ریشه نحل: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
زنبور عسل. [نحل:68-69]. پروردگارت به زنبور عسل وحى كرد كه در كوهها و درختان و كندوها كه مردم مى‏سازند لانه كن، و ازهمه ميوه‏ها بخور و به آسانى به راههاى خدايت واردشو، از شكم آن شربتى به رنگهاى مختلف خارج مى‏شود كه در آن مردمان را شفاست و درعمل زنبور عسل عبرتى است بر اهل تفكر كه در اسرار عالم تفكر كنند. تمدن زنبور عسل، نظامات عجيب كندو، فعاليت خستگى‏ناپذير اين حشره، ساختن عسل وموم، سخن گفتن آن بوسيله رقصيدن و صدها نظامات و اسرار آن، از عجائب خلقت است. دانشمندان سالهاى متمادى در زندگى اين حشره مطالعه كرده وكتابها نوشته‏اند در كتاب جهان حشرات نوشته است اگر يك زنبور عسل بخواهد به تنهايى چهارصد گرم عسل تهيه كند بايد هشتادهزاربار از كندو به صحرا رفته و برگردد. اين است كه قرآن مجيد از ذكر اين حشره مفيد فروگذارى نكرده و در واقع طرح مساله كرده كه در آن باره تفكر كنند و به اسرار زندگى اين موجود عجيب پى ببرند و آفريننده آن را تحسين كنند. اينك نظرى به جملات دو آيه فوق. «وَاَوْحى رَبَّكَ اِلَى النَّحْلِ...» اين جمله مبين آن است كه عسل سازى اين حشره طبق نقشه خدايى است و خداوند اين فهم و درك را در وجود وى گذاشته است. و مراد از «مِمَّا يَعْرِشُونَ» ظاهرا كندوهايى است كه بوسيله انسانها ساخته مى‏شود و كندوهاى مصنوعى عرش و تختى است نسبت به زنبور عسل «فَاسْلُكى سُبُلَ رَبِكِ ذُلُلاً» حكايت از آن دارد كه به آسانى مى‏تواند راههاى را كه خدا براى عسل‏گيرى و عسل سازى بوى آموخته بپيمايد - كاريكه از بشر عاقل و متفكر ساخته نيست و نيز نظامات عجيبى كه در زندگى آن حكمفرماست‏اداره كند. «يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» عسل آنگاه كه از اين حشره در حفره‏هاى مسدس ريخته مى‏شود به صورت شربت و مايع شيرين است، آنگاه دسته جمعى بالاى حفره‏ها آنقدر بال مى‏زنند كه آب آن تبخير شده و قوام يافته به صورت عسل درآيد. پس آنوقت كه از شكم زنبور خارج مى‏شود بصورت شربت است سپس به عسل تبديل مى‏شود. «فيهِ شِفاءْ لِلنّاسِ» ظاهرا هيچ يك از اغذيه مانند عسل در بدن جذب نمى‏شود گويا صدى نود و پنج يا بيشتر آن جذب شده و بقيه دفع مى‏شود بر خلاف اغذيه ديگر. «اِنَّ فى ذالِكَ لَآيَةٌ لِقَوْمٌ يَتَفَكَّروُ نَ» اگر مراد از «آية» به قرينه آيات قبل و بعد آيت و علامت معاد باشد، شهادت اين امر بر معاد آن است: همانطور كه ما بصحراها و گلها و باغها مى‏نگريم و در آنها مطلقا عسل نمى‏بينيم ولى به وسيله زنبور عسل مى‏دانيم كه خروارها عسل در آنها موجود بوده است همچنين ما به قبرستانها نگاه كرده و در آنها جز خاك نمى‏بينيم اما در بهار قيامت خواهيم ديد از آن خاكها انسانها برخاستند. و اگر مراد آيت توحيد و تدبير خداوند باشد قطعا وجود اين حشره با اين عمل مفيد ونظام حيرت آور از علائم توحيد و تدبير خدايى است اين لفظ بيشتر از يكبار در قرآن مجيد نيامده است.
