لِقَوْم: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
*[[ریشه قوم‌ | قوم‌]] (۶۶۰ بار) [[کلمه با ریشه:: قوم‌| ]]
*[[ریشه قوم‌ | قوم‌]] (۶۶۰ بار) [[کلمه با ریشه:: قوم‌| ]]
*[[ریشه ل‌ | ل‌]] (۳۸۴۲ بار) [[کلمه با ریشه:: ل‌| ]]
*[[ریشه ل‌ | ل‌]] (۳۸۴۲ بار) [[کلمه با ریشه:: ل‌| ]]
=== قاموس قرآن ===
جماعت مردان در صحاح گفته: قوم به معنى مردان است و شامل زنان نيست از لفظ خود مفرد ندارد زهير در شعر خود گويد: و ما ادرى و سوف اخال ادرى‏ أقوم آل حصن ام نساء نمى‏دانم به گمانم به زودى خواهم دانست: آل حصن مردانند يا زنان. و خداوند فرموده: [حجرات:11]. گاهى زنان نيز داخل قوم اند به تبعيت زيرا قوم هر پيامبر شامل مردان و زنان است، همچنين است قول راغب در مفردات. در اقرب الموارد گويد: جماعت مردان را قوم گفته‏اند كه آنها قائم و متصدى به كارهاى مهمّ‏اند، اين لفظ مذكر و مونث آيد گويند: «قامَ الْقَوْمُ وَ قامَتِ الْقَوْمُ» در مجمع ذيل آيه فوق فرموده: خليل گفته: قوم به مردان اطلاق مى‏شود نه به زنان چون بعضى با بعضى به كارها قيام مى‏كنند. ناگفته نماند: در آيه فوق زنان به قرينه مقابله داخل در قوم نيستند ولى در آيات ديگر قطعاً زنان داخل در قوم اند مثل [بقره:118]. [هود:89]. نمى‏شود مراد از قوم در اين آيات فقط مردان باشند لذا بايد براى اخراج زنان قرينه داشته باشيم. بدين جهت راغب گفته: در تمام قرآن از قوم مردان و زنان اراده شده‏اند و حقيقت آن براى مردان است ولى قاموس معناى اولى آن را «اَلْجَماعَةُ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ مَعاً» گفته است. اقرب الموارد گفته: قوم انسان اقرباى اوست كه با او در جد واحد جمع مى‏شوند، گاهى انسان در ميان اجانب واقع مى‏شود مجازاً و به جهت مجاورت آنها را قوم خود مى‏داند. از اين استعمال در قرآن بسيار يافته است.


[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ ‏۳۱ تیر ۱۳۹۳، ساعت ۱۷:۰۳

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

جماعت مردان در صحاح گفته: قوم به معنى مردان است و شامل زنان نيست از لفظ خود مفرد ندارد زهير در شعر خود گويد: و ما ادرى و سوف اخال ادرى‏ أقوم آل حصن ام نساء نمى‏دانم به گمانم به زودى خواهم دانست: آل حصن مردانند يا زنان. و خداوند فرموده: [حجرات:11]. گاهى زنان نيز داخل قوم اند به تبعيت زيرا قوم هر پيامبر شامل مردان و زنان است، همچنين است قول راغب در مفردات. در اقرب الموارد گويد: جماعت مردان را قوم گفته‏اند كه آنها قائم و متصدى به كارهاى مهمّ‏اند، اين لفظ مذكر و مونث آيد گويند: «قامَ الْقَوْمُ وَ قامَتِ الْقَوْمُ» در مجمع ذيل آيه فوق فرموده: خليل گفته: قوم به مردان اطلاق مى‏شود نه به زنان چون بعضى با بعضى به كارها قيام مى‏كنند. ناگفته نماند: در آيه فوق زنان به قرينه مقابله داخل در قوم نيستند ولى در آيات ديگر قطعاً زنان داخل در قوم اند مثل [بقره:118]. [هود:89]. نمى‏شود مراد از قوم در اين آيات فقط مردان باشند لذا بايد براى اخراج زنان قرينه داشته باشيم. بدين جهت راغب گفته: در تمام قرآن از قوم مردان و زنان اراده شده‏اند و حقيقت آن براى مردان است ولى قاموس معناى اولى آن را «اَلْجَماعَةُ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ مَعاً» گفته است. اقرب الموارد گفته: قوم انسان اقرباى اوست كه با او در جد واحد جمع مى‏شوند، گاهى انسان در ميان اجانب واقع مى‏شود مجازاً و به جهت مجاورت آنها را قوم خود مى‏داند. از اين استعمال در قرآن بسيار يافته است.