العنكبوت ٢: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۷: خط ۲۷:


</div>
</div>
== نزول ==
«شیخ طوسى» گوید: قتاده گوید: این آیه درباره عده اى از اهل مکه نازل شده که از مکه به عنوان مهاجرت بیرون آمدند و مشرکین به آنان حمله‌ور شدند سپس مراجعت کردند وقتى که نزول این آیه را شنیدند دوباره از مکه بیرون آمدند بالنتیجه عده اى از آن‌ها کشته شدند و عده اى رهائى یافتند سپس درباره آنان آیه ۹۶ همین سوره «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا» نازل گردید.<ref> ابن ابى حاتم در تفسیر خود آن را از قتاده روایت کرده است و نیز به نقل از شعبى چنین گوید وقتى که عده اى از آن‌ها کشته شدند و عده اى نیز رهائى یافتند آیه ۱۱. سوره نحل «ثُمَّ إِنَّ رَبَّک لِلَّذِینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا» نازل گردید. چنان که شأن و نزول آن در صفحات ۴۹. و ۴۹۱ ذکر شده است و نیز گویند: مقصود آیه مسلمانانى هستند که در مکه اسلام اختیار نمودند مانند سلمة بن هشام و عیاش بن ابى ربیعة و ولید بن ولید و عمار یاسر چنان که ابن عباس روایت کرده است و نیز ابن سعد از عبدالله بن عبید او از ابن عمیر روایت کند که این آیه درباره عمار یاسر نازل شده هنگامى که در راه خدا از مشرکین شکنجه و عذاب می‌دید.</ref>
(چنانکه در جاى خود مذکور خواهد شد) و نیز گوید در باره عمار یاسر و کسانى که در نزدیکى مکه بوده اند، نازل شده. چنان که عبدالله بن عمر روایت کرده است و همچنین گویند درباره کسانى نازل شده که قبلاً از وجوب جهاد و زکات مسلمان شدند ولى وقتى که جهاد و زکات واجب شده بود از اجراى آن امتناع ورزیدند.<ref> صاحب مجمع البیان از ابن جریج نقل کند که این آیه درباره عمار یاسر و کسانى که در راه خدا از دست مشرکین شکنجه می‌دیدند، نازل گردیده و نیز گویند درباره عده اى از مسلمین که در مکه بودند، نازل شد. وقتى که مسلمین مدینه به آن‌ها نوشتند که اقرار به اسلام آن‌ها مادامى که به مدینه مهاجرت نکنند، قبول نخواهد شد سپس آنان به مدینه مهاجرت نمودند و مشرکین آن‌ها را دنبال نموده و آزار رسانیدند و با آن‌ها به جنگ و قتال پرداختند بالنتیجه بعضى از آن‌ها را کشتند و عده اى نجات یافتند چنانکه شعبى روایت نموده است.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۲#link85 | آيات ۱ - ۱۳، سوره عنكبوت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۲#link85 | آيات ۱ - ۱۳، سوره عنكبوت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۲#link86 | حاصل و خلاصه اى از غرض و مفاد سوره عنكبوت و اشاره به مكى بودن آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۲#link86 | حاصل و خلاصه اى از غرض و مفاد سوره عنكبوت و اشاره به مكى بودن آن]]
خط ۴۶: خط ۵۳:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۳#link98 | دو روايت در ذيل : ((ليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۱۳#link98 | دو روايت در ذيل : ((ليحملن اثقالهم و اثقالا مع اثقالهم ))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۵۷#link86 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۵۷#link86 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2»
الف، لام، ميم. آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مى‌شوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؟!
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2»
أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا: آيا گمان كردند و پنداشتند مردم آنكه واگذاشته شوند، أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا: به آنكه گويند ايمان آورده‌ايم، يعنى پندارند كه به مجرد قول «امنّا» دست از آنها باز دارند و ايشان را واگذارند، وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ‌: و حال آنكه ايشان آزموده نشوند و امتحان نگردند در نفس و مال، و امتحان نكنند ايشان را به تكاليف شاقّه از امتثال به واجبات و ترك محرمات و بجا آوردن طاعات و دادن به صدقات و تحمل به مجاهدات نفسانى و مالى و اوامر و نواهى و بردبارى در ناملايمات و صدمات، تا متميّز شود مؤمن مخلص از منافق، و موحد از ملحد، و ثابت در دين از متزلزل، تا نائل گردند به سعادات ابديه و درجات عاليه.
حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبه‌اى فرمايد: و لكن خداى عز و جل امتحان فرمايد بندگان خود را به انواع شدائد و متعبد سازد ايشان را به انواع مجاهده و مبتلى گرداند به اقسام مكروهات به جهت بيرون آوردن تكبر را از قلوب آنان و سكونت تذلل در نفوس ايشان، تا قرار دهد آن را درها به سوى فضل خود و اسبابى كه دلالت كند به عفو و بخشش او و فتنه‌ «1»، چنانكه فرمود (الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ) عياشى از حضرت ابى الحسن عليه السّلام روايت نموده كه: عباس نزد حضرت امير المؤمنين عليه السّلام آمد، گفت: اجازه فرما تا مردم بر تو بيعت كنند. فرمود: چگونه مى‌بينى مردمان را در قبول بيعت؟ عباس گفت: ايشان به‌
----
«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه قاصعه، ص 796- 795.
جلد 10 - صفحه 200
تو بيعت خواهند نمود. حضرت فرمود: پس كجاست آيه شريفه‌ «الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» «1».
در غيبت نعمانى- ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: انّه قال: مع القائم عليه السّلام من العرب شى‌ء يسير. فقيل له: انّ من يصف هذا الامر منهم لكثير. قال: لا بدّ للنّاس من أن يمحّصوا و يميّزوا و يغربلوا و سيخرج من الغربال خلق كثير.
با قائم (پسر امام حسن عسكرى) از عرب كمى هستند. پس عرض شد:
كسانى كه وصف مى‌كنند اين امر را از ايشان، هر آينه بسيارند؟ فرمود: لا بدّ است براى مردمان از اينكه امتحان شوند و غربال گرديده شوند و زود باشد كه خارج گردند از غربال خلق زيادى‌ «2».
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2» وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «4»
مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «5»
ترجمه‌
آيا پنداشتند مردمان كه واگذاشته ميشوند كه بگويند ايمان آورديم و آنان آزموده نميشوند
و بتحقيق آزموديم آنانرا كه بودند پيش از آنها پس هر آينه ميداند البته خدا آنانرا كه راست گفتند و ميداند البته دروغگويان را
بلكه پنداشتند آنانكه بجا مى‌آورند بديها را كه پيشى گيرند بر ما بد است آنچه حكم ميكنند
كسيكه اميد دارد ملاقات خدا را پس همانا وقت مقدّر خدا هر آينه آينده است و او است شنواى دانا.
تفسير
بيان الم در سوره بقره گذشت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از افتتان ابتلاء در انفس و اموال است و در نهج البلاغه است كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود كه مراد از فتنه چيست و آيا از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در اين باب سؤالى فرموده‌ايد حضرت فرمود چون الم احسب النّاس نازل شد دانستم كه تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله در ميان ما است فتنه بما روى ننمايد پس بآنحضرت عرض كردم مراد از اين فتنه چيست فرمود امّت من بعد از من بفتنه در آيند عرض كردم آيا در روز احد كه جمعى از مسلمانان شربت شهادت نوشيدند و نصيب من نشد و اين بر من گران آمد نفرمودى بشارت ميدهم تو را كه بعد از اين بشهادت خواهى رسيد فرمود امر از همان قرار است پس صبر تو چگونه‌
----
جلد 4 صفحه 215
خواهد بود در آنزمان عرض كردم يا رسول اللّه آنوقت وقت صبر نيست وقت خوشحالى و شكر است پس فرمود اى على مردم باموالشان امتحان ميشوند و منّت مى‌نهند بدين دارى خودشان بر پروردگارشان و آرزوى رحمت خدا را دارند و ايمن از غضب اويند و بشهادتهاى دروغ و هواهاى نفسانى حرام خدا را حلال مينمايند و مسكر را باسم نبيذ و مال حرام را باسم هديه و ربا را بنام معامله حلال ميشمرند پس عرض كردم يا رسول اللّه در آنوقت اين رفتار را موجب كفر آنها بدانم يا امتحانشان فرمود موجب امتحانشان و قمّى ره از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه عباس ره خدمت امير المؤمنين عليه السّلام رسيد و عرضه داشت بفرما مردم با شما بيعت كنند آنحضرت فرمود آيا آنها با من بيعت ميكنند عرض كرد بلى فرمود پس فرموده خداوند الم احسب النّاس چه خواهد شد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه اين آيه را تلاوت فرمود و تشبيه فرمود آزمايش مردم را بگداخته شدن طلا در بوته امتحان براى بيرون آمدن خالص آن و خلاصه مستفاد از آيات شريفه آنستكه آيا مردم گمان كردند كه صرف ايمان زبانى از آنها پذيرفته است و بحال خودشان واگذار خواهند شد و در معرض امتحان قرار نخواهند گرفت نه چنين است سيره مستمرّه الهيّه هميشه بر اين جارى بوده و هست كه هر امّتى را بعد از اظهار ايمان امتحان و آزمايش فرمايد براى آنكه در علم شهودى الهى ممتاز شوند آنانكه راست گفتند در دعوى ايمان از دروغگويان چنانچه در علم غيبى الهى ممتاز بودند و بعبارت ديگر