زنبور عسل. [نحل:68-69]. پروردگارت به زنبور عسل وحى كرد كه در كوهها و درختان و كندوها كه مردم مى‏سازند لانه كن، و ازهمه ميوه‏ها بخور و به آسانى به راههاى خدايت واردشو، از شكم آن شربتى به رنگهاى مختلف خارج مى‏شود كه در آن مردمان را شفاست و درعمل زنبور عسل عبرتى است بر اهل تفكر كه در اسرار عالم تفكر كنند. تمدن زنبور عسل، نظامات عجيب كندو، فعاليت خستگى‏ناپذير اين حشره، ساختن عسل وموم، سخن گفتن آن بوسيله رقصيدن و صدها نظامات و اسرار آن، از عجائب خلقت است. دانشمندان سالهاى متمادى در زندگى اين حشره مطالعه كرده وكتابها نوشته‏اند در كتاب جهان حشرات نوشته است اگر يك زنبور عسل بخواهد به تنهايى چهارصد گرم عسل تهيه كند بايد هشتادهزاربار از كندو به صحرا رفته و برگردد. اين است كه قرآن مجيد از ذكر اين حشره مفيد فروگذارى نكرده و در واقع طرح مساله كرده كه در آن باره تفكر كنند و به اسرار زندگى اين موجود عجيب پى ببرند و آفريننده آن را تحسين كنند. اينك نظرى به جملات دو آيه فوق. «وَاَوْحى رَبَّكَ اِلَى النَّحْلِ...» اين جمله مبين آن است كه عسل سازى اين حشره طبق نقشه خدايى است و خداوند اين فهم و درك را در وجود وى گذاشته است. و مراد از «مِمَّا يَعْرِشُونَ» ظاهرا كندوهايى است كه بوسيله انسانها ساخته مى‏شود و كندوهاى مصنوعى عرش و تختى است نسبت به زنبور عسل «فَاسْلُكى سُبُلَ رَبِكِ ذُلُلاً» حكايت از آن دارد كه به آسانى مى‏تواند راههاى را كه خدا براى عسل‏گيرى و عسل سازى بوى آموخته بپيمايد - كاريكه از بشر عاقل و متفكر ساخته نيست و نيز نظامات عجيبى كه در زندگى آن حكمفرماست‏اداره كند. «يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» عسل آنگاه كه از اين حشره در حفره‏هاى مسدس ريخته مى‏شود به صورت شربت و مايع شيرين است، آنگاه دسته جمعى بالاى حفره‏ها آنقدر بال مى‏زنند كه آب آن تبخير شده و قوام يافته به صورت عسل درآيد. پس آنوقت كه از شكم زنبور خارج مى‏شود بصورت شربت است سپس به عسل تبديل مى‏شود. «فيهِ شِفاءْ لِلنّاسِ» ظاهرا هيچ يك از اغذيه مانند عسل در بدن جذب نمى‏شود گويا صدى نود و پنج يا بيشتر آن جذب شده و بقيه دفع مى‏شود بر خلاف اغذيه ديگر. «اِنَّ فى ذالِكَ لَآيَةٌ لِقَوْمٌ يَتَفَكَّروُ نَ» اگر مراد از «آية» به قرينه آيات قبل و بعد آيت و علامت معاد باشد، شهادت اين امر بر معاد آن است: همانطور كه ما بصحراها و گلها و باغها مى‏نگريم و در آنها مطلقا عسل نمى‏بينيم ولى به وسيله زنبور عسل مى‏دانيم كه خروارها عسل در آنها موجود بوده است همچنين ما به قبرستانها نگاه كرده و در آنها جز خاك نمى‏بينيم اما در بهار قيامت خواهيم ديد از آن خاكها انسانها برخاستند. و اگر مراد آيت توحيد و تدبير خداوند باشد قطعا وجود اين حشره با اين عمل مفيد ونظام حيرت آور از علائم توحيد و تدبير خدايى است اين لفظ بيشتر از يكبار در قرآن مجيد نيامده است.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ان:100, من:66, ل:61, الى:44, هن:44, ک:40, صدق:40, ف:40, اخذ:40, نسو:36, ربب:36, طيب:36, عقل:31, وحى:31, جبل:31, کم:31, عول:31, اتى:31, لا:27, بيت:27, قوم:23, عن:23, شجر:19, شىء:19, دنو:19, ما:14, ه:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۱

تکرار در قرآن: ۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

زنبور عسل. [نحل:68-69]. پروردگارت به زنبور عسل وحى كرد كه در كوهها و درختان و كندوها كه مردم مى‏سازند لانه كن، و ازهمه ميوه‏ها بخور و به آسانى به راههاى خدايت واردشو، از شكم آن شربتى به رنگهاى مختلف خارج مى‏شود كه در آن مردمان را شفاست و درعمل زنبور عسل عبرتى است بر اهل تفكر كه در اسرار عالم تفكر كنند. تمدن زنبور عسل، نظامات عجيب كندو، فعاليت خستگى‏ناپذير اين حشره، ساختن عسل وموم، سخن گفتن آن بوسيله رقصيدن و صدها نظامات و اسرار آن، از عجائب خلقت است. دانشمندان سالهاى متمادى در زندگى اين حشره مطالعه كرده وكتابها نوشته‏اند در كتاب جهان حشرات نوشته است اگر يك زنبور عسل بخواهد به تنهايى چهارصد گرم عسل تهيه كند بايد هشتادهزاربار از كندو به صحرا رفته و برگردد. اين است كه قرآن مجيد از ذكر اين حشره مفيد فروگذارى نكرده و در واقع طرح مساله كرده كه در آن باره تفكر كنند و به اسرار زندگى اين موجود عجيب پى ببرند و آفريننده آن را تحسين كنند. اينك نظرى به جملات دو آيه فوق. «وَاَوْحى رَبَّكَ اِلَى النَّحْلِ...» اين جمله مبين آن است كه عسل سازى اين حشره طبق نقشه خدايى است و خداوند اين فهم و درك را در وجود وى گذاشته است. و مراد از «مِمَّا يَعْرِشُونَ» ظاهرا كندوهايى است كه بوسيله انسانها ساخته مى‏شود و كندوهاى مصنوعى عرش و تختى است نسبت به زنبور عسل «فَاسْلُكى سُبُلَ رَبِكِ ذُلُلاً» حكايت از آن دارد كه به آسانى مى‏تواند راههاى را كه خدا براى عسل‏گيرى و عسل سازى بوى آموخته بپيمايد - كاريكه از بشر عاقل و متفكر ساخته نيست و نيز نظامات عجيبى كه در زندگى آن حكمفرماست‏اداره كند. «يَخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ» عسل آنگاه كه از اين حشره در حفره‏هاى مسدس ريخته مى‏شود به صورت شربت و مايع شيرين است، آنگاه دسته جمعى بالاى حفره‏ها آنقدر بال مى‏زنند كه آب آن تبخير شده و قوام يافته به صورت عسل درآيد. پس آنوقت كه از شكم زنبور خارج مى‏شود بصورت شربت است سپس به عسل تبديل مى‏شود. «فيهِ شِفاءْ لِلنّاسِ» ظاهرا هيچ يك از اغذيه مانند عسل در بدن جذب نمى‏شود گويا صدى نود و پنج يا بيشتر آن جذب شده و بقيه دفع مى‏شود بر خلاف اغذيه ديگر. «اِنَّ فى ذالِكَ لَآيَةٌ لِقَوْمٌ يَتَفَكَّروُ نَ» اگر مراد از «آية» به قرينه آيات قبل و بعد آيت و علامت معاد باشد، شهادت اين امر بر معاد آن است: همانطور كه ما بصحراها و گلها و باغها مى‏نگريم و در آنها مطلقا عسل نمى‏بينيم ولى به وسيله زنبور عسل مى‏دانيم كه خروارها عسل در آنها موجود بوده است همچنين ما به قبرستانها نگاه كرده و در آنها جز خاك نمى‏بينيم اما در بهار قيامت خواهيم ديد از آن خاكها انسانها برخاستند. و اگر مراد آيت توحيد و تدبير خداوند باشد قطعا وجود اين حشره با اين عمل مفيد ونظام حيرت آور از علائم توحيد و تدبير خدايى است اين لفظ بيشتر از يكبار در قرآن مجيد نيامده است.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
نِحْلَةً ۱
النَّحْلِ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط