النمل ٧٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
== نزول == | |||
هنگامى که کفار و مشرکین گفتند: که گفتار محمد اساطیرى بیش نیست و افسانههاى پیشینیان مى باشد. پیامبر سخت محزون و غمگین گردید و این آیه درباره تسکین خاطر او نازل شد.<ref> البرهان فی تفسیر القرآن.</ref> | |||
== تفسیر == | == تفسیر == | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۳#link370 | آيات ۵۹ - ۸۱، سوره نمل]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۳#link370 | آيات ۵۹ - ۸۱، سوره نمل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۳#link371 | انتقال از داستانهاى انبياء و اقوامشان به زمان خاتم الانبياء و احتجاج با كفار زمان اوصلى اللّه عليه و آله وسلم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۳#link371 | انتقال از داستانهاى انبياء و اقوامشان به زمان خاتم الانبياء و احتجاج با كفار زمان اوصلى اللّه عليه و آله وسلم]] | ||
خط ۴۳: | خط ۴۸: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۵#link385 | نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۴۵#link385 | نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و...]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۷۲#link269 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۷۲#link269 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ «70» | |||
و بر (انحراف و عواقب شوم) آنان اندوه مخور و از آنچه مكر (و توطئه) مىكنند، دلتنگ مباش. | |||
===نکته ها=== | |||
قرآن بارها با جملهى «سِيرُوا»* يا «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا»* مردم را براى سير در زمين تشويق كرده و در اكثر موارد براى انذار وهشدار وعبرت گرفتن از زندگى مجرمان بوده است. | |||
===پیام ها=== | |||
1- بازديد از آثار بجا مانده از ستمگران تاريخ، يكى از ابزار رشد و تربيت است. | |||
سِيرُوا ... فَانْظُرُوا | |||
2- تاريخ بشر، اصول، قانون و سنّتى دارد كه بر اساس آن اصول، عبرتهاى گذشته مىتواند براى امروز درس باشد. سِيرُوا ... فَانْظُرُوا | |||
3- سفرها بايد هدفدار باشد. سِيرُوا ... فَانْظُرُوا | |||
4- حفظ آثار گذشتگان، براى پندگيرى آيندگان لازم است. «فَانْظُرُوا» | |||
5- مناطقى كه با قهر خدا قلع و قمع شده، مناطق ملى است و بازديد از آنها بايد براى همگان بدون مانع باشد. سِيرُوا ... فَانْظُرُوا | |||
6- مجرمان، بد عاقبت هستند. «عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ» (جرم پى در پى، سبب كفر و تكذيب مىشود). | |||
7- گناه، كيفر دنيوى و اخروى دارد. (مشت نمونه خروار است، قهر دنيوى را ببينيد تا به قهر اخروى پى ببريد). «عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ» | |||
8- وقتى كه عاقبت مجرمان، قلع و قمع شدن است، چرا براى لجاجت و عناد | |||
جلد 6 - صفحه 450 | |||
آنان محزون باشيم؟ «لا تَحْزَنْ» | |||
9- پيامبر حتّى براى هدايت دشمنان مكّار دلسوز بود. لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ ... يَمْكُرُونَ | |||
10- پيامبران، تحت حمايت الهى هستند. «لا تَحْزَنْ- لا تَكُنْ» خداوند پيامبرش را تسلى مىدهد. | |||
غم مخور زان رو كه غمخوارت منم | |||
وز همه بدها نگهدارت منم | |||
از تو گر اغيار برتابند روى | |||
اين جهان و آن جهان يارت منم | |||
11- توان و ظرفيّت انسانها حتّى انبيا، محدود است. «فِي ضَيْقٍ» نگرانى پيامبر اسلام از مؤثّر واقع شدن حيلهى كفّار و بىاثر ماندن تبليغ خودش بود كه خداوند به او اطمينان وتسلّى مىدهد. «لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ» | |||
12- دشمنان اسلام، دائماً مشغول حيله و توطئه هستند. «يَمْكُرُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (70) | |||
بعد از آن به جهت تسليه خاطر مبارك حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمايد: | |||
وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ: و اندوهناك مشو اى پيغمبر از تكذيب و اعراض مشركان، وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ: و مباش در تنگدلى و آزرده خاطرى از آنچه مىكنند ايشان، كه من حافظ و نگهدارنده توام و تو را از شر آنان حفظ نمايم و مكر آنها را از تو دفع نمايم و تو را بر ايشان غالب گردانم. و خداى تعالى وعده خود را منجز فرمود و آنچه كفار و معاندين مكرها كردند و حيلهها نمودند براى اضمحلال آن حضرت و انهدام دين آن سرور، خود و اساس خاندان آنها بكلى محو و نابود گرديد و حيل و خدعههاى آنها به خودشان بازگشت كرد. | |||
---- | |||
«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 82 الغرّاء). ص 198. | |||
جلد 10 - صفحه 76 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ (67) لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (68) قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ (69) وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (70) وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (71) | |||
قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ (72) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ (73) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ (74) وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ (75) | |||
ترجمه | |||
و گفتند آنانكه كافر شدند آيا چون باشيم خاك و پدران ما آيا همانا مائيم بيرون آورده شدگان | |||
بتحقيق وعده داده شديم اين را ما و پدرانمان پيش از اين نيست اين مگر افسانههاى پيشينيان | |||
بگو سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار گناهكاران | |||
و اندوهگين مباش بر آنها و مباش در تنگدلى از آنچه مكر ميكنند | |||
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان | |||
بگو نزديك است كه از پى آيد شما را پارهاى از آنچه در رسيدنش شتاب داريد | |||
و همانا پروردگار تو صاحب تفضّل است بر مردمان و ليكن بيشترشان شكر نميكنند | |||
و همانا پروردگار تو ميداند آنچه را پنهان ميدارد سينههاشان و آنچه را آشكار ميكنند | |||
و نيست هيچ پنهانى در آسمان و زمين مگر كه هست در كتابى آشكار. | |||
تفسير | |||
بعد از شنيدن وعده معاد در آيات سابقه كفارى كه منكر آن بودند بمجرّد استبعاد استفهام انكارى نموده گفتند آيا ميشود چنين امرى كه ما بعد از مردن و خاك شدن و همچنين پدرانمان كه مردند و خاك شدند دو مرتبه زنده شده و از قبر بيرون بيائيم اين وعدهاى است كه براى مصالحى بما و پدرانمان داده و ميدهند و از قبيل افسانههاى پيشينيان، دروغى است كه براى سرگرمى يا اغراض ديگرى ميسازند و مىپردازند ولى اصلى ندارد و چون ادّعاء آنها مجرّد از دليل بود خداوند هم بحبيب خود دستور فرمود كه فقط در جواب آنها تهديد و تخويف فرمايد و امر بگردش در زمين و مشاهده ديار مخروبه اقواميكه مخالفت | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 163 | |||
با انبيا نمودند و بعذاب الهى گرفتار شدند نمايد و آنكه محزون نباشد از بقاء آنها بر كفر و دلتنگ نگردد از مكر و حيله آنها در ضدّيت و معاندت با آنحضرت چون خداوند هميشه حافظ و نگهدار او است و تكرار همزه استفهام براى تأكيد انكار است و بحذف همزه اولى و بحذف هر دو و ائنّنا بدو نون و ضيق بكسر ضاد نيز قرائت شده است و چون بر سبيل انكار و استهزاء ميگفتند نميدانيم اين وعده عذابى كه اهل ايمان بما ميدهند چه زمان محقّق خواهد شد اگر راست ميگويند خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه در جواب آنها بفرمايد نزديك است چيزى نميگذرد كه بشما و اصل خواهد شد بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع خودش بآنها خواهد رسيد و نيز گوشزد فرمايد كه تأخير عذاب كسانيكه استحقاق آنرا پيدا كردهاند بمقتضاى فضل الهى است بر بندگان كه شايد توبه نمايند و استحقاق مغفرت پيدا كنند ولى بيشتر مردم نادانند و بر تفضّل الهى شكر گذارى نميكنند و تعجيل ميكنند در امريكه بر ضرر آنها است و آنكه خدا ميداند كه انكار و استكبار آنها از قبول دين حق براى عداوتى است كه در ضمير آنها از پيغمبر خدا جاى گرفته و احيانا اظهار ميكنند و مجازات خواهد فرمود آنقوم عنود را بعد اوت مكنونه در قلب و مكشوفه از اقوال و اعمالشان و تمام امور خفيّهاى كه از خلق پوشيده است در آسمان و زمين اعمّ از خصلتهاى زشت و زيبا و غيرها در لوح محفوظ و امّ الكتاب ثبت و نزد خدا و پيغمبر و ائمه اطهار واضح و آشكار است و بهيچ وجه نميشود امرى را از خداوند و آن ذوات مقدّسه مخفى و مستور داشت و اين از علومى است كه خداى عليم بايشان كرامت فرموده و براى وراثت كتاب اين خاندان را از بين بندگان صالح خود برگزيده است بلكه نفوس مقدّسه ايشان همان كتاب مبين است كه خفاياى ارضيّه و سماويّه در آن بظهور ميرسد و اللّه اعلم بحقائق الامور. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لا تَحزَن عَلَيهِم وَ لا تَكُن فِي ضَيقٍ مِمّا يَمكُرُونَ (70) | |||
و محزون نباش اي رسول محترم بر اينها و نبوده باش در ضيق و تنگي و سختي از آنچه اينکه كفار مكر ميكنند. | |||
حزن پيغمبر (ص) از جهاتي بود يكي آنكه وجود مباركش رءوف و مهربان بود مقصودش نجات و هدايت و ارشاد اينها بود و اينها ايمان نميآوردند لذا در آيات بسيار خداوند دلداري ميداد او را من جمله همين آيه: | |||
وَ لا تَحزَن عَلَيهِم و من جمله آيه شريفه إِنَّكَ لا تَهدِي مَن أَحبَبتَ وَ لكِنَّ اللّهَ يَهدِي مَن يَشاءُ (قصص آيه 56) و من جمله ذَرهُم يَأكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوفَ يَعلَمُونَ. | |||
(حجر آيه 3) و غير اينها ديگر حزن پيغمبر براي مؤمنين بود که در شكنجه كفار گرفتار بودند و اذيتهايي که بآن حضرت و اصحابش ميكردند خداوند در آيات بسيار وعده نصرت و غلبه بر آنها و نجات مؤمنين بحضرتش ميداد. و من جمله اسباب حزن پيغمبر از منافقين که پس از رحلتش با اهل بيتش چه ميكنند از خلفاء ثلاثه و بني اميه و بني العباس و خوابي که ديده بود که بوزينهها بر منبرش بالا ميروند که بني اميه و بني مروان بودند که هزار ماه مدت آنها طول كشيد خداوند سوره قدر و شب قدر را باو عنايت فرمود که لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ براي تسليت خاطر مباركش و من جمله وقايع دوره آخر الزمان که اخبار ملاحمش گويند از تضييع صلوة و افشاء فحشاء و ظلم و جور و تشبه رجال بنساء و بالعكس و غير اينها که خداوند وعده ظهور حضرت بقية اللّه و دور رجعت را باو داد که فرمود وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُم وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِي الأَرضِ كَمَا استَخلَفَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دِينَهُمُ الَّذِي ارتَضي | |||
جلد 14 - صفحه 177 | |||
لَهُم وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً يَعبُدُونَنِي لا يُشرِكُونَ بِي شَيئاً (نور آيه 55). | |||
وَ لا تَكُن فِي ضَيقٍ خود را بزحمت مينداز و بر خود تنگ مگير. | |||
مِمّا يَمكُرُونَ مكرها و حليهها و تزويرهاي آنها که در هر عصري چه اندازه بكار ميزنند و بنام زرنگي و فطانت و سياست مينامند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 70)- از توطئههای آنها نگران مباش! از آنجا که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله از انکار و مخالفت آنها رنج میبرد و به راستی دلش برای آنها میسوخت و عاشق هدایت و بیداری آنها بود و از سوی دیگر، همواره با توطئههای آنها مواجه بود این آیه، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را دلداری داده، میگوید: «و (از تکذیب و انکار) آنها غمگین مباش» و زیاد غصه آنها را مخور (وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ). | |||
«و سینهات از توطئه آنان تنگ نشود» که ما پشتیبان و یار و یاور توایم (وَ لا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۳۰
ترجمه
النمل ٦٩ | آیه ٧٠ | النمل ٧١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ضَیْقٍ»: تنگی. دلتنگی. غمگینی (نگا: نحل / .
نزول
هنگامى که کفار و مشرکین گفتند: که گفتار محمد اساطیرى بیش نیست و افسانههاى پیشینیان مى باشد. پیامبر سخت محزون و غمگین گردید و این آیه درباره تسکین خاطر او نازل شد.[۱]
تفسیر
- آيات ۵۹ - ۸۱، سوره نمل
- انتقال از داستانهاى انبياء و اقوامشان به زمان خاتم الانبياء و احتجاج با كفار زمان اوصلى اللّه عليه و آله وسلم
- توضيح اينكه دعاى مضطر چون صادقانه است قطعا اجابت مى شود (امن يجيب المضطر اذادعاه و يكشف السوء)
- بيان فساد گفتار برخى مفسرين در ارتباط با آيه شريفه
- مقيد بودن اجابت به مشيت خدا منافاتى با استغراق ندارد
- خليفه بودن انسان در زمين مستلزم كشف سوء او و رفع موانع از پيش پاى اوست
- مقصود از اينكه فرمود: ((يبدء الخلق ثم يعيده ))
- بطور كلى در عالم وجود بطلان و نيستى راه ندارد
- نفى الوهيت آلهه مشركين از طريق نفى ربوبيت آنها و انحصار ربوبيت در خداى سبحان
- برهانى ديگر بر ابطال الوهيت آلهه مشركين با بيان اينكه آنان علمى به غيب و قيامتندارند
- توصيف بى خبرى و استعباد و انكار مشركين نسبت به قيامت
- معناى آيه : ((قل عسى ان يكون ردف لكم بعض الذى تستعجلون )) و مفاد كلمه ((عسى ))و امثال آن در كلام خداى تعالى
- بحث روايتى
- رواياتى در مراد از بندگان در (وسلام على عباد الذين اصطفى )
- روايتى كه در آن از جمله : ((و يجعلكم خلفاء الارض )) وجوب مطلق فرمانبرى از خليفه(حاكم ) استفاده شده و بيان مجعول بودن آن
- نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ «70»
و بر (انحراف و عواقب شوم) آنان اندوه مخور و از آنچه مكر (و توطئه) مىكنند، دلتنگ مباش.
نکته ها
قرآن بارها با جملهى «سِيرُوا»* يا «أَ فَلَمْ يَسِيرُوا»* مردم را براى سير در زمين تشويق كرده و در اكثر موارد براى انذار وهشدار وعبرت گرفتن از زندگى مجرمان بوده است.
پیام ها
1- بازديد از آثار بجا مانده از ستمگران تاريخ، يكى از ابزار رشد و تربيت است.
سِيرُوا ... فَانْظُرُوا
2- تاريخ بشر، اصول، قانون و سنّتى دارد كه بر اساس آن اصول، عبرتهاى گذشته مىتواند براى امروز درس باشد. سِيرُوا ... فَانْظُرُوا
3- سفرها بايد هدفدار باشد. سِيرُوا ... فَانْظُرُوا
4- حفظ آثار گذشتگان، براى پندگيرى آيندگان لازم است. «فَانْظُرُوا»
5- مناطقى كه با قهر خدا قلع و قمع شده، مناطق ملى است و بازديد از آنها بايد براى همگان بدون مانع باشد. سِيرُوا ... فَانْظُرُوا
6- مجرمان، بد عاقبت هستند. «عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ» (جرم پى در پى، سبب كفر و تكذيب مىشود).
7- گناه، كيفر دنيوى و اخروى دارد. (مشت نمونه خروار است، قهر دنيوى را ببينيد تا به قهر اخروى پى ببريد). «عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ»
8- وقتى كه عاقبت مجرمان، قلع و قمع شدن است، چرا براى لجاجت و عناد
جلد 6 - صفحه 450
آنان محزون باشيم؟ «لا تَحْزَنْ»
9- پيامبر حتّى براى هدايت دشمنان مكّار دلسوز بود. لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ ... يَمْكُرُونَ
10- پيامبران، تحت حمايت الهى هستند. «لا تَحْزَنْ- لا تَكُنْ» خداوند پيامبرش را تسلى مىدهد.
غم مخور زان رو كه غمخوارت منم
وز همه بدها نگهدارت منم
از تو گر اغيار برتابند روى
اين جهان و آن جهان يارت منم
11- توان و ظرفيّت انسانها حتّى انبيا، محدود است. «فِي ضَيْقٍ» نگرانى پيامبر اسلام از مؤثّر واقع شدن حيلهى كفّار و بىاثر ماندن تبليغ خودش بود كه خداوند به او اطمينان وتسلّى مىدهد. «لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ»
12- دشمنان اسلام، دائماً مشغول حيله و توطئه هستند. «يَمْكُرُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (70)
بعد از آن به جهت تسليه خاطر مبارك حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلم فرمايد:
وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ: و اندوهناك مشو اى پيغمبر از تكذيب و اعراض مشركان، وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ: و مباش در تنگدلى و آزرده خاطرى از آنچه مىكنند ايشان، كه من حافظ و نگهدارنده توام و تو را از شر آنان حفظ نمايم و مكر آنها را از تو دفع نمايم و تو را بر ايشان غالب گردانم. و خداى تعالى وعده خود را منجز فرمود و آنچه كفار و معاندين مكرها كردند و حيلهها نمودند براى اضمحلال آن حضرت و انهدام دين آن سرور، خود و اساس خاندان آنها بكلى محو و نابود گرديد و حيل و خدعههاى آنها به خودشان بازگشت كرد.
«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 82 الغرّاء). ص 198.
جلد 10 - صفحه 76
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَ إِذا كُنَّا تُراباً وَ آباؤُنا أَ إِنَّا لَمُخْرَجُونَ (67) لَقَدْ وُعِدْنا هذا نَحْنُ وَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلاَّ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (68) قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ (69) وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ (70) وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (71)
قُلْ عَسى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ (72) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَ لَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ (73) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ (74) وَ ما مِنْ غائِبَةٍ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِلاَّ فِي كِتابٍ مُبِينٍ (75)
ترجمه
و گفتند آنانكه كافر شدند آيا چون باشيم خاك و پدران ما آيا همانا مائيم بيرون آورده شدگان
بتحقيق وعده داده شديم اين را ما و پدرانمان پيش از اين نيست اين مگر افسانههاى پيشينيان
بگو سير كنيد در زمين پس بنگريد چگونه بود انجام كار گناهكاران
و اندوهگين مباش بر آنها و مباش در تنگدلى از آنچه مكر ميكنند
و ميگويند كى خواهد بود اين وعده اگر هستيد راستگويان
بگو نزديك است كه از پى آيد شما را پارهاى از آنچه در رسيدنش شتاب داريد
و همانا پروردگار تو صاحب تفضّل است بر مردمان و ليكن بيشترشان شكر نميكنند
و همانا پروردگار تو ميداند آنچه را پنهان ميدارد سينههاشان و آنچه را آشكار ميكنند
و نيست هيچ پنهانى در آسمان و زمين مگر كه هست در كتابى آشكار.