تا ممتاز شوند در خارج و انظار خلق آندو دسته از يكديگر چنانچه ممتاز بودند در علم الهى قبل از امتحان و آزمايش آنها و در مجمع از امير المؤمنين و امام صادق عليهما السلام نقل نموده كه آن دو بزرگوار فليعلمنّ بضمّ ياء و كسر لام در هر دو جا قرائت فرموده‌اند و بنابراين مأخوذ از اعلام و معنى اوضح است يعنى پس هر آينه اعلام ميفرمايد و ميشناساند خداوند بمردم آنانرا كه راست گفتند و مى‌شناساند و اعلام ميفرمايد بخلق دروغگويان را و نيز گمان كردند كسانيكه مرتكب اعمال سيّئه شدند از قبيل كفر و معاصى كه از قبضه قدرت و مكنت ما مى‌توانند خارج شوند و ما را عاجز از عذابشان نمايند نه چنين است اگر چند روزى ما بآنها مهلت دهيم براى تكميل استحقاقشان‌
----
جلد 4 صفحه 216
بالاخره در دنيا يا آخرت مجازات خواهيم نمود آنها را و اين بد عقيده و حكومتى است كه در باره خودشان و ما نمودند و كسيكه معتقد بقيامت و معاد باشد بايد بداند كه ثواب و عقاب الهى حقّ است و در وقت مقدّر باو خواهد رسيد و خداوند شنواى اقوال بندگان و داناى باعمال آنها است و بر طبق آن پاداش خواهد داد چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه ايمان داشته باشد بآنكه مبعوث ميشود همانا وعده خدا از ثواب و عقاب باو و اصل خواهد شد و مراد از لقاء رؤيت نيست بلكه مراد بعث است و قمّى ره نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه دوست داشته باشد لقاء خدا را اجل او خواهد رسيد و بنظر حقير انسب بظواهر الفاظ آيه اخيره آنستكه كسيكه اميدوار بحضور در پيشگاه الهى باشد بايد اعمال خود را شايسته نمايد چون وقت مقدّر خداوند براى پاداش اعمال خواهد رسيد و جاى شبهه و ترديد در آن نيست و در آنروز بحسب احوال و اقوال و اعمال عباد خداوند جزا خواهد داد و العلم عند اللّه تعالى و اوليائه.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ
الم‌ «1» أَ حَسِب‌َ النّاس‌ُ أَن‌ يُترَكُوا أَن‌ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم‌ لا يُفتَنُون‌َ «2»
آيا گمان‌ ميكنند ناس‌ اينكه‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ واميگذاريم‌ بمجرد اينكه‌ بگويند ايمان‌ آورديم‌ و ‌آنها‌ امتحان‌ نميشوند البته‌ ‌آنها‌ ‌را‌ امتحان‌ ميكنيم‌.
الم‌ رمزيست‌ ‌بين‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ما يَعلَم‌ُ تَأوِيلَه‌ُ إِلَّا اللّه‌ُ و رسوله‌ وَ الرّاسِخُون‌َ فِي‌ العِلم‌ِ الأئمة الطاهرين‌.
أَ حَسِب‌َ النّاس‌ُ أَن‌ يُترَكُوا بمجرد اينكه‌ اقرار بشهادتين‌ كردند «اشهد ‌ان‌ ‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ و ‌ان‌ محمدا ‌رسول‌ اللّه‌» و اسم‌ اسلام‌ و ايمان‌ روي‌ ‌خود‌ گذاردند.
جلد 14 - صفحه 289
أَن‌ يَقُولُوا آمَنّا ‌اگر‌ چه‌ ‌در‌ ظاهر احكام‌ اسلام‌ ‌بر‌ ‌او‌ جاريست‌ ‌از‌ حفظ جان‌ و مال‌ و طهارت‌ بدن‌ و صحت‌ ازدواج‌ و حمل‌ فعل‌ ‌او‌ ‌بر‌ صحت‌ و وجوب‌ غسل‌ و كفن‌ و دفن‌ و صلوة ‌بر‌ ‌او‌ و ساير احكام‌ اسلام‌ و لكن‌ خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ امتحان‌ ميكند.
وَ هُم‌ لا يُفتَنُون‌َ و امتحانات‌ الهي‌ بسيار ‌است‌ و مختلف‌ يكي‌ ‌را‌ بدولت‌ يكي‌ ‌را‌ بفقر بعزت‌، بذلت‌، بنعمت‌، ببلا، بصحت‌، بمرض‌، بقوت‌، بضعف‌، بعبادت‌، بمعصيت‌، بصفات‌ حسنه‌ و قبيحه‌ و ‌غير‌ اينها. و اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ امتحان‌ ‌اينکه‌ امت‌ ‌پس‌ ‌از‌ رحلت‌ پيغمبر ‌بود‌ ‌که‌ منافقين‌ و بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ كردند آنچه‌ كردند و امروز ‌هم‌ امتحانات‌ بسيار ‌است‌ مخصوصا ‌در‌ جوانها دختران‌ و پسران‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آزادي‌ لباس‌ و وضع‌ شايد بتوان‌ ‌گفت‌ صد نود چه‌ نحو نسبت‌ بقرآن‌، بواجبات‌ مثل‌ نماز و روزه‌ و ‌غير‌ اينها و نسبت‌ بمعاصي‌ ‌از‌ ساز و آواز و شرب‌ و قمار و ‌غير‌ اينها خوب‌ امتحان‌ دادند آيا ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ چه‌ ميشود!
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 2)- آزمایش الهی یک سنت جاویدان: بعد از ذکر حروف مقطعه به یکی از مهمترین مسائل زندگی بشر که مسأله شداید و فشارها و آزمونهای الهی است اشاره کرده، می‌گوید: «آیا مردم گمان کردند همین اندازه که اظهار ایمان کنند (و شهادت به توحید و رسالت پیامبر دهند) به حال خود واگذارده خواهند شد و آنها امتحان نمی‌شوند»؟! (أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۹


ترجمه

آیا مردم گمان کردند همین که بگویند: «ایمان آوردیم»، به حال خود رها می‌شوند و آزمایش نخواهند شد؟!

آيا مردم پنداشتند همين كه گفتند ايمان آورديم به حال خود رها مى‌شوند و مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند
آيا مردم پنداشتند كه تا گفتند ايمان آورديم، رها مى‌شوند و مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؟
آیا مردم چنین پنداشتند که به صرف اینکه گفتند ما ایمان (به خدا) آورده‌ایم رهاشان کنند و هیچ امتحانشان نکنند؟
آیا مردم گمان کرده اند، همین که بگویند: ایمان آوردیم، رها می شوند و آنان [به وسیله جان، مال، اولاد و حوادث] مورد آزمایش قرار نمی گیرند؟
آيا مردم پنداشته‌اند كه چون بگويند: ايمان آورديم، رها شوند و ديگر آزمايش نشوند؟
آیا مردم گمان می‌برند که رهایشان کنند که [به زبان‌] بگویند ایمان آورده‌ایم و ایشان را نمی‌آزمایند؟
آيا مردم پنداشته‌اند كه همين كه [به زبان‌] گويند ايمان آورديم آنان را وامى‌گذارند- رها مى‌كنند- و آزموده نمى‌شوند؟
آیا مردمان گمان برده‌اند همین که بگویند ایمان آورده‌ایم (و به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر اقرار کرده‌ایم) به حال خود رها می‌شوند و ایشان (با تکالیف و وظائف و رنجها و سختیهائی که باید در راه آئین آسمانی تحمّل کرد) آزمایش نمی‌گردند؟!
آیا مردمان پنداشتند که (تا) گفتند ایمان آوردیم، رها می‌شوند، حال آنکه مورد آزمایشی آتشین قرار نمی‌گیرند؟
آیا پنداشتند مردم که رها شوند آنکه گویند ایمان آوردیم و آزموده نگردند


العنكبوت ١ آیه ٢ العنكبوت ٣
سوره : سوره العنكبوت
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا یُفْتَنُونَ»: آزمایش نمی‌گردند. مورد امتحان واقع نمی‌شوند (نگا: بقره / و .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

«شیخ طوسى» گوید: قتاده گوید: این آیه درباره عده اى از اهل مکه نازل شده که از مکه به عنوان مهاجرت بیرون آمدند و مشرکین به آنان حمله‌ور شدند سپس مراجعت کردند وقتى که نزول این آیه را شنیدند دوباره از مکه بیرون آمدند بالنتیجه عده اى از آن‌ها کشته شدند و عده اى رهائى یافتند سپس درباره آنان آیه ۹۶ همین سوره «وَالَّذِینَ جاهَدُوا فِینا» نازل گردید.[۱]

(چنانکه در جاى خود مذکور خواهد شد) و نیز گوید در باره عمار یاسر و کسانى که در نزدیکى مکه بوده اند، نازل شده. چنان که عبدالله بن عمر روایت کرده است و همچنین گویند درباره کسانى نازل شده که قبلاً از وجوب جهاد و زکات مسلمان شدند ولى وقتى که جهاد و زکات واجب شده بود از اجراى آن امتناع ورزیدند.[۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2»

الف، لام، ميم. آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مى‌شوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمى‌گيرند؟!

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2»

أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا: آيا گمان كردند و پنداشتند مردم آنكه واگذاشته شوند، أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا: به آنكه گويند ايمان آورده‌ايم، يعنى پندارند كه به مجرد قول «امنّا» دست از آنها باز دارند و ايشان را واگذارند، وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ‌: و حال آنكه ايشان آزموده نشوند و امتحان نگردند در نفس و مال، و امتحان نكنند ايشان را به تكاليف شاقّه از امتثال به واجبات و ترك محرمات و بجا آوردن طاعات و دادن به صدقات و تحمل به مجاهدات نفسانى و مالى و اوامر و نواهى و بردبارى در ناملايمات و صدمات، تا متميّز شود مؤمن مخلص از منافق، و موحد از ملحد، و ثابت در دين از متزلزل، تا نائل گردند به سعادات ابديه و درجات عاليه.

حضرت امير المؤمنين عليه السّلام در ذيل خطبه‌اى فرمايد: و لكن خداى عز و جل امتحان فرمايد بندگان خود را به انواع شدائد و متعبد سازد ايشان را به انواع مجاهده و مبتلى گرداند به اقسام مكروهات به جهت بيرون آوردن تكبر را از قلوب آنان و سكونت تذلل در نفوس ايشان، تا قرار دهد آن را درها به سوى فضل خود و اسبابى كه دلالت كند به عفو و بخشش او و فتنه‌ «1»، چنانكه فرمود (الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ) عياشى از حضرت ابى الحسن عليه السّلام روايت نموده كه: عباس نزد حضرت امير المؤمنين عليه السّلام آمد، گفت: اجازه فرما تا مردم بر تو بيعت كنند. فرمود: چگونه مى‌بينى مردمان را در قبول بيعت؟ عباس گفت: ايشان به‌


«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه قاصعه، ص 796- 795.

جلد 10 - صفحه 200

تو بيعت خواهند نمود. حضرت فرمود: پس كجاست آيه شريفه‌ «الم أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ» «1».

در غيبت نعمانى- ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه فرمود: انّه قال: مع القائم عليه السّلام من العرب شى‌ء يسير. فقيل له: انّ من يصف هذا الامر منهم لكثير. قال: لا بدّ للنّاس من أن يمحّصوا و يميّزوا و يغربلوا و سيخرج من الغربال خلق كثير.

با قائم (پسر امام حسن عسكرى) از عرب كمى هستند. پس عرض شد:

كسانى كه وصف مى‌كنند اين امر را از ايشان، هر آينه بسيارند؟ فرمود: لا بدّ است براى مردمان از اينكه امتحان شوند و غربال گرديده شوند و زود باشد كه خارج گردند از غربال خلق زيادى‌ «2».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2» وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «4»

مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «5»

ترجمه‌

آيا پنداشتند مردمان كه واگذاشته ميشوند كه بگويند ايمان آورديم و آنان آزموده نميشوند

و بتحقيق آزموديم آنانرا كه بودند پيش از آنها پس هر آينه ميداند البته خدا آنانرا كه راست گفتند و ميداند البته دروغگويان را

بلكه پنداشتند آنانكه بجا مى‌آورند بديها را كه پيشى گيرند بر ما بد است آنچه حكم ميكنند

كسيكه اميد دارد ملاقات خدا را پس همانا وقت مقدّر خدا هر آينه آينده است و او است شنواى دانا.

تفسير

بيان الم در سوره بقره گذشت و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از افتتان ابتلاء در انفس و اموال است و در نهج البلاغه است كه مردى از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمود كه مراد از فتنه چيست و آيا از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله در اين باب سؤالى فرموده‌ايد حضرت فرمود چون الم احسب النّاس نازل شد دانستم كه تا پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله در ميان ما است فتنه بما روى ننمايد پس بآنحضرت عرض كردم مراد از اين فتنه چيست فرمود امّت من بعد از من بفتنه در آيند عرض كردم آيا در روز احد كه جمعى از مسلمانان شربت شهادت نوشيدند و نصيب من نشد و اين بر من گران آمد نفرمودى بشارت ميدهم تو را كه بعد از اين بشهادت خواهى رسيد فرمود امر از همان قرار است پس صبر تو چگونه‌


