النساء ١٥٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۰: خط ۳۰:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۳#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۳#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۸#link185 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۸#link185 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً «156»
و به خاطر كفرشان وسخنانشان كه تهمت بزرگى به مريم زدند وگناه عظيمى مرتكب شدند، (قهر ما آنان را فراگرفت.)
===نکته ها===
تهمت به حضرت مريم، در آيه‌ى 27 سوره‌ى مريم نيز مطرح شده است.
نسبت زنا به حضرت مريم، در واقع نسبت زنازادگى به حضرت عيسى و ناشايستگى او براى هدايت و رهبرى هم بود و همين تهمت، دليل كفرشان به عيسى عليه السلام بود.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: تو مثل‌
----
«1». تفسير قمّى، ج 1، ص 157.
جلد 2 - صفحه 205
عيسى عليه السلام هستى. گروهى نسبت ناروا به مادر عيسى دادند. گروهى هم او را خدا پنداشتند. «1»
شايد از آن جهت به تهمت، بهتان گفته مى‌شود كه افراد پاكدامن، با شنيدن آن نسبت‌ها، بهتشان مى‌زند.
بهتان عظيم، عذاب عظيم دارد. در سوره‌ى نور، آيه 23 آمده است: آنان كه به زنان پاكدامن نسبت ناروا مى‌دهند، عذاب عظيم دارند.
===پیام ها===
1- بهتان، در رديف كفر قرار دارد. بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ‌ ... بُهْتاناً
2- در جامعه‌ى فاسد، گاهى به پاك‌ترين افراد، زشت‌ترين نسبت‌ها را مى‌دهند.
«قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً (156)
وَ بِكُفْرِهِمْ‌: و ديگر از اسباب طبع، كفر آنها به عيسى عليه السّلام بود.
تكرير ذكر كفر به جهت ايذان است به تكرّر كفر ايشان، چه آنها كافر شدند به‌
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 638
موسى عليه السّلام و بعد از آن به عيسى عليه السّلام و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم‌ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً: و ديگر به سبب گفتن آنها، به زعم باطل خود، بر مريم بنت عمران مادر عيسى، بهتانى عظيم و دروغى بزرگ كه آن بهتان انتساب زنا بود به او، و حال آنكه معصومه و مطهره بود. نظر به اينكه چون امور عاديه را مناط قرار دادند كه خلق ولد بدون والد محال است، لذا كافر شدند به عيسى عليه السّلام، غافل از آنكه اين امر از تحت قدرت الهى خارج نيست، چنانچه آدم عليه السّلام را بدون والدين خلق فرمود، همچنين قادر است كه عيسى را بدون والد تكون نمايد.
رفع شبهه: تصور نشود به اينكه نعوذ باللّه خداوند طبع و مهر فرمايد قلوب كفار را از بدو خلقت كه نتوانند ايمان آرند، زيرا اگر چنين باشد، دعوت انبيا و ارسال رسل و انزال كتب، لغو، و عذاب كفار در آخرت، بدون جهت، و ايشان را بر خدا حجت بودى. پس اسناد طبع به خدا بر سبيل تجوز باشد، به جهت مبالغه و تأكيد؛ و معنى آيه مؤول است به يكى از چند وجه:
اول- آنكه اعراض از حق چون متمكن و راسخ شده در قلوب كفار، به جهت فرط عناد و انكار، پس گوئيا آن طبيعى ايشان و از صفات خلقى ايشان است كه مجبولند بر آن.
دوم- آنكه مراد به طبع تمثيل حال قلوب آنها باشد، به حال بهائم، كه حق تعالى آنها را آفريده است، خالى از فطن؛ و يا به قلوبى كه مقدّر و مفروض باشد به طبع، يعنى اگر به حسب فرض و تقدير حق تعالى طبع قلوبى كرده بود، اين قلوب كفار مماثل آن مى‌بود.
سيم- آنكه طبع فى الحقيقه فعل شيطان يا كافر است، لكن صدور طبع از شيطان يا كافر به اقدار الهى باشد، لذا اسناد به او سبحانه شده، مانند اسناد فعل به مسبب.
