الي 23 و فرموده بود وَ تَرَي المُجرِمِينَ يَومَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الأَصفادِ سَرابِيلُهُم مِن قَطِرانٍ وَ تَغشي وُجُوهَهُمُ النّارُ ابراهيم آيه 51 و 52 و غير اينها از آيات و اخباري که بما داده بودند تماما صدق و حق بوده و ممكن است مراد اينکه باشد که آنچه فرموده از توحيد و تصديق انبياء و نفي شرك و آلهه و بيان احكام و ساير فرمايشات تمام حق و صدق بوده.
إِنّا لَذائِقُونَ ذائقه قوهايست که انسان درك ميكند طعم شيء را يعني تعبير به اينكه ما طعم عذاب و آتش و عقوبات را ميچشيم خواه از رؤساء باشيم يا از اتباع.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 31)- لذا این گفتگوها به جایی نمیرسد، و سر انجام این پیشوایان گمراه به این واقعیت اعتراف میکنند، میگویند: «اکنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلّم شده (و حکم عذاب در باره همه صادر گردیده) و همگی از عذاب او میچشیم» (فَحَقَّ عَلَیْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ).
شما طاغی بودید و سرنوشت طغیانگران همین است، و ما هم گمراه و گمراه کننده.
نکات آیه
۱ - روح طغیان گرى و حق ناپذیرى مشرکان، موجب مستحق بودن آنان به عذاب الهى (دوزخ) در نظر سران شرک (بل کنتم قومًا طغین . فحقّ علینا قول ربّنا إنّا لذائقون)
۲ - روح طغیان و حق ناپذیرى، عامل دوزخى شدن و استحقاق کیفر الهى (بل کنتم قومًا طغین . فحقّ علینا قول ربّنا إنّا لذائقون)
۳ - پذیرش مقصر بودن و داشتن نقش در گمراهى مشرکان، از سوى پیشوایان شرک در عرصه قیامت (فحقّ علینا قول ربّنا إنّا لذائقون) این که پیشوایانِ شرک، خود را در استحقاق عذاب الهى شریک مى دانند، حاکى از پذیرش نوعى از مسؤولیت در گمراهى مشرکان است.
۴ - پیشوایان شرک در عرصه قیامت، به دوزخى بودن خویش و این که مستحق کیفر الهى اند، اعتراف خواهند کرد. (فحقّ علینا قول ربّنا إنّا لذائقون)
۵ - اعتراف پیشوایان شرک به ربوبیت الهى در حضور مشرکان در عرصه قیامت (فحقّ علینا قول ربّنا)
۶ - چشیدن عذاب دوزخ براى مشرکان و سران آنان، وعده حتمى و تخلف ناپذیر خداوند (فحقّ علینا قول ربّنا إنّا لذائقون) برداشت یاد شده از آن جا است که «حَقَّ» به معناى «ثَبَتَ» و «لَزَمَ» است و ثابت و لازم بودن عذاب، حاکى از حتمى و تخلف ناپذیر بودن آن است.
موضوعات مرتبط
- اقرار: اقرار به ربوبیت خدا ۵
- جهنم: موجبات جهنم ۱، ۲
- جهنمیان: اقرار جهنمیان ۴
- حق: آثار حق ناپذیرى ۲
- خدا: وعده هاى خدا ۶
- خود: اقرار علیه خود ۴
- رهبران: اقرار رهبران شرک ۴، ۵; اقرار اخروى رهبران شرک ۳; بینش رهبران شرک ۱; حتمیت عذاب رهبران شرک ۶; رهبران شرک در جهنم ۶; رهبران شرک در قیامت ۵; نقش رهبران شرک ۳
- طغیان: آثار طغیان ۲
- کیفر: عوامل کیفر ۲
- مشرکان: آثار حق ناپذیرى مشرکان ۱; آثار طغیانگرى مشرکان ۱; حتمیت عذاب مشرکان ۶; عوامل گمراهى مشرکان ۳; مشرکان در جهنم ۶; مشرکان در قیامت ۵; موجبات عذاب مشرکان ۱