جلد 4 صفحه 215

خواهد بود در آنزمان عرض كردم يا رسول اللّه آنوقت وقت صبر نيست وقت خوشحالى و شكر است پس فرمود اى على مردم باموالشان امتحان ميشوند و منّت مى‌نهند بدين دارى خودشان بر پروردگارشان و آرزوى رحمت خدا را دارند و ايمن از غضب اويند و بشهادتهاى دروغ و هواهاى نفسانى حرام خدا را حلال مينمايند و مسكر را باسم نبيذ و مال حرام را باسم هديه و ربا را بنام معامله حلال ميشمرند پس عرض كردم يا رسول اللّه در آنوقت اين رفتار را موجب كفر آنها بدانم يا امتحانشان فرمود موجب امتحانشان و قمّى ره از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه عباس ره خدمت امير المؤمنين عليه السّلام رسيد و عرضه داشت بفرما مردم با شما بيعت كنند آنحضرت فرمود آيا آنها با من بيعت ميكنند عرض كرد بلى فرمود پس فرموده خداوند الم احسب النّاس چه خواهد شد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه اين آيه را تلاوت فرمود و تشبيه فرمود آزمايش مردم را بگداخته شدن طلا در بوته امتحان براى بيرون آمدن خالص آن و خلاصه مستفاد از آيات شريفه آنستكه آيا مردم گمان كردند كه صرف ايمان زبانى از آنها پذيرفته است و بحال خودشان واگذار خواهند شد و در معرض امتحان قرار نخواهند گرفت نه چنين است سيره مستمرّه الهيّه هميشه بر اين جارى بوده و هست كه هر امّتى را بعد از اظهار ايمان امتحان و آزمايش فرمايد براى آنكه در علم شهودى الهى ممتاز شوند آنانكه راست گفتند در دعوى ايمان از دروغگويان چنانچه در علم غيبى الهى ممتاز بودند و بعبارت ديگر تا ممتاز شوند در خارج و انظار خلق آندو دسته از يكديگر چنانچه ممتاز بودند در علم الهى قبل از امتحان و آزمايش آنها و در مجمع از امير المؤمنين و امام صادق عليهما السلام نقل نموده كه آن دو بزرگوار فليعلمنّ بضمّ ياء و كسر لام در هر دو جا قرائت فرموده‌اند و بنابراين مأخوذ از اعلام و معنى اوضح است يعنى پس هر آينه اعلام ميفرمايد و ميشناساند خداوند بمردم آنانرا كه راست گفتند و مى‌شناساند و اعلام ميفرمايد بخلق دروغگويان را و نيز گمان كردند كسانيكه مرتكب اعمال سيّئه شدند از قبيل كفر و معاصى كه از قبضه قدرت و مكنت ما مى‌توانند خارج شوند و ما را عاجز از عذابشان نمايند نه چنين است اگر چند روزى ما بآنها مهلت دهيم براى تكميل استحقاقشان‌


جلد 4 صفحه 216

بالاخره در دنيا يا آخرت مجازات خواهيم نمود آنها را و اين بد عقيده و حكومتى است كه در باره خودشان و ما نمودند و كسيكه معتقد بقيامت و معاد باشد بايد بداند كه ثواب و عقاب الهى حقّ است و در وقت مقدّر باو خواهد رسيد و خداوند شنواى اقوال بندگان و داناى باعمال آنها است و بر طبق آن پاداش خواهد داد چنانچه در توحيد از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه ايمان داشته باشد بآنكه مبعوث ميشود همانا وعده خدا از ثواب و عقاب باو و اصل خواهد شد و مراد از لقاء رؤيت نيست بلكه مراد بعث است و قمّى ره نقل نموده كه مراد آنستكه كسيكه دوست داشته باشد لقاء خدا را اجل او خواهد رسيد و بنظر حقير انسب بظواهر الفاظ آيه اخيره آنستكه كسيكه اميدوار بحضور در پيشگاه الهى باشد بايد اعمال خود را شايسته نمايد چون وقت مقدّر خداوند براى پاداش اعمال خواهد رسيد و جاى شبهه و ترديد در آن نيست و در آنروز بحسب احوال و اقوال و اعمال عباد خداوند جزا خواهد داد و العلم عند اللّه تعالى و اوليائه.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

الم‌ «1» أَ حَسِب‌َ النّاس‌ُ أَن‌ يُترَكُوا أَن‌ يَقُولُوا آمَنّا وَ هُم‌ لا يُفتَنُون‌َ «2»

آيا گمان‌ ميكنند ناس‌ اينكه‌ ‌ما ‌آنها‌ ‌را‌ واميگذاريم‌ بمجرد اينكه‌ بگويند ايمان‌ آورديم‌ و ‌آنها‌ امتحان‌ نميشوند البته‌ ‌آنها‌ ‌را‌ امتحان‌ ميكنيم‌.