چهارم- آنكه چون اعراق كفار راسخ و مستحكم شده در كفر، بر وجهى كه طريقى باقى نمانده است به تحصيل ايمان آنها غير الجا و قسر و اجبار، كه‌
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 639
حكمت مقتضى عدم آنست به جهت ابقاء غرض تكليف، پس تعبير شده از ترك الجا و قسر به طبع، چه آن سد و منع ايمان آنها نموده. بنابراين تأويل آيه اشعار است بر ترامى امر كفار در غىّ و تناهى انهماك آنها در ضلال و بغى و تباهى.
پنجم- آنكه اين كلام حكايتى است از قول كفره كه بر سبيل تهكم و استهزاء مى‌گفتند: قلوبنا فى اكنّة ممّا تدعونا اليه و قلوبنا غلف و فى آذاننا وقر و من بيننا و بينك حجاب.
ششم- آنكه مراد به طبع است در آخرت، يعنى در نشأه عقبى، خداوند آنها را كر و كور و بى‌عقل محشور خواهد نمود، كقوله: وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‌ وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا. بنابراين اخبار از اين به ماضى به جهت تحقق و تيقن وقوع آنست.
هفتم- مراد به طبع قلوب ايشان است به سمتى كه او را ملائكه بشناسند و بدان سبب آنها را دشمن دارند و از ايشان تنفر نمايند، چه در آثار آمده كه:
هرگاه كافر، در كفر به مثابه‌اى رسيد كه حق تعالى مى‌داند ايمان نخواهد آورد، يعنى علم الهى تعلق به معلوم گرفت، بر دل او نقطه سياه پديد مى‌آورد.
تا ملائكه به سبب آن، عالم شوند و او را مذمت و لعنت كنند، چنانچه در قلب مؤمن نقطه سفيدى ظاهر فرمايد، تا ملائكه را علم به ايمان او حاصل و از براى او استغفار نمايند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً (156)
ترجمه‌
و بسبب كفرشان و گفتارشان بر مريم بهتانى بزرگ..
تفسير
و بسبب كفرشان بحضرت عيسى و بهتان بزرگى كه بمادرش حضرت مريم زدند كه گفتند حضرت عيسى را از يوسف نجار آبستن شد چنانچه در مجالس از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه باين دليل فرمود رضاى خلق مملوك و لسان آنها مضبوط نخواهد شد.
----
جلد 2 صفحه 151
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ بِكُفرِهِم‌ وَ قَولِهِم‌ عَلي‌ مَريَم‌َ بُهتاناً عَظِيماً (156)
و بكافر شدن‌ ‌آنها‌ بتكذيب‌ حضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و افترايي‌ ‌که‌ بمقام‌ مقدّس‌ حضرت‌ مريم‌ بستند ‌که‌ العياذ ‌اينکه‌ بچه‌ ‌را‌ ‌از‌ زنا پيدا كرده‌ و بهتان‌ بزرگي‌ ‌که‌ باو زدند، و ‌اينکه‌ جمله‌ راجع‌ بيهود عصر عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ شرحش‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌
جلد 6 - صفحه 263
فَأَتَت‌ بِه‌ِ قَومَها تَحمِلُه‌ُ قالُوا يا مَريَم‌ُ لَقَد جِئت‌ِ شَيئاً فَرِيًّا يا أُخت‌َ هارُون‌َ ما كان‌َ أَبُوك‌ِ امرَأَ سَوءٍ وَ ما كانَت‌ أُمُّك‌ِ بَغِيًّا مريم‌ ‌آيه‌ 27 و 28، خداوند بيان‌ فرموده‌ و ‌اينکه‌ بهتان‌ نظير بهتانيست‌ ‌که‌ عايشه‌ بماريه‌ قبطيه‌ زده‌ ‌در‌ مورد ابراهيم‌ فرزند ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و ‌در‌ سوره‌ نور آيات‌ بسياري‌ ‌است‌ ‌در‌ شرح‌ ‌اينکه‌ قسمت‌ و بس‌ ‌است‌ ‌در‌ عقوبت‌ افتراء و بهتان‌ كذايي‌ ‌آيه‌ شريفه‌ إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَرمُون‌َ المُحصَنات‌ِ الغافِلات‌ِ المُؤمِنات‌ِ لُعِنُوا فِي‌ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ عَظِيم‌ٌ نور ‌آيه‌ 23، بلكه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ معاصي‌ زيادي‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۰


ترجمه

و (نیز) بخاطر کفرشان، و تهمت بزرگی که بر مریم زدند.

و [نيز] به سزاى كفرشان و آن تهمت بزرگى كه به مريم زدند
و [نيز] به سزاى كفرشان و آن تهمت بزرگى كه به مريم زدند،
و هم به واسطه کفرشان و بهتان بزرگشان بر مریم؛
و [نیز] به سبب کفرشان [به نبوّت عیسی] و گفتارشان بر مریمِ [پاکدامن و آراسته به عفت] که افترا و بهتان بزرگی بود [لعنتشان کردیم.]
و نيز به سبب كفرشان و آن تهمت بزرگ كه به مريم زدند.
و به سبب کفرشان و سخنشان که به مریم بهتان بزرگی زدند
و به سبب كفرشان و دروغ‌بستن بزرگشان بر مريم،
و (خداوند بر آنان خشم گرفت) به سبب کفر ورزیدنشان، و افترای بزرگی که بر مریم بستند.
و (نیز) به سزای کفرشان و آن تهمت بزرگی که به مریم زدند،
و به کفرشان و گفتارشان در باره مریم تهمتی بزرگ‌


النساء ١٥٥ آیه ١٥٦ النساء ١٥٧
سوره : سوره النساء
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بُهْتَاناً»: افتراء. دروغ بزرگی که عقلها را مبهوت و حیران می‌سازد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً «156»

و به خاطر كفرشان وسخنانشان كه تهمت بزرگى به مريم زدند وگناه عظيمى مرتكب شدند، (قهر ما آنان را فراگرفت.)

نکته ها

تهمت به حضرت مريم، در آيه‌ى 27 سوره‌ى مريم نيز مطرح شده است.

نسبت زنا به حضرت مريم، در واقع نسبت زنازادگى به حضرت عيسى و ناشايستگى او براى هدايت و رهبرى هم بود و همين تهمت، دليل كفرشان به عيسى عليه السلام بود.

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به على عليه السلام فرمود: تو مثل‌


«1». تفسير قمّى، ج 1، ص 157.

جلد 2 - صفحه 205

عيسى عليه السلام هستى. گروهى نسبت ناروا به مادر عيسى دادند. گروهى هم او را خدا پنداشتند. «1»

شايد از آن جهت به تهمت، بهتان گفته مى‌شود كه افراد پاكدامن، با شنيدن آن نسبت‌ها، بهتشان مى‌زند.

بهتان عظيم، عذاب عظيم دارد. در سوره‌ى نور، آيه 23 آمده است: آنان كه به زنان پاكدامن نسبت ناروا مى‌دهند، عذاب عظيم دارند.

پیام ها

1- بهتان، در رديف كفر قرار دارد. بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ‌ ... بُهْتاناً

2- در جامعه‌ى فاسد، گاهى به پاك‌ترين افراد، زشت‌ترين نسبت‌ها را مى‌دهند.

«قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً (156)

وَ بِكُفْرِهِمْ‌: و ديگر از اسباب طبع، كفر آنها به عيسى عليه السّلام بود.

تكرير ذكر كفر به جهت ايذان است به تكرّر كفر ايشان، چه آنها كافر شدند به‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 638

موسى عليه السّلام و بعد از آن به عيسى عليه السّلام و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم‌ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً: و ديگر به سبب گفتن آنها، به زعم باطل خود، بر مريم بنت عمران مادر عيسى، بهتانى عظيم و دروغى بزرگ كه آن بهتان انتساب زنا بود به او، و حال آنكه معصومه و مطهره بود. نظر به اينكه چون امور عاديه را مناط قرار دادند كه خلق ولد بدون والد محال است، لذا كافر شدند به عيسى عليه السّلام، غافل از آنكه اين امر از تحت قدرت الهى خارج نيست، چنانچه آدم عليه السّلام را بدون والدين خلق فرمود، همچنين قادر است كه عيسى را بدون والد تكون نمايد.

رفع شبهه: تصور نشود به اينكه نعوذ باللّه خداوند طبع و مهر فرمايد قلوب كفار را از بدو خلقت كه نتوانند ايمان آرند، زيرا اگر چنين باشد، دعوت انبيا و ارسال رسل و انزال كتب، لغو، و عذاب كفار در آخرت، بدون جهت، و ايشان را بر خدا حجت بودى. پس اسناد طبع به خدا بر سبيل تجوز باشد، به جهت مبالغه و تأكيد؛ و معنى آيه مؤول است به يكى از چند وجه:

اول- آنكه اعراض از حق چون متمكن و راسخ شده در قلوب كفار، به جهت فرط عناد و انكار، پس گوئيا آن طبيعى ايشان و از صفات خلقى ايشان است كه مجبولند بر آن.