تفسير
بعد از شنيدن وعده معاد در آيات سابقه كفارى كه منكر آن بودند بمجرّد استبعاد استفهام انكارى نموده گفتند آيا ميشود چنين امرى كه ما بعد از مردن و خاك شدن و همچنين پدرانمان كه مردند و خاك شدند دو مرتبه زنده شده و از قبر بيرون بيائيم اين وعدهاى است كه براى مصالحى بما و پدرانمان داده و ميدهند و از قبيل افسانههاى پيشينيان، دروغى است كه براى سرگرمى يا اغراض ديگرى ميسازند و مىپردازند ولى اصلى ندارد و چون ادّعاء آنها مجرّد از دليل بود خداوند هم بحبيب خود دستور فرمود كه فقط در جواب آنها تهديد و تخويف فرمايد و امر بگردش در زمين و مشاهده ديار مخروبه اقواميكه مخالفت
جلد 4 صفحه 163
با انبيا نمودند و بعذاب الهى گرفتار شدند نمايد و آنكه محزون نباشد از بقاء آنها بر كفر و دلتنگ نگردد از مكر و حيله آنها در ضدّيت و معاندت با آنحضرت چون خداوند هميشه حافظ و نگهدار او است و تكرار همزه استفهام براى تأكيد انكار است و بحذف همزه اولى و بحذف هر دو و ائنّنا بدو نون و ضيق بكسر ضاد نيز قرائت شده است و چون بر سبيل انكار و استهزاء ميگفتند نميدانيم اين وعده عذابى كه اهل ايمان بما ميدهند چه زمان محقّق خواهد شد اگر راست ميگويند خداوند به پيغمبر خود دستور فرموده كه در جواب آنها بفرمايد نزديك است چيزى نميگذرد كه بشما و اصل خواهد شد بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع خودش بآنها خواهد رسيد و نيز گوشزد فرمايد كه تأخير عذاب كسانيكه استحقاق آنرا پيدا كردهاند بمقتضاى فضل الهى است بر بندگان كه شايد توبه نمايند و استحقاق مغفرت پيدا كنند ولى بيشتر مردم نادانند و بر تفضّل الهى شكر گذارى نميكنند و تعجيل ميكنند در امريكه بر ضرر آنها است و آنكه خدا ميداند كه انكار و استكبار آنها از قبول دين حق براى عداوتى است كه در ضمير آنها از پيغمبر خدا جاى گرفته و احيانا اظهار ميكنند و مجازات خواهد فرمود آنقوم عنود را بعد اوت مكنونه در قلب و مكشوفه از اقوال و اعمالشان و تمام امور خفيّهاى كه از خلق پوشيده است در آسمان و زمين اعمّ از خصلتهاى زشت و زيبا و غيرها در لوح محفوظ و امّ الكتاب ثبت و نزد خدا و پيغمبر و ائمه اطهار واضح و آشكار است و بهيچ وجه نميشود امرى را از خداوند و آن ذوات مقدّسه مخفى و مستور داشت و اين از علومى است كه خداى عليم بايشان كرامت فرموده و براى وراثت كتاب اين خاندان را از بين بندگان صالح خود برگزيده است بلكه نفوس مقدّسه ايشان همان كتاب مبين است كه خفاياى ارضيّه و سماويّه در آن بظهور ميرسد و اللّه اعلم بحقائق الامور.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لا تَحزَن عَلَيهِم وَ لا تَكُن فِي ضَيقٍ مِمّا يَمكُرُونَ (70)
و محزون نباش اي رسول محترم بر اينها و نبوده باش در ضيق و تنگي و سختي از آنچه اينکه كفار مكر ميكنند.
حزن پيغمبر (ص) از جهاتي بود يكي آنكه وجود مباركش رءوف و مهربان بود مقصودش نجات و هدايت و ارشاد اينها بود و اينها ايمان نميآوردند لذا در آيات بسيار خداوند دلداري ميداد او را من جمله همين آيه:
وَ لا تَحزَن عَلَيهِم و من جمله آيه شريفه إِنَّكَ لا تَهدِي مَن أَحبَبتَ وَ لكِنَّ اللّهَ يَهدِي مَن يَشاءُ (قصص آيه 56) و من جمله ذَرهُم يَأكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلهِهِمُ الأَمَلُ فَسَوفَ يَعلَمُونَ.
(حجر آيه 3) و غير اينها ديگر حزن پيغمبر براي مؤمنين بود که در شكنجه كفار گرفتار بودند و اذيتهايي که بآن حضرت و اصحابش ميكردند خداوند در آيات بسيار وعده نصرت و غلبه بر آنها و نجات مؤمنين بحضرتش ميداد. و من جمله اسباب حزن پيغمبر از منافقين که پس از رحلتش با اهل بيتش چه ميكنند از خلفاء ثلاثه و بني اميه و بني العباس و خوابي که ديده بود که بوزينهها بر منبرش بالا ميروند که بني اميه و بني مروان بودند که هزار ماه مدت آنها طول كشيد خداوند سوره قدر و شب قدر را باو عنايت فرمود که لَيلَةُ القَدرِ خَيرٌ مِن أَلفِ شَهرٍ براي تسليت خاطر مباركش و من جمله وقايع دوره آخر الزمان که اخبار ملاحمش گويند از تضييع صلوة و افشاء فحشاء و ظلم و جور و تشبه رجال بنساء و بالعكس و غير اينها که خداوند وعده ظهور حضرت بقية اللّه و دور رجعت را باو داد که فرمود وَعَدَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُم وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِي الأَرضِ كَمَا استَخلَفَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دِينَهُمُ الَّذِي ارتَضي
جلد 14 - صفحه 177
لَهُم وَ لَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمناً يَعبُدُونَنِي لا يُشرِكُونَ بِي شَيئاً (نور آيه 55).
وَ لا تَكُن فِي ضَيقٍ خود را بزحمت مينداز و بر خود تنگ مگير.
مِمّا يَمكُرُونَ مكرها و حليهها و تزويرهاي آنها که در هر عصري چه اندازه بكار ميزنند و بنام زرنگي و فطانت و سياست مينامند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 70)- از توطئههای آنها نگران مباش! از آنجا که پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله از انکار و مخالفت آنها رنج میبرد و به راستی دلش برای آنها میسوخت و عاشق هدایت و بیداری آنها بود و از سوی دیگر، همواره با توطئههای آنها مواجه بود این آیه، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله را دلداری داده، میگوید: «و (از تکذیب و انکار) آنها غمگین مباش» و زیاد غصه آنها را مخور (وَ لا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ).
«و سینهات از توطئه آنان تنگ نشود» که ما پشتیبان و یار و یاور توایم (وَ لا تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمَّا یَمْکُرُونَ).
نکات آیه
۱ - حزن و اندوه پیامبر(ص) بر حال کافران، على رغم مکر و توطئه آنان علیه آن حضرت (و لاتحزن علیهم و لاتکن فى ضیق ممّا یمکرون)
۲ - اشتیاق شدید پیامبر(ص) به هدایت همه انسان ها حتى دشمنان مکار و حیله گر خویش (و لاتحزن علیهم و ... یمکرون)
۳ - کافران و حق ناپذیران، عناصرى بى ارزش نزد خداوند (و لاتحزن علیهم) این که خداوند به پیامبر(ص) توصیه مى کند که بر بدبختى کافران غم و اندوه بر خود راه ندهد، نشانگر این است که آنان در پیشگاه خدا، از هیچ ارج و ارزشى برخوردار نیستند.
۴ - مکر و توطئه گسترده و مستمر کافران علیه پیامبر(ص) (و لاتکن فى ضیق ممّا یمکرون) به کارگیرى فعل مضارع (یمکرون)، بیانگر استمرار مکر و حیله کافران علیه پیامبر(ص) مى باشد.
۵ - دلتنگى پیامبر(ص) از توطئه هاى دشمنان علیه رسالت آن حضرت (و لاتکن فى ضیق ممّا یمکرون)
۶ - بیم پیامبر(ص) از کارساز بودن توطئه هاى دشمنان و عقیم ماندن برنامه هاى تبلیغى خود (و لاتکن فى ضیق ممّا یمکرون) ظاهراً پیامبر(ص) نگران از این بود که طرح ها و نقشه هاى دشمنان علیه او و رسالت الهى اش مؤثر واقع شود و این نگرانى، اسباب دلتنگى و آزردگى خاطر آن حضرت را فراهم کرده بود.
۷ - اطمینان بخشى خداوند به پیامبر(ص) نسبت به عدم تأثیر و کارایى توطئه هاى کافران علیه رسالت وى (و لاتکن فى ضیق ممّا یمکرون)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴، ۵
- حق: بى ارزشى حق ناپذیران ۳
- دشمنان: نگرانى از مکر دشمنان ۶
- کافران: اندوه بر کافران ۱; بى ارزشى کافران ۳; بى تأثیرى توطئه کافران ۷; مکارى کافران ۴; مکر کافران ۱
- محمد(ص): اطمینان به محمد(ص) ۷; اندوه محمد(ص) ۱، ۵; بى تأثیرى توطئه علیه محمد(ص) ۷; دلدارى به محمد(ص) ۷; علایق محمد(ص) ۲; مکر دشمنان محمد(ص) ۵; مکر علیه محمد(ص) ۴، ۵; نگرانى محمد(ص) ۶; هدایت دشمنان محمد(ص) ۲; هدایتگرى محمد(ص) ۲
منابع
- ↑ البرهان فی تفسیر القرآن.