الم‌ رمزيست‌ ‌بين‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ ما يَعلَم‌ُ تَأوِيلَه‌ُ إِلَّا اللّه‌ُ و رسوله‌ وَ الرّاسِخُون‌َ فِي‌ العِلم‌ِ الأئمة الطاهرين‌.

أَ حَسِب‌َ النّاس‌ُ أَن‌ يُترَكُوا بمجرد اينكه‌ اقرار بشهادتين‌ كردند «اشهد ‌ان‌ ‌لا‌ اله‌ الا اللّه‌ و ‌ان‌ محمدا ‌رسول‌ اللّه‌» و اسم‌ اسلام‌ و ايمان‌ روي‌ ‌خود‌ گذاردند.

جلد 14 - صفحه 289

أَن‌ يَقُولُوا آمَنّا ‌اگر‌ چه‌ ‌در‌ ظاهر احكام‌ اسلام‌ ‌بر‌ ‌او‌ جاريست‌ ‌از‌ حفظ جان‌ و مال‌ و طهارت‌ بدن‌ و صحت‌ ازدواج‌ و حمل‌ فعل‌ ‌او‌ ‌بر‌ صحت‌ و وجوب‌ غسل‌ و كفن‌ و دفن‌ و صلوة ‌بر‌ ‌او‌ و ساير احكام‌ اسلام‌ و لكن‌ خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ امتحان‌ ميكند.

وَ هُم‌ لا يُفتَنُون‌َ و امتحانات‌ الهي‌ بسيار ‌است‌ و مختلف‌ يكي‌ ‌را‌ بدولت‌ يكي‌ ‌را‌ بفقر بعزت‌، بذلت‌، بنعمت‌، ببلا، بصحت‌، بمرض‌، بقوت‌، بضعف‌، بعبادت‌، بمعصيت‌، بصفات‌ حسنه‌ و قبيحه‌ و ‌غير‌ اينها. و اخبار بسياري‌ داريم‌ ‌که‌ امتحان‌ ‌اينکه‌ امت‌ ‌پس‌ ‌از‌ رحلت‌ پيغمبر ‌بود‌ ‌که‌ منافقين‌ و بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ كردند آنچه‌ كردند و امروز ‌هم‌ امتحانات‌ بسيار ‌است‌ مخصوصا ‌در‌ جوانها دختران‌ و پسران‌ ‌بعد‌ ‌از‌ آزادي‌ لباس‌ و وضع‌ شايد بتوان‌ ‌گفت‌ صد نود چه‌ نحو نسبت‌ بقرآن‌، بواجبات‌ مثل‌ نماز و روزه‌ و ‌غير‌ اينها و نسبت‌ بمعاصي‌ ‌از‌ ساز و آواز و شرب‌ و قمار و ‌غير‌ اينها خوب‌ امتحان‌ دادند آيا ‌بعد‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ چه‌ ميشود!

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 2)- آزمایش الهی یک سنت جاویدان: بعد از ذکر حروف مقطعه به یکی از مهمترین مسائل زندگی بشر که مسأله شداید و فشارها و آزمونهای الهی است اشاره کرده، می‌گوید: «آیا مردم گمان کردند همین اندازه که اظهار ایمان کنند (و شهادت به توحید و رسالت پیامبر دهند) به حال خود واگذارده خواهند شد و آنها امتحان نمی‌شوند»؟! (أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ).

نکات آیه

۱ - آسوده داشتن خاطر، از ناحیه خداوند، به صِرف اظهار ایمان، و پندار آزمون نشدن از سوى او، خیالى باطل است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون) استفهام در «أحسب...» براى انکار اِبطالى است و منظور از آن، مردود دانستن پندار کسانى است که احساس مى کنند، به صِرف اِظهار ایمان زبانى، رها خواهند شد و آزموده نخواهند گردید.

۲ - در صدراسلام، کسانى وجود داشته اند که انتظارِ آزمون الهى را نداشته اند و مى پنداشته اند که صرف اظهار ایمان، براى مؤمن بودن، کافى است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون)

۳ - ایمان، در عین فضیلت آفرینى، ممکن است که انسان را دچار خودفریبى کند. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون)

۴ - صِرف اِظهار ایمان، نشانه راستین بودن آن نیست. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون)

۵ - مؤمنان، براى استوارى ایمان شان، مورد آزمایش قرار مى گیرند. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون) «فتن» در اصل، به معناى «وارد کردن طلا در آتش، به منظور آشکار شدن خالصى آن از ناخالصى» است و در آزمایش هم استعمال مى شود (مفردات راغب).