دوم- آنكه مراد به طبع تمثيل حال قلوب آنها باشد، به حال بهائم، كه حق تعالى آنها را آفريده است، خالى از فطن؛ و يا به قلوبى كه مقدّر و مفروض باشد به طبع، يعنى اگر به حسب فرض و تقدير حق تعالى طبع قلوبى كرده بود، اين قلوب كفار مماثل آن مى‌بود.

سيم- آنكه طبع فى الحقيقه فعل شيطان يا كافر است، لكن صدور طبع از شيطان يا كافر به اقدار الهى باشد، لذا اسناد به او سبحانه شده، مانند اسناد فعل به مسبب.

چهارم- آنكه چون اعراق كفار راسخ و مستحكم شده در كفر، بر وجهى كه طريقى باقى نمانده است به تحصيل ايمان آنها غير الجا و قسر و اجبار، كه‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 639

حكمت مقتضى عدم آنست به جهت ابقاء غرض تكليف، پس تعبير شده از ترك الجا و قسر به طبع، چه آن سد و منع ايمان آنها نموده. بنابراين تأويل آيه اشعار است بر ترامى امر كفار در غىّ و تناهى انهماك آنها در ضلال و بغى و تباهى.

پنجم- آنكه اين كلام حكايتى است از قول كفره كه بر سبيل تهكم و استهزاء مى‌گفتند: قلوبنا فى اكنّة ممّا تدعونا اليه و قلوبنا غلف و فى آذاننا وقر و من بيننا و بينك حجاب.

ششم- آنكه مراد به طبع است در آخرت، يعنى در نشأه عقبى، خداوند آنها را كر و كور و بى‌عقل محشور خواهد نمود، كقوله: وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‌ وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا. بنابراين اخبار از اين به ماضى به جهت تحقق و تيقن وقوع آنست.

هفتم- مراد به طبع قلوب ايشان است به سمتى كه او را ملائكه بشناسند و بدان سبب آنها را دشمن دارند و از ايشان تنفر نمايند، چه در آثار آمده كه:

هرگاه كافر، در كفر به مثابه‌اى رسيد كه حق تعالى مى‌داند ايمان نخواهد آورد، يعنى علم الهى تعلق به معلوم گرفت، بر دل او نقطه سياه پديد مى‌آورد.

تا ملائكه به سبب آن، عالم شوند و او را مذمت و لعنت كنند، چنانچه در قلب مؤمن نقطه سفيدى ظاهر فرمايد، تا ملائكه را علم به ايمان او حاصل و از براى او استغفار نمايند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ بِكُفْرِهِمْ وَ قَوْلِهِمْ عَلى‌ مَرْيَمَ بُهْتاناً عَظِيماً (156)

ترجمه‌

و بسبب كفرشان و گفتارشان بر مريم بهتانى بزرگ..

تفسير

و بسبب كفرشان بحضرت عيسى و بهتان بزرگى كه بمادرش حضرت مريم زدند كه گفتند حضرت عيسى را از يوسف نجار آبستن شد چنانچه در مجالس از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه باين دليل فرمود رضاى خلق مملوك و لسان آنها مضبوط نخواهد شد.


جلد 2 صفحه 151

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ بِكُفرِهِم‌ وَ قَولِهِم‌ عَلي‌ مَريَم‌َ بُهتاناً عَظِيماً (156)

و بكافر شدن‌ ‌آنها‌ بتكذيب‌ حضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و افترايي‌ ‌که‌ بمقام‌ مقدّس‌ حضرت‌ مريم‌ بستند ‌که‌ العياذ ‌اينکه‌ بچه‌ ‌را‌ ‌از‌ زنا پيدا كرده‌ و بهتان‌ بزرگي‌ ‌که‌ باو زدند، و ‌اينکه‌ جمله‌ راجع‌ بيهود عصر عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ شرحش‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌

جلد 6 - صفحه 263

فَأَتَت‌ بِه‌ِ قَومَها تَحمِلُه‌ُ قالُوا يا مَريَم‌ُ لَقَد جِئت‌ِ شَيئاً فَرِيًّا يا أُخت‌َ هارُون‌َ ما كان‌َ أَبُوك‌ِ امرَأَ سَوءٍ وَ ما كانَت‌ أُمُّك‌ِ بَغِيًّا مريم‌ ‌آيه‌ 27 و 28، خداوند بيان‌ فرموده‌ و ‌اينکه‌ بهتان‌ نظير بهتانيست‌ ‌که‌ عايشه‌ بماريه‌ قبطيه‌ زده‌ ‌در‌ مورد ابراهيم‌ فرزند ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و ‌در‌ سوره‌ نور آيات‌ بسياري‌ ‌است‌ ‌در‌ شرح‌ ‌اينکه‌ قسمت‌ و بس‌ ‌است‌ ‌در‌ عقوبت‌ افتراء و بهتان‌ كذايي‌ ‌آيه‌ شريفه‌ إِن‌َّ الَّذِين‌َ يَرمُون‌َ المُحصَنات‌ِ الغافِلات‌ِ المُؤمِنات‌ِ لُعِنُوا فِي‌ الدُّنيا وَ الآخِرَةِ وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ عَظِيم‌ٌ نور ‌آيه‌ 23، بلكه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ معاصي‌ زيادي‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- یهود، مردمى کفرپیشه (و بکفرهم)