۶ - پندار مبتلا نشدن به سختى، به صرف ایمان آوردن، پندارى باطل است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون) «فتن» به دو معناى «اختبار و آزمون» و «گرفتارى در شدت و سختى» آمده است (مفردات راغب). برداشت بالا، بنابر احتمال دوم است.

۷ - آزمودن مؤمنان، سنتى الهى است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون) از این که خداوند، با استفهام انکارى، پندار عدم آزمون مؤمنان را رد مى کند، استفاده مى شود که امتحان مؤمنان، امرى قطعى است. از چنین تعبیرى، به «سنّت» یاد مى شود.

۸ - گرفتار شدن مؤمنان به سختى ها، سنّتى الهى است. (أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون)

روایات و احادیث

۹ - «عن معمربن خلاّد، قال: سمعت أباالحسن(ع) یقول: «الم . أحسب الناس أن یترکوا أن یقولوا ءامنّا و هم لایفتنون». ثمّ قال لى: «ما الفتنة؟». قلت: «جعلت فداک! الذى عندنا الفتنة فى الدین.». فقال: «یفتنون کما یفتن الذهب!». ثم قال: «یخلصون کما یخلص الذهب!»;[۳] معمربن خلاّد مى گوید: از امام رضا(ع) شنیدم که گفت:«الم . أحسب الناس...». سپس از من پرسید:«آیا معناى «فتنه» را مى دانى؟». عرض کردم: «فدایت شوم! آنچه ما از «فتنه» مى فهمیم، «فتنه در دین» است.». امام فرمود: «مردم، در کوره امتحان قرار مى گیرند، آن گونه که طلا، در کوره ذوب قرار مى گیرد.». و آن گاه فرمود: خالص مى شوند آن گونه که طلا، خالص مى شود.».

موضوعات مرتبط

  • ابتلا: ابتلا به سختى ۶، ۸
  • ایمان: آثار ایمان ۳، ۶; اظهار ایمان ۱، ۲، ۴; امتحان در ایمان ۱، ۲; ایمان راستین ۴; روش اثبات ایمان ۵
  • بینش: بینش باطل ۱
  • پندار: پندار باطل ۶
  • خدا: امتحانهاى خدا ۱، ۲، ۷; سنتهاى خدا ۷، ۸
  • دین: آسیب شناسى دینى ۳; امتحان در دین ۹
  • سنتهاى خدا: سنت امتحان ۷
  • مؤمنان: ابتلاى مؤمنان ۸; امتحان مؤمنان ۵، ۷
  • مسلمانان: مسلمانان صدراسلام ۲

منابع

  1. ابن ابى حاتم در تفسیر خود آن را از قتاده روایت کرده است و نیز به نقل از شعبى چنین گوید وقتى که عده اى از آن‌ها کشته شدند و عده اى نیز رهائى یافتند آیه ۱۱. سوره نحل «ثُمَّ إِنَّ رَبَّک لِلَّذِینَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا» نازل گردید. چنان که شأن و نزول آن در صفحات ۴۹. و ۴۹۱ ذکر شده است و نیز گویند: مقصود آیه مسلمانانى هستند که در مکه اسلام اختیار نمودند مانند سلمة بن هشام و عیاش بن ابى ربیعة و ولید بن ولید و عمار یاسر چنان که ابن عباس روایت کرده است و نیز ابن سعد از عبدالله بن عبید او از ابن عمیر روایت کند که این آیه درباره عمار یاسر نازل شده هنگامى که در راه خدا از مشرکین شکنجه و عذاب می‌دید.
  2. صاحب مجمع البیان از ابن جریج نقل کند که این آیه درباره عمار یاسر و کسانى که در راه خدا از دست مشرکین شکنجه می‌دیدند، نازل گردیده و نیز گویند درباره عده اى از مسلمین که در مکه بودند، نازل شد. وقتى که مسلمین مدینه به آن‌ها نوشتند که اقرار به اسلام آن‌ها مادامى که به مدینه مهاجرت نکنند، قبول نخواهد شد سپس آنان به مدینه مهاجرت نمودند و مشرکین آن‌ها را دنبال نموده و آزار رسانیدند و با آن‌ها به جنگ و قتال پرداختند بالنتیجه بعضى از آن‌ها را کشتند و عده اى نجات یافتند چنانکه شعبى روایت نموده است.
  3. کافى، ج ۱، ص ۳۷۰، ح ۴; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۴۸، ح ۵.