۲- بهتان یهودیان به مریم (ع)، نمونه اى از کفرپیشگى آنهاست. (و بکفرهم و قولهم على مریم بهتناً عظیماً) بدان احتمال که «قولهم» تفسیر و تبیین کفر در «بکفرهم» باشد.

۳- یهودیان، منکر رسالت حضرت مسیح (ع) (و بکفرهم) تکرار «کفر» که در این بخش از آیات به یهودیان نسبت داده شده، حکایت از تعدد موارد کفرورزى آنان دارد. در برداشت فوق کفر به قرینه فرازهاى بعد انکار رسالت عیسى (ع) گرفته شده است.

۴- یهودیان، مریم (ع) را به کردارى بسیار ناشایست متهم کردند. (و قولهم على مریم بهتناً عظیماً) «بهتان» به معناى افترا و اتهام است. و مراد از آن در آیه فحشا و بى عفتى است.

۵- قداست و پاکدامنى حضرت مریم(ع) (و بکفرهم و قولهم على مریم بهتناً عظیماً)

۶- اتهام به برگزیدگان الهى، گناهى بزرگ* (و بکفرهم و قولهم على مریم بهتناً عظیماً)

۷- کفرورزى یهود با انکار رسالت حضرت مسیح (ع)، موجب گرفتار شدن آنان به لعنت خداوند (و بکفرهم و قولهم على مریم بهتناً عظیماً) برداشت فوق بر اساس این احتمال است که «بکفرهم» عطف بر «بنقضهم» در آیه قبل باشد. بر این مبنا «بکفرهم» متعلق به فعل محذوف «لعناهم» خواهد بود.

۸- اتهام نارواى یهود به حضرت مریم (ع) از عوامل محکومیت آنان به لعن و نفرین الهى (و قولهم على مریم بهتناً عظیماً)

۹- نسبت دادن فحشا و بى عفتى به پاکدامنان (قذف)، حرام و موجب دورى از رحمت خداوند (و بکفرهم و قولهم على مریم بهتناً عظیماً)

روایات و احادیث

۱۰- اتهام ارتباط نامشروع مریم (ع) با مردى نجار به نام یوسف، و باردار شدن وى به عیسى(ع)، بهتان بزرگ یهود به ساحت پاک مریم (و بکفرهم و قولهم على مریم بهتناً عظیماً) امام صادق (ع): ... الم ینسبوا مریم بنت عمران الى انها حملت بعیسى من رجل نجار اسمه یوسف ... .[۱]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۹
  • افترا: حرمت افترا ۹
  • برگزیدگان: تهمت به برگزیدگان ۶ ; فضایل برگزیدگان ۶
  • خدا: لعن خدا ۷، ۸
  • زنان: عفیف ۵
  • عفیف: افترا به عفیف ۹
  • عیسى (ع): تکذیب عیسى (ع) ۳، ۷ ; ولادت عیسى (ع) ۱۰
  • فحشا: افتراى فحشا ۹
  • قذف: حرمت قذف ۹
  • کافران:۱
  • کفر: آثار کفر ۷
  • گناه: کبیره ۶
  • لعن: موجبات لعن ۹
  • محرّمات:۹
  • مریم (ع): تهمت به مریم (ع) ۲، ۴، ۸، ۱۰ ; عفت مریم (ع) ۵ ; فضایل مریم (ع) ۵ ; قصه مریم (ع) ۱۰
  • مشمولان لعن:۷، ۸
  • یوسف نجار:۱۰
  • یهود: کفر یهود ۱، ۲، ۷ ; لعن بر یهود ۷، ۸ ; یهود و عیسى (ع) ۳، ۷ ; یهود و مریم (ع) ۲، ۴، ۸، ۱۰

منابع

  1. امالى صدوق، ص ۹۲، ح ۳، مجلس ۲۲; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۲۶، ح